…که روی مردم دنیا دوباره باید دید
- شناسه خبر: 3572
- تاریخ و زمان ارسال: 8 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
جامعه نیز مثل انسان موجودی زنده است. همان طور که بزرگی و کوچکی هر کدام از اندامهای آدمی، او را از ترکیب میاندازد، انداموارههای جامعه نیز برای زیبایی و سلامت نیازمند همگنی و هماهنگی هستند. هرگونه دخالتهای بیرونی در سازمان یک اجتماع مثلا یک کشور میتواند آن را از تعادل خارج کند و دولتها یا ملتها را به فروپاشی رهنمون نماید. از همین رو نیز برنامههای توسعه و پیشرفت، غالبا همه جانبه و آیندهنگرانه هستند.
مطالعه اسناد بالادستی توسعه در ایران از دیرباز تا کنون، از ابتدای پیدایش سازمان برنامه، و البته از منظر آسیبشناسی، نشان میدهد که برنامهنویسان، ظاهراً افقهای کوتاه را در سند برنامههای چند ساله میدیدهاند و از قضای روزگار، غالب برنامههای قبل از انقلاب و نیز برنامههای سالهای بعد از آن و اخیر، معمولا تحقق نیافتهاند.
اکنون با جامعهای روبرو هستیم که باب مفاهمه در آن با اشکال روبروست. اختلافهای نسلی، جنسی و قومی و … در حال خودنمایی است. کژتابیهای روزمره، عدم تحمل دیگران، بیرحمی در حق محیط زیست و خشم مهار نشده کسانی که در نهایت هموطن هم هستند و … آن هم در دنیایی که نوشتن هر واو در فضای مجازی یا حقیقی مخاطرهآمیز شده است، کار نقد و انتقاد را سخت میکند.
ناپلئون زمانی در تبعید به پسرش که او را امپراطور اروپا مینامید نوشته بود که:
“… جهان را با شمشیر میتوان تسخیر کرد، اما نمیتوان به مدد شمشیر اداره کرد و اداره همان جهان تنها به مدد عقل امکانپذیر است…”.
اکنون کسانی اصل مشکلات و مسائل در جامعه را انکار میکنند. برای کسانی که بی مزد و یا به مزد چشم بر حقیقت میبندند، تنها میتوان دعا برای بینایی کرد. پس روی سخن من با کسانی است که با ما درد مشترک دارند و مشکلات مختلف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را میبینند.
راه برونرفت از چرخه مشکلات و خشم حاصل از ناکامیها و ظلمها، پناه به دانش و دانشمندان است. ملت متمدنی چون ایران باید برای عبور از بحران ها، دست به دامن علم و جوانان و پیران و دهه نودیها و دهه هشتادهای خود شود. قطعا پیشرفت و تحول هیچ جامعهای از راه جهل و خرافه و دروغ میسر نخواهد بود. باید تحول نسلی و فصلی ایرانیان را پذیرفت و استفاده از ورود همه ایرانیان حتی دهه نودیها را به چرخه اداره کشور ستود و تبریک گفت.
زندگی ما و تمدن ما دیرپاست. به جای حذف و فراموشی یکدیگر، بیاد آوریم که ما، همگی این یا آن سوی میز، اقلیت یا اکثریت، و … باید غیر از استیفای حقوق خود، به حقوق و آزادی های دیگران هم ایمان داشته باشیم و در استیفای حقوق آحاد ملت خود را مسئول بدانیم.
ما و ملل دیگر، در دنیا و آخرت، با همه اختلافات داخلی و خارجی، باید قدر هم را بدانیم و برای دستمالی قیصرهای را به آتش نکشیم و به قول آن شاعر کوچه و بازاری:
“مرا غمی که به روز قیامت است این است؛
که روی مردم دنیا دوباره باید دید”