هنری به قدمت تاریخ
- شناسه خبر: 9145
- تاریخ و زمان ارسال: 30 بهمن 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
شیما احمد صفاری؛
مدرس دانشگاه و پژوهشگر باستانشناسی
نقاشى لاکى از اواخر دوره تیمورى براى تزئین جلدها به کار برده شد. این هنر در دوران صفوى و زند رواج بیشترى پیدا کرد و در دوره قاجار به اوج خود رسید. نقاشى لاکى قاجار در نیمه دوم قرن 13 ه.ق از رونق مناسبى برخوردار و تذهیب، گل و مرغ سازى، منظرهپردازى، پیکرهسازى و شکار اصلىترین موضوعات به کار رفته در این آثار بوده است. همچنین تأثیرات نقاشى اروپایى از لحاظ موضوع، سبک نقاشى و ترکیببندى در بیشتر آثار وجود داشت. تصویرسازى انسان به ویژه شخص پادشاه کاملاً مورد توجه، و در ارائه تصاویر، نشان دادن عظمت و قدرت دربار قاجار هدف اصلى بود. بیشترین آثار نقاشی لاکی شامل قاب آیینه، قلمدان و جعبه میباشد.
براى ساخت آثار لاکى، هنرمند پس از نقاشى، سطح کار را با لاک مىپوشاند. به وسیله این ماده رنگهاى نقاشى بین لایههاى لاک روغنى محفوظ باقى مىماندند و موجب مىشد با گذشت زمان، رنگها پختگى و جلوه بیشترى پیدا کنند.
نقاشى لاکى در نیمه اول قرن 13 هجرى قمرى کمتر مورد توجه بوده است. به احتمال زیاد در این زمان هنرمندان در زمینههاى دیگرى فعالیت داشتند. نیمه اول قرن 13 هجرى قمرى مصادف با سلطنت آقا محمد خان قاجار و فتحعلى شاه قاجار است (1249 ـ 1211 ه.ق). نقاشى لاکى در دوران فتحعلى شاه قاجار کمتر مورد توجه بوده است. شاه علاقه زیادى به ترسیم تک پیکره خود به صورت تمام قد توسط نقاشان داشت. با توجه به سفارشات زیاد شاه و درباریان، سبک پیکرهنگارى دربارى در این زمان پر رونق بود و بیشتر نقاشان در این سبک فعالیت داشتند. نیمه دوم قرن 13 هجرى قمرى با سلطنت محمدشاه قاجار (1264 ـ 1249 ه.ق) و ناصرالدینشاه قاجار (1313 ـ1264 ه.ق) مقارن است. در زمان محمدشاه نقاشی لاکی رونق گرفت و معمولا تصاویر به سبک فرنگی ترسیم میشدند.
در دوره ناصرالدین شاه پیکرهنگارى دربارى مانند قبل رونق نداشت و در نقاشى اشرافى سطح نقاشىها نسبت به قبل کوچکتر شدند. نقاشى لاکى نیز در این دوره رواج بیشترى پیدا کرده است. از اواخر دوران قاجار یعنی زمان مظفرالدین شاه قاجار (1324 ـ 1314 ه.ق)، محمدعلی شاه (1327 ـ 1324 ه.ق) و احمدشاه قاجار (1332 ـ 1327 ه.ق) آثاری دیده نمیشود. در این زمان هنرمندان کمتر به نقاشى لاکی میپرداختند. احتمالاً یکی از دلایل کم توجهى به نقاشى لاکى در قرن 14 هجرى قمرى آشنایى هنرمندان با سبک واقعگرایى اروپایی و رواج نقاشىهاى رنگ و روغن بوده است.
در برخى از آثار لاکى خط نوشتهها در کنار تصاویر به کار رفتهاند، به طوریکه از لحاظ ترکیببندى هماهنگ با تصاویر نقاشى اجرا شدهاند. بیشتر خط نوشتههاى این آثار با موضوع سجع ترقیمى و با خط نستعلیق نوشته شده بودند.
در گذشته هنرمندان به سبب تواضع و فروتنى که داشتند، نام خود را بر روى اثر ذکر نمىکردند، این هنرمندان در پى شهرت و کسب نام نبودند. همانگونه که در بیشتر آثار دوران قاجار عباراتى چون: بنده درگاه، رقم کمترین، راقمه، چاکر درگاه، دیده مىشود نشان دهنده فروتنى این هنرمندان است. همچنین در ساخت یک اثر هنرى یک یا چند هنرمند همکارى داشتند که مىتوان از دلایل دیگر ذکر نشدن نام هنرمند بر روى این آثار باشد. کاملترین رقم هنرمندان شامل نام، اسم پدر، نام استاد، تاریخ ساخت اثر بوده است.
ـ پاپیه ماشه (نقاشی لاکی روغنی)
پاپیه ماشه، واژهای است فرانسوی که به معنای کاغذ فشرده آمده است. این اصطلاح به اشیاء مقوایی که با مینیاتور روی آن تزئین و با لاک ویژهای پوشش داده می شده، اطلاق شده است، در گذشته به این هنر نقاشی روغنی لاکی گفته میشد. از آثار به جای مانده دیده میشود که تا پس از دوره سلجوقیان (617 ـ 451 ه.ق) کلیه کتابهای خطی، از جلد چرمی ساده یا ضربی برخوردار بوده و تزئینات اسلیمی نداشتهاند.
درواقع در دوره سلجوقیان هنر جلدسازی همراه با تذهیب و نقوش عمدتا هندسی و تحریری رونق گرفت و جهت روی کتاب که پیش از آن، پوششی از چرم داشت، از کاغذ و مقوا استفاده گردید. در عهد تیموریان هنر جلدسازی به کمال خود میرسد، در این دوره عناصر طبیعی همچون گل و پرندگان جای نقوش هندسی را میگیرد و برای تزئینات روی جلد از نقوش ضربی استفاده میشود. در دوره صفویه و به ویژه آغاز سلطنت شاه طهماسب بود که جلد لاکی، به دست هنروران، به ویژه هنرمندان قزوین ابداع شد. روش کار به این صورت بود که: «هنرمند ابتدا مقوا و یا تخته نازک صافی را به اندازه نیازی که داشت تهیه میکرد و آنگاه روی آن را چند بار لاک میزد تا منافذ ریز آن از بین برود. سپس با لایه نازک از گچ روی آن را میپوشانید و سپس سنباده میزد و صیقل میداد و روی آن را با آبرنگ نقاشی میکرد. در پایان کار، روی آن را لاک میزد تا از اثرات رطوبت و گرد و غبار مصون ماند. در این دوره بیشتر طرحهای روی جلد کتابها و قرآن با طرح گل های گوناگون و پرندگان شکل میگرفت و تمامی آنها با رنگ های روشن و درخشان و به گونهای بس زیبا و دلفریب نقاشی میشد».
زمانی که هرات مرکز اصلی و مهم جهت تحقیقات و تالیفات دوره ایلخانی (783 ه. ق به بعد) بود، جلد کتابهای نفیس و معتبر، بیشتر از نوع سوخت و کتابهای معمولی نیز دارای چرم ساده یا ضربی بوده است. علاوه بر نقوش اسلیمی از خطوط ختایی استفاده میشده است و به نظر میرسد تا آن زمان هنر پاپیهماشه در ایران رواج چندانی نداشته است. اسناد باقی مانده نیز عمدتاً دلالت بر این دارد که این هنر از دوره صفویه (1145 ـ 908 ه. ق) وارد ایران شده باشد. دورهای که قزوین و اصفهان را میتوان مراکز اصلی تولید محصولات پاپیهماشه در ایران دانست که در نقوش، مجالس شکار و رزم و تذهیب با خطوط اسلیمی و ختایی، این تولیدات را زینت میدادهاند. در اواخر این دوره است که نقوش گل سرخ و گلبرگهای سایهدار طبیعی در پاپیهماشه اصفهان جایگاه ویژهای پیدا کرده و دوره زندیه این سیر کمال طی میشود.
در ربع دوم قرن دهم ه. ق/ شانزدهم م. شیوه و سبکی جدید از جلدآرایی با رویه نقاشی لاکی در ایران پدید آمد. غنای این نوع نقاشی، و نوع ترکیببندیهای رنگی آن، البته در دورههای بعدی دیده نشد. در زمان فتحعلی شاه (1250 ـ 1212) این نقاشی رونقی خاص داشت. متاسفانه نقاشیهای ارزشمند آن دوره با موضوع عشاش و دستههای گل که بر روی جلدهای متعددی از کتابها تا اواسط قرن نوزدهم ظاهر شدند، موارد آن چنان مطرحی باقی نمانده و میتوان گفت تنها تکنیک خاص آن دوره همچنان محفوظ مانده است.
البته هنر جلد دیگر این بود که در جلدهای زیرلاکی شکوفا و افول کرد، بلکه این هنر نقاش بود که چنین مسیری را طی نمود. جلدگر کارش محدود به اصول ساخت جلد بود و حال آنکه تزئین آن به یک نقاش واگذار میشد.
طبق گواهی اسناد و مدارک موجود، در ابتدا مصرف عمده آن در تهیه جلد کتاب بوده است. چراکه صحافان و جلدسازان برای تامین مقوای مورد نیاز خود جهت جلد کتاب، ابتدا کاغذهای باطله و تکههای منسوجات پنبهای را در محلولی از شوره ریخته و با کوبه و در فاصلههای زمانی مشخصی میکوبیدند و با پارو آن را به هم میزدند و سپس سریش به آن میافزودند تا به شکل خمیری قهوهای رنگ درآید. سپس خمیر را خارج کرده به آن سریش میزدند و ترکیب حاضر را در کیسه ریز بافتی میریختند تا مقداری از آبش گرفته شود. در ادامه خمیر را روی پارچهای پهن کرده و با یک ماله آن را صاف و هموار میکردند. محصول حاضر پس از خشک شدن، کاغذی بود ضخیم و نرم که به کاغذ پیزوری یا ذرتی معروف بود این کاغذ به رنگ نخودی مایل به خاکستری، شبیه کاغذهای خشککن امروزی بود. پس از تهیه صفحات کاغذ، صحافان چند برگ از آن روی هم چسبانده و با مشته آن را میکوبیدند تا مقوایی فشرده به دست آید و برای جلد کتاب مورد استفاده قرار گیرد. پس از این مرحله به تزئین آن میپرداختند. ابتدا سطح کار با رنگ زرنیخی (زرد تیره) یا یشمی زیرسازی و با روغن کمان پوشانده میشد و قبل از خشک شدن کامل روغن، مقداری مرغش یا دلربا ساییده و بر سطح کار میپاشیدند. در ادامه غلطک کوچکی را بر روی آن میغلطاندند تا سودهها در روغن کمان نشسته و رویه جلد هموار شود و مجدداً با روغن کمان میپوشاندند. سپس در اختیار مینیاتورسازان و مذهبان قرار میدادند.
کسانی همچون محمد زمان، آقا ابوطالب، علی اشرف، امامی، حاج حسین مصور الملکی و … از کسانی بودند که در طی سالها به تزئین، تذهیب و خطاطی فراوردههای پاپیهماشه پرداختند.