(ویژهنامه نوروز 1404) کتابخانهها کهنترین موزه جهانند
- شناسه خبر: 55567
- تاریخ و زمان ارسال: 28 اسفند 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

پژوهش و تحقیق: علی صالحی شهیدی
باورمندی مردم در پذیرش واژهی «موزه» در ایران و جهان به معنای مکانی امن، با اعتبار و رسماً حفاظت شده از طرف دولتها و یا اشخاص حمایت شده و قبول عام یافته است که در هر جای دنیای معاصر، موزهها با بیرق سفید همیشه در اهتزاز و مصون از هر گونه آسیب و مزاحمتی حتی در جنگهای بینالملل جایگاه خاصی دارند؛ لذا قزوین باستانی هم جدا از این مراتب نیست.
جاذبههای توریستی موجب شدهاند که موزهها بخاطر گستردگی در حوزه فرهنگ، گردشگری، تنوع موضوعات، تخصص شناخت اشیاء و طرز نمایش و حراست آن نیز به گونههای مختلف جاسازی و تقسیمبندی شوند که متاسفانه در کتابهای درسی کمتر به اهمیت آن پرداخته شده است؛ در صورتی که موزهها تنها منبع ملموس و قابل دسترس برای پژوهشگران خرد و کلان هستند که برای تحقیق کاربردی در هر زمان و مکان اهمیت و ارزش خود را حفظ کردهاند و برای خدمترسانی آمادهاند.
اولین موسس موزه در قزوین حدود سالهای بعد از اخراج دموکراتها و تحویل کامل اسیران لهستانی و مجارستانی، در جنگ بینالملل دوم از قزوین شخصی به نام «علی هانیبال» بود که به گفته استاد ایرج افشار پدر او اهل لیتوانی و مادرش عرب بود.
او در سال 1917 بعد از انقلاب کمونیستی به ایران میآید «در سن 27 سالگی قبل از تشکیل ک.گ.ب» (ساواک روسیه شوروی) بنا به نوشته دکتر احسان نراقی که در کتاب خود چنین آورده: در جنگ جهانی دوم وقتی متفقین وارد ایران شدند علی هانیبال که مسلمان شده بود، فرد بسیار مهربان، خلاق و فرهیخته بود و خدمات ارزندهای در حوزه فرهنگ انجام داده و به هفت زبان آشنا بوده است. همچنین او فارسی را بسیار شیوا و سلیس صحبت میکرده و بذلهگو، خوشمشرب و مردی وارسته میبود و بعضیها نماز خواندن او را دیده بودند ولی کسی از جزئیات ورود او به ایران اطلاعی ندارد. وی پس از ورود به ایران از روستاهای اطراف قزوین همسری برمیگزیند و طرحی مشابه موزه قزوین (در طبقه زیرین چهلستون مقر فرمانداری سابق) اشیایی چند فراهم میآورد ولی بعداً به آبادان میرود و پس از افتتاح موزه آبادان، هنگام بازگشت به سوی قزوین در قطار جان میسپارد، که از محل دفن او نیز اطلاعی در دست نیست.
این مطالب در جلد دوم (بیاض و سواد) دکتر ایرج افشار آمده و دکتر احسان نراقی هم نقل کرده است.
البته راویان دیگری هم در مورد وی از قول خانوادهاش گفتهاند که سال 1344 در تهران فوت کرده و در امامزاده هاشم گلابدره مدفون گردیده و دو دختر و یک پسر به نام ابراهیم هانیبال داشته که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول به کار بوده است. به گفته دامادِ پسرش (علیرضا همتی) او در سن حدود هشتاد سالگی فوت میکند.
فلذا تا قبل از دکتر مصدق در 1940 میلادی هم به روسیه نرفت و بعد از تخلیه ایران، ایراندوستی خود را به اثبات رساند ولی به هنگام اشغال روسها در قزوین ماموریت خرید نیازمندیهای ارتش و ساز و برگ نظامیان همنژاد را عهدهدار بود؟!
و اما بعد با ابلاغ رسمی وزارت فرهنگ، دبیر دبیرستان محمد قزوینی که به تدریس تاریخ مشغول بود به موجب حکمی در زمان آقای داوران (رئیس فرهنگ) مامور تاسیس موزه و تخلیه کاخ چهلستون گردید که قبلا مقر فرمانداری قزوین بود که توسط دو پله رفت و برگشت به هم تکیه داشت برای بالا رفتن به طبقه دوم جایگاه فرماندار قزوین تا سالهای سال و همین موجب سفید کردن و پاک کردن بخشی از نگارهها و نقشهای عصر قاجار شد؛ گرچه آنها هم روی نقاشیهای آنچنانی دوره صفوی را طبق آنچه که باقیمانده، پوشانیدند یعنی دیوارنگارهها و نقاشیهای ضد اخلاقی را اندود کردند، که هماکنون اندکی از آن بعد از سه پشت لایهبرداری مشاهده میشود و این، کج سلیقگی حاکمان بیاطلاع را رسوا میدارد. این نقشها به دور از شناخت هنری چنین ارزشمند، بعد از چهارصد سال جلوهگری در کاخهای سلطنتی شاهزادگان که با خون دل هنرمندان روزگار فراهم آمده بود تماماً مخدوش و به زحمت و همت میراث فرهنگی مجدداً بازسازی شده و قابل ملاحظه برای پژوهشگران سبکشناسی هنر نقاشی و دیوارنگارههای مکتب قزوین است.
لذا باید با وضع قوانین استحفاظی از میراث منقول و غیرمنقول، سلامت و امنیت این بناها را توسط حمایت مالی دولتها و یا با پشتیبانی مردمی، تضمین نمود.
ضمنا وظیفه بزرگترهاست همانطور که فرزندان خود را با مساجد آشنا میکنند به موزهها نیز ببرند تا فرهنگ خود را بهتر بشناسند. هماکنون در قزوین، چنانکه میدانند مراکزی به نام موزه مردمشناسی حمام قجر و موزه میراث فرهنگی باستانشناسی، موزه سنگشناسی در شهرداری، موزه آموزش فرهنگی قزوین، موزه خانوادهها در سعدالسلطنه و موزه قزوینشناسی فرهنگی در کتابخانه دانشگاه بینالملل و خزانه مرکز اسناد ملی قزوین وابسته به کتابخانه ملی کشور وجود دارد که با احیای بنیاد قزوینشناسی، شعبه بنیاد ایرانشناسی کل کشور را هم خواهیم داشت، انشاءا….
***
و اما بعد از همهی این ماجراهای اتفاقیه و مرمتها و بازسازیها، اولین رئیس رسمی موزه قزوین آقای اباهاشمی (اهل شمال) به عبارتی مدیر مسئول موزه چهلستون کارهای ناتمام را به آیندگان سپرد که به ترتیب هر یک اقداماتی در جهت ماندگاری و چشمنوازی سیاحتگران ایرانی و خارجی به عمل آوردند.
البته یکی از ویژگیهای همشهریان خوب ما پذیرش مدیران غیربومی با روی خوش است، لذا با اغتنام از فرصت باید از عدم توجه به اهمیت موزهها در کتابهای درسی و بازدید اجباری دانشآموزان به عنوان مکمل محتوای کتابهای درسی با هماهنگی به صورت رایگان میتوانند آنچه خواندهاند را عملا ملاحظه نمایند. هر چند آزمایشگاههای دبیرستانها وظیفه خود را به خوبی انجام میدهند یا نمیدهند، موزههای مختلف شهر نیز باید توجه لازم را مبذول دارند. همچنین اولیای امور نیز باید این موارد را مدنظر قرار دهند و نمره و امتیازی برای این منظور عملا در نظر بگیرند و در زنگ انشاء رسما به بحث و انتقال بپردازند.
به امید توفیق اجرا انشاءا…