تنهایی، کابوس دوران سالمندی
- شناسه خبر: 31248
- تاریخ و زمان ارسال: 9 اسفند 1402 ساعت 07:40
- بازدید :

تدوین و نگارش:ا. امیر دیوانی
میکند بر سنگ خارا، داغ تنهایی اثر
بیستون خاموش شد تا کوهکن از پا فتاد
«صائب تبریزی»
«یک علت تنهایی: مراقب قلبها باشیم. وقتی تنهایم، دنبال دوست میگردیم، پیدایش که کردیم، دنبال عیبهایش میگردیم. هنگام از دست دادن، پی خاطراتش میگردیم و همچنان تنها میمانیم! «هیچ چیز آسانتر از قلب نمیشکند!»
«ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی»
ز دل شکستگی خویشتن زمینگیرم
دل شکسته ز پای شکسته کمتر نیست
«نجیب کاشانی»
چند بار غم دنیا به تن تنهایی
وای بر من، تن تنها و غم دنیایی
تیرباران فلک، فرصت آنم ندهد
که چو تیر از جگر ریش برآرم وایی
لالهای را که بر او داغ دورنگی پیداست
حیف از نالهی معصوم هزار آوایی
تانه از گریه شدم کور، بیا ور نه چه سود
از چراغی که بگیرند به نابینایی
«استاد فقید شهریار»
تعریف تنهایی
در جایی که توصیفات متداول، تنهایی را حالت خلوت یا بیهمنشینی تعریف میکنند، به راستی تنهایی یک حالت روحی است که سبب میشود آدمیان احساس پوچی و بیهودگی کنند. تنهایان غالباً به تماس انسانی شوق میورزند، ولی شوربختانه وضعیت ذهنیشان پیوند گرفتن و ارتباط داشتن با سایرین را دشوارتر میسازد.
پژوهندگان را باور بر این است که عزلتگزینی یا انزوای اجتماعی با مهارتهای اجتماعی ضعیف، درونگرایی و افسردهدلی توام است. بهزعم طیف وسیعی از کارشناسان، تنهایی، ضرورتاً تنها ماندن نیست. بلکه چنانچه حس تنهایی و انزوا در انسان پدید میآید، اینسان است که تنهایی بر وضع روحیهاش اثر مینهد. مثلا یک دانشجوی سال اول دانشگاه امکان دارد بهرغم احاطه شدن از سوی هم اتاقیها و دیگر همسالانش احساس بیهمدمی وی را بیازارد یا سربازی که کار نظامیگریش را میآغازد، احتمال دارد در پی اعزام به محل خدمت خویش، هر چند مدام به وسیلهی سایر همکاران خویش احاطه شده است، احساس تنهایی نماید!
تنهایی در برابر خلوتگزینی
در حالیکه پژوهشها به صراحتنشان میدهند که تنهایی و گوشهگیری برای سلامت ذهنی شخص زیانبخشاند، لیکن باید دانست که بین تنهایی و خلوتگزینی فرق بسیاری هست. در واقع خلوت کردن دارای فواید سلامت ذهنی پر اهمیتی است، از جمله این که افراد را وامیدارد تا بهتر تمرکز کنند.
حس تنهایی با میل به ارتباطات اجتماعی متمایز میگردد. تنهایی اغلب اوقات به منزلهی جدایی غیرارادی، طرد یا رهایی به وسیلهی سایرین عیان میشود. از دیگر سو، خلوت گرفتن به کلی اختیاری و داوطلبانه است. آنانی که از سپری ساختن اوقات خویش باخودشان لذت میبرند، به حفظ روابط اجتماعی مثبتشان تداوم میبخشند و قادرند به زمانی بازگردند که علاقهمند ارتباطاند. اینان همچنان اوقاتشان را با دیگران میگذرانند، ولی میان این ارتباطات و برهههای زمانی خلوت گرفتن تعادل برقرار سازند.
علل تنهایی
عوامل موثر بر تنهایی در بردارندهی متغیرهایی چون انزوای جسمانی، نقل مکان به محل جدید و جدایی بهشمار میآید. درگذشت فرد مهمی در حیات یک شخص ممکن است به احساس تنهایی در وی بیانجامد. وانگهی، امکان دارد تنهایی علامتی از یک اختلال روانی همچون افسرده جانی باشد. این عارضه بیشتر اوقات موجب پسروی اجتماعی آدمها میگردد که چه بسا به گوشهگیری منتهی شود. از این گذشته، بررسیها حاکی از آنند که تنهایی احتمالاً عاملی شمرده شود که سبب پیدایی نشانههای افسردگی گردد!
تنهایی را میشود به عوامل درونی نظیر عزتنفس اندک هم نسبت داد. اشخاصی که اعتماد به نفس ندارند، غالباً معتقدند که ارزش عنایت دیگران را ندارند، که چنین پنداری احتمال دارد به انزوا و تنهاییترین بدل گردد.
تنهایی؛ کابوس دوران سالخوردگی
شمار زیادی از صاحبنظران اعتقاد دارند که تنها ماندن سالمند در پی عمری زندگی مشترک با همسرش، که بد و خوب و کم و زیاد، همدمش بوده، هولناکترین لطمهی روحی را به او وارد میسازد چونان که اینگونه کسان به دنبال جان سپاری همسرشان دیگر انگیزهای برای دلشادی ندارند، خود را در قفس جداماندگی محبوس میدارند و این فرزندان، خانواده و اطرافیانند که باید شرایط مناسب را جهت دلبستگی مجدد وی به زندگی فراهم سازند.
سینه مالامال در دست ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد، خدا را همدلی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا، جامی به من ده تا بیاسایم دمی
«حافظ»
تنهایی؛ پیران را زنده به گور میکند!
پیرزن، تنها زمانی که هوا بارانی است، دلش میگیرد، صندلیاش را کنار پنجره میگذارد و پتویی دورش میپیچد و محو تماشای رهگذران میگردد. باران برای او یادآور تمام خاطرات تلخ و آزارنده است؟ خاک سپاری مادرش، درگذشت همسر و جدایی از فرزندانش همه در روزهای بارانی بود. پاییز که میشود دلش شور باران میزند و وقتی باران میآید، دل و چشمان او هم میگردد.
پیرزن تنها زندگی میکند، خودش خرید میرود و به تنهایی آشپزی میکند؛ غذایی از هر چه دم دستش باشد و کمی آب که به نرمی و پخت آن کمک کند. تمام ترس این روزهای تنهایی پیرزن از این است که روزی تنها بمیرد، کسی هم نفهد و جسدش در خانه بو بگیرد. این کابوسی است که هر شب سراغش میآید. تنهایی از پا درمیآوردش! در کشوری رو به توسعه مثل ایران، تنهایی، سرنوشت محتوم بسیاری از سالمندان است. فرزندانی که جدا زندگی میکنند و گاه در شهرهای دور هستند یا از کشور خارج شدهاند و رفت و آمدهای فامیلی محدود که محصول این جامعه است، برای سالخوردگان تنهایی زیادی به وجود آورده است. نسل امروز هم اگر از اکنون به فکر نباشند، طولی نمیکشد که دچار تنهایی میشوند، جدایی، کم فرزندی، بیفرزندی و کمبود عاطفه این مشکل را در نسلهای آتی شدیدتر میکند.
دل از درد جدایی میکشد آهی او میگوید
که تنهایی عجیب دردی است، وای از درد تنهایی
«هلالی چنتایی»
تنهایی و نقصان جسمانی
آقا حمید یا همان حاج حمید آچار، تعمیر کار محل بود. او سالها ماشین همه را تعمیر کرده بود ولی امروز که براثر ساییدگی مفصل زانو و دیسک که خانهنشین شده بود به قول خودش کسی نبود پیچ و مهرههایش را سفت کند. آقا حمید در 70 سالگی خیلی زود زمینگیر شده است. وی میگوید: «تا وقتی سر پا هستی، میتوانی سراغ دیگران بروی اما وقتی افتاده شدی دیگر فراموش میشوی. هر رفتی، آمدی دارد و وقتی سراغ کسی نرفتی، کسی هم سراغت نمیآید. او همسرش را نیز سال قبل از دست داده است؟
جمع کثیری از سالمندان، به خاطر بیماریهای جسمی و فوت نزدیکان در معرض خطر انزوا و تنهاییاند. اکثر آنان دورهی پیری را عصر تنهایی توصیف کرده و به عنوان تجربهای ناخوشایند از آن یاد میکنند. شواهد حکایت از آن دارند که احساس تنهایی، پدیدهای گسترده و فراگیر است و ۲۵ تا ۵۰ در صد کل جمعیت بالای ۶۵ سال را بر حسب سن و جنس تحت تاثیر قرار میدهد.
پیری چه بنایی است که تعمیر ندارد
ویران شود آن خانه که یک پیر ندارد
تنهایی و هزار درد
پیری نه قرص داره نه آمپول
هر روز داره یک بامبول
«حمیدی»
«نرگس خانم میگوید: «نباید گفت پیری است و هزار درد» و منظورش دردهایی است که از وقتی دخترانش را در شهرستان شوهر داد و همسرش به رحمت خدا رفت، دچار آنها شد: فشار خون، سر دردهای میگرنی و مرض قند از جملهی این دردها بود. ناراحتی روانی به خاطر تنهایی، به علاوه بیماریهای روحی، امراض روان تنی و بر اثر افسردگی هم مزید بر علت شد. بررسی شواهد موجود در مورد احساس تنهایی سالمندان دلالت بر این دارد که ریشهی خیلی از حالات نامتعادل روانی سالمندان همانند افسردگی، خودکشی و یاس شدید، حس تنهایی است، صاحبان رای و اندیشه باور بر این است هر چالشی که به رفع احساس تنهایی سالخوردگان بیانجامد، سدی است استوار در مقابل موج مشکلات غامض روانی پیران و از طرف دیگر سبب بهبود عزت نفسشان میگردد، مداوای موفقیتآمیز احساس تنهایی ممکن است عوارض جدیای به مثابه افسردگی را بکاهد. از سویی فزونی ارتباطات اجتماعی امکان دارد موجب ارتقای تندرستی این گروه از سالمندان شود.
مرا تکیه جان پدر بر عصاست
دگر تکیه بر زندگانی خطاست
«سعدی»
حس درد و رنج و شرایط عاطفی بس زجرآور و احساس فرسایش روانی در تجربیات مشارکتکنندگان یک پژوهش در مورد تنهایی پیران بازگو شده است. مشارکتکنندگان در این تحقیق، احساس تنهایی را به عنوان شرایط عاطفی بس محنتزا و تجربهای فردی، ناخوشایند، منفی، عذابآور، دشوار، وحشتناک و دردناک به وصف درآوردهاند.
در عین حال حس تنهایی به منزلهی سرنوشتی تیره و مبهم شناسانده شد.
یکی از افرادی که با او در این پژوهش مصاحبه شده بود، راجع به وضعیت خویش میگوید: «دردآورترین چیز زندگانیام تنهایی و بیکسی، تنهایی خیلی ناجوره، احساس میکنی همهی غمهای دنیا مالتست، همش! آدم میره تو فکر و خیال، این فکر و خیال کردنا آدم و دیوونه میکنه، خیال میکنه هیچکی برات تره هم خرد نمیکنه، بهت محل نمیذاره، فراموشت کردن، حال آدم از خودش به هم میخوره تا اون جا که میخواد سرشو به دیوار بکوبه! پاری وقتا این قد دلم میگیره که میشینم و های میزنم و هایوهای میزنم زیر گریه. با خودم میگم واسهی چی؟ چرا من باید تا این اندازه دلم تنگ بشه تک و تنها بمونم ….. پاهام، کمرم، همه جای بدنم درد میکنه؛ ولی خدا وکیلی هیچ دردی بدتر از درد تنهایی نیست.
تجربیات سالمندان شرکتکننده در این پژوهش، حالت احساس فرسودگی روانی را عیان ساخت. مشارکتکنندهها بیان داشتند از احساس بیحوصلگی، خودکمبینی، حس بیارزشی، بیمصرفی، نومیدی، اضطراب، افسردگی، درماندگی و عدم عزت نفس که به علت احساس تنهایی به وجود آمده ـ در رنجاند که این خود باعث فزونی درد و محنت احساس تنهایی میگردد.
ظلمی به نام تجرد اجباری
افراد مسنی که همسرشان را از دست میدهند، یک عامل عمدهی احساس تنهایی را فوت آنها میدانند. بیشترشان میگویند که ازدواج مجدد ممکن است در تقلیل احساس تنهایی بعدیشان یاری کند؛ لیکن بهرغم تمایل آنان به ازدواج مجدد، فرزندانشان با این امر مخالفت میورزند. یکیشان میگوید: «الان ۸ سالی میشه که خانم به رحمت خدا رفته، یک دسته گل برد! دو سال بعد از فوت خانمم میخواستم به خاطر تنهاییام زن بگیرم؛ اما بچههام دو پا را توی یک کفش کردن، الابالله مرغ یک پا داره و نذاشتن و گفتن آبرومون جلوی در و همسایه میره …
چو بر گورم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده اکنون همانیم
«مولوی»
مرگ، موضوعی طبیعی است ولی وقتی در دوران کهولت همه خویش را از کف میدهد؟
احساس نزدیکی بیشتری به مرگ میکند و این برای او دردآورست. این در حالی است که در سالمندی بدن انسان میانسال نیز دچار افت در عملکرد میگردد و این باعث پیدایش بیماریها در فرد میشود که به آستان مرگ نزدیکتر شده است! ضمنا باید بدین نکته اشاره داشت که مرگ همه برای شخص و سالخورده فشار روحی (استرس) زیادی حدود ۱۰۰% ایجاد میکند و آسیبپذیری را در وی میافزاید. علت این است که فرد سالمند به علت مشکل جسمی و کهولت سن قادر نیست بعد از مرگ همسر برای خودش سرگرمی پدید آورد و بدین سبب حس میکند با مرگ فاصلهی چندانی ندارد.
سالمندان، آفتاب، لب بامند، تا سایهشان بر سرمان است باید برایشان کاری کنیم. حالا میدانیم تنهایی چه بلایی سر سالمندان میآورد و فهمیدهایم ازدواج یا معاشرت چقدر میتواند به آنان مدد نماید. ارتباط با خدا، زندگی با خاطرات گذشته و ایجاد ارتباطات جدید راههای جبران این تنهایی است، ایمان و اعتقاد به پروردگار و ارتباط با او تنها امید و قدرت مبارزه با احساس تنهایی را میدهد. سالخوردگان میدانند خدا پیوسته با آنها بوده و تنها امیدشان است و با وجود توکل و ایمان به خداوند احساس آسایش خاطر و امنیت میکنند.