نگاهی به اولویتهای فرهنگی دولت چهاردهم
- شناسه خبر: 39464
- تاریخ و زمان ارسال: 1 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
محمدحسین اسماعیلی ـ کارشناس و فعال فرهنگی
مشکل اصلی از جایی آغاز میشود که فرهنگ هیچگاه در عمل، اولویت اصلی کشور نبوده است و همیشه در حد حرف و شعارهای زیبا و اولویت دست چندم باقی مانده و حال دولت چهاردهم باید تکلیف خود را در مواجهه با حوزه فرهنگ مشخص کند که همچنان نگاه دست چندمی به آن دارد؟ و یا با جدیت و اولویت به آن میپردازد.
اعتبارات فرهنگی/ اقتصاد فرهنگ
دولت چهاردهم در حالی باید به حوزه فرهنگ به عنوان یک اولویت اصلی و پیشران توسعه توجه کند که سایه سنگین اقتصاد بر روی فرهنگ بیش از هر زمانی احساس میشود.
نگاه سطحی و نازل به حوزه فرهنگ در همه ابعاد فرهنگ تاثیرگذار است، کما اینکه بودجههای ضعیف و بیبرنامه یکی از اصلیترین علتهای مشکلات حوزه مدیریت فرهنگی است.
بنابراین اولویت نخست این است که حق حوزه فرهنگ در بودجهها و اعتبارات استیفا شود.
با یک بررسی اجمالی مشخص میشود که سهم حوزه فرهنگ از بودجه سالیانه سهمی اندک و ناچیز است و این موضوع باعث شده حوزه فرهنگ از اولویتهای اصلی اعتباری و بودجهای کشور و استانها خارج شده و در ردههای چندم قرار گیرد.
تا زمانی که در حوزه بودجه و اعتبارات سهم این حوزه به درستی پرداخت و حق آن ادا نشود نباید انتظار اتفاق مهمی در این حوزه داشت، پس در ابتدا نیاز است آنچه شایسته حوزه فرهنگ است در بودجه و اعتبارات دیده شود.
از سویی دیگر بسیاری از این بودجهها و اعتبارات در اختیار نهادهایی قرار میگیرد که در قبال بودجه دریافتی شفافیت و پاسخگویی دقیقی ندارند. باید این پاسخگویی و شفافیت در قانون دیده شود تا تمام نهادها و مراکز فرهنگی که بودجههای فرهنگی دریافت میکنند سهمشان در حوزه فرهنگ مشخص و در قبال آن مسئولیتپذیری نیز وجود داشته باشد.
همچنین علاوه بر تقویت اعتبارات فرهنگی، باید تقویت اقتصاد فرهنگ و هنر نیز به عنوان یکی از سیاستهای اصلی و حمایتی دولت قلمداد شده و با برنامهریزیها و خطمشیگذاریها و ریلگذاریهای دقیق گام جدی و موثری در این راستا برداشته شود. توسعه و تقویت صنایع فرهنگی، حمایت از ورود جدی بخش خصوصی به حوزه فرهنگ، ایجاد و تقویت زنجیره ارزش اقتصاد فرهنگ در سه بُعد آموزش و تولید و عرضه، حمایت از کسب و کارها و مشاغل فرهنگی و هنری و اقداماتی از این دست میتواند در اقتصاد فرهنگ کارگشا باشد.
فراهم کردن زمینههای لازم برای فعالیت کسبوکارهای نوین فرهنگی به ویژه در بستر وب و در حوزه فضای مجازی و از بین بردن محدودیتهای غیرضرور و مخرب در این زمینه، همچنین بهرهمندی مطلوب از ابزارهای نوین در این حوزه همچون هوش مصنوعی باید مورد توجه جدی متولیان امر قرار گیرد تا در حوزه فرهنگی یک جهش مثبتی را شاهد باشیم.
مدیریت واحد فرهنگی
از سویی دیگر عدم وجود مدیریت واحد فرهنگی در کشور و همچنین استانها باعث شده تا نوعی آشفتگی در حوزه فرهنگ وجود داشته و در نتیجه برنامهها و اقدامات موازی و بینتیجه افزایش یابد. لذا اولویت بعدی در این راستا معطوف به ایجاد مدیریت واحد فرهنگی است.
نهادها و دستگاههای متعددی در حوزه فرهنگ فعالیت میکنند و این موضوع باعث ایجاد آشفتهبازار در حوزه فرهنگ و هنر شده و در بسیاری موارد نهتنها این نهادها همافزایی ندارند بلکه گاهی باعث خنثی شدن فعالیت همدیگر میشوند.
لازم است از طرف حاکمیت و دولت تمهیداتی در نظر گرفته شود تا یک همافزایی مؤثر در حوزه فرهنگی ایجاد شود. البته قرار بود این نقش را شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عهده بگیرد، اما نتیجه تا به اکنون این است که در این زمینه عملکرد موفقی مشاهده نشده و در زمینه نظارت بر ایجاد وحدت رویه و وحدت عملکرد بین دستگاههای فرهنگی ورود جدی نشده است. رئیسجمهور به عنوان رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند نقشی ارزنده در این راستا ایفا نماید.
آمایش فرهنگی، فدرالیسم فرهنگی
آمایش فرهنگی در حوزه سرزمینی یک نیاز اساسی است که باید در اولویت بعدی مورد توجه دولت چهاردهم قرار گیرد. شایسته است مدیران بالا دستی به عنوان کنشگران فرهنگی با نکته سنجی به ایجاد تناسب میان دادهها و ستادهها و دقت نظر در تجلی نخبگی منطقهای بیندیشند. با توجه به اینکه اطلس فرهنگی منسجمی در کشور وجود ندارد باید آمایش فرهنگی کشور در دستور کار فوری قرار گیرد. بسیاری از رنجهای نالازم کنونی در کشور ناشی از سطوح نیندیشیده در حوزه فرهنگ و هنر است، هنر و فرهنگی که ریشه در آداب و سنن و تاریخ غنیِ این سرزمین پهناور دارد.
با توجه به وجود خردهفرهنگها و آئینها و رسوم موجود در کشور ضروری است که آمایش فرهنگیِ جامعی انجام شده و یک اطلس فرهنگی جامع تهیه شود تا بر اساس آن ظرفیتها و پتانسیلها و آسیبها و نیازهای فرهنگی در نقاط مختلف کشور تبیین شده و بر اساس آن با برنامهریزیهای دقیق و استراتژیک برای هر منطقه اهداف و سیاستهای فرهنگی مشخصی تدوین و سپس در جهت تحقق آنها اقدامات عملیاتی صورت پذیرد. یعنی باید تنوع فرهنگی کشور در وهله نخست به رسمیت شناخته شود و در نوبه بعدی بر اساس این پذیرش همگانی، برنامهریزی فرهنگی چندجانبه و چند لایه صورت پذیرد. زیرا برای کشور پهناور ایران با این تنوع فرهنگی نباید یک نسخه واحد فرهنگی پیچید و در عین اتکا بر اصول و ارزشهای مشترک فرهنگی، میتوان نوعی فدرالیسم فرهنگی در کشور حاکم نمود. در این حالت میتوان بهتر و سادهتر به «عدالت فرهنگی» نیز دست یافت.
مشارکت نخبگانی و عمومی در حوزه فرهنگ
اولویت چهارم حوزه فرهنگ در دولت آینده استفاده از ظرفیت و مشارکت عموم مردم، نخبگان و فرهیختگان و هنرمندان در حوزه هنر و فرهنگ و رسانه است. دولت باید زمینه را برای استفاده از این ظرفیت عظیم فراهم کند تا از این طریق بسیاری از گرههای فرهنگی به دست خود مردم و اصحاب فرهنگ و هنر باز شود.
مدیریت آمرانه در حوزه فرهنگ هیچگاه پاسخگوی مسائل و موضوعات فرهنگی نبوده و بهرهمندی از مدیریت مشارکتی قطعا در این حوزه چارهساز خواهد بود. همچنین استفاده از ظرفیت و مشارکت بخش خصوصی و سرمایهگذاران در حوزه فرهنگ با نظارت دستگاههای حاکمیتی میتواند مطمح نظر قرار گیرد.
در کنار تمام مسائلی که در حوزه فرهنگ بهصورت زیرساختی و زیربنایی مطرح شد نیاز است تا پالایشی از آنچه در گذشته روی داده نیز صورت بگیرد تا گذشته آیینهای تمام نما برای آینده باشد.