سهم نادر از باغ عمو نعمت
مرتضی رویتوند در روستا همه عمو نعمت را دوست داشتند؛ پیرمرد مظلومی بود که از همه جهان هستی، یک همسر پیر داشت، یک دختر زیبا و یک باغ سیب. از آنجایی که سنی از عمو نعمت گذشته بود و دیگر توان باغداری نداشت، بیشتر کارهای باغ او را همولایتیها انجام میدادند؛ البته که بندگان خدا چشمداشتی هم نداشتند. اما قضیه نادر که در همسایگی عمو نعمت زندگی میکرد فرق داشت. او جدا از آنکه عمو نعمت را بسیار دوست داشت و بیشتر از بقیه در کارهای باغ به او کمک میکرد، دلش هم گرفتار لیلی، دختر عمو نعمت بود. چند...