جای خالی مراجع قضایی
- شناسه خبر: 42607
- تاریخ و زمان ارسال: 21 شهریور 1403 ساعت 07:30
- بازدید :

هانیه رحیمی
در دیماه سال ۱۳۹۶ درافشانی، سرپرست وقت سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری قزوین از تملک خانه عارف قزوینی و احیای آن در سال ۱۳۹۷ خبر داده بود.
در همان سالها در بدنه شهرداری صحبت از احداث موزه موسیقی در خانه عارف قزوینی بود و کمی بعدتر، برجی معاون شهردار وقت گفته بود: اولین جشنواره سرود شهروندی با عنوان «نوا شهر» باهدف احیای هنر ارزنده موسیقی و سرود در شهر عارف قزوینی برگزار میشود.
باگذشت حدود ۸ سال از این اخبار و وعدهها در حالیکه هنوز اسناد این خبرها در کانال تلگرامی و احتمالاً پورتال شهرداری قزوین موجود است؛ اما خانه عارف قزوینی، شاعر ملی اهل قزوین نهتنها تملک نشد؛ بلکه تخریب هم شده است.
بیاحترامی شهرداری قزوین به تعهدات پیشینیان
این اخبار ناامیدکننده نشان میدهد شهرداری قزوین به برنامههای پیشینیان خود پایبند نیست. طرحی که بهاحتمال زیاد اعتبار لازم برای آن پیشبینی هم شده بود ابتر باقی ماند؛ چون مدیران شهرداری به مسائل نگاه فرهنگی ندارند و در تشخیص اولویتها همچنان به طرحهای اقتصادی (با تعارف خودشان) گرایش دارند و تملک بناهای تاریخی را سرمایهگذاری نمیدانند و بهموازات همین نگرش، پول درآوردن از این اماکن را بلد نیستند.
مدیران نهادهایی چون شهرداری و سازمان میراثفرهنگی چون دانش پولسازی از اماکن میراثی و فرهنگی را نمیدانند؛ بنابراین تملک و هرگونه هزینه برای این اماکن را هم هدررفت هزینه و فاقد توجیه اقتصادی و در نتیجه غیرضروری میپندارند.
علاوه بر این، برای بسیاری از مدیران اهمیتی ندارد که پیش از آنها چه کسی به مردم چه قولی داده است! آنها خود را در برابر تعهدات قبلی مجموعه مسئول نمیدانند. تنها به این دلیل که آن تعهدات را دیگری داده، نه آنها. در حالیکه مدیریت مجموعهها اگر چه تغییر میکند؛ اما جایگاه حقوقی سازمانها و نهادها بلا تغییر است.
در شهرداری قزوین نگاه محترمانه به تعهدات پیشینیان وجود ندارد و برای مدیران شهرداری مهم نیست مدیر قبلی آنها چه تعهدی به مردم داده و یا او با تنندادن به آن تعهد، چه آسیبی به پایگاه اجتماعی خود و شهرداری وارد میکند!
حتی اگر این روند به قیمت قربانی شدن ارزشمندترین داشتههای مردم تمام شود که بارها هم تمام شده است. در شهرداری فقط پروژههای عمرانی، پروژه محسوب میشوند و مدیران جدید خود را تنها در برابر تکمیل برخی از اینگونه طرحها موظف میدانند.
اما ریشه این رفتار را به جز نگاه فردمحوری، در نداشتن افق و برنامهریزی برای طولانیمدت نیز باید جستوجو کرد.
اغلب نهادهای دولتی و اجرایی و در رأس همه آنها شهرداریها نگاه کلان و طولانیمدت به مسائل ندارند و در نبود یک نقشه راه دقیق، افراد فرصت پیدا میکنند تا امور را قائم به خود بپندارند و با تصور اینکه خودشان در مرکز عالم قرار دارند و باقی همه هیچاند، با علم اندکشان به خواستههای مردم دهانکجی کنند. تنها با این تصور که ساخته و پرداخته مدیران پیشین هستند.
همه میدانند که تملک املاک تاریخی و میراثی مانند خانه عارف قزوینی از تملک صدها ملک شخصی که در این سالها توسط شهرداری و بعضاً با قیمتهایی بالاتر از حد متعارف خریداری شده ضروریتر و سرنوشتسازتر است؛ اما کو مدیری که احساس مسئولیت کند و فرصتی که به جاودانگی بخشی از هویت فرهنگی این شهر و حتی کشور دامن میزند را به هر قیمت ممکن از دست ندهد.
نوشدارو از روی ترس
پس از آنکه خانه عارف قزوینی تخریب شد و تصاویر آن در فضای مجازی دستبهدست چرخید، مدیرکل میراثفرهنگی قزوین، برای فرار از فشار رسانهها برای خانه تخریب شده عارف که به جز انتساب به این شاعر بزرگ، ارزش تاریخی و میراثی دارد، وعده مرمت و احیا داده است.
علیرضا خزائلی گفته: خانه منسوب به عارف قزوینی پس از مرمت و احیا با تغییر کاربری بهعنوان فضای پذیرایی به ظرفیتهای گردشگری استان اضافه خواهد شد؛ اما او نگفته که مشتی خاک و خانهای به طور کامل تخریب شده را چگونه مرمت و به فضای پذیرایی تبدیل خواهد کرد؟ یا نگفته که چرا این خانه ارزشمند تاکنون تملک نشده؟! البته او در جایی عدم رضایت مالکان فعلی خانه عارف را دلیل عدم تملک این خانه عنوان کرده؛ اما از پیشنهادات خود برای جلب رضایت آنها چیزی نگفته است. او نگفته برای جلب رضایت مالکان این ملک چه تلاشهایی کرده و برای خرید ملک چه مبالغ اغواکنندهای پیشنهاد داده ولی صاحبان ملک باز رضایت به فروش آن ندادهاند.
متأسفانه نگاه برخی مدیران به ابنیه تاریخی این است که مالکان آنها، املاک خود را صرفاً به دلیل پیشینه تاریخی که دارد، دودستی و رایگان تقدیم آنها کنند تا آنها سربلندانه فریاد پیروزی سر داده و اعلام کنند که این بنای تاریخی را حفظ کردهاند.
در شهر ما چانهزنی برای خرید آثار تاریخی آنقدر ادامه مییابد که یا با فوت مالکان، این ابنیه به دست نسلهای بعدی میافتد و همین امر ادامه مذاکره را سختتر میکند و یا در صورت عدم رضایت مالک، نهادهای متولی، مذاکره را به این نیت که چاره دیگری برای فروش ارزانتر ملک برای مالک باقی نماند ترک میکنند و بعد که مالک به هر دلیلی ملک را تخریب کرد او را به دادگاه میکشانند و نزد افکار عمومی او را چهرهای ضدفرهنگ معرفی میکنند.
در حالی که او فقط میخواهد ملک حائز ارزش تاریخیاش را به بالاترین قیمت ممکن به دولت بفروشد و این اقدام صرفنظر از داشتن یا نداشتن عرق و علاقه مالکان این بناها به آثار تاریخی کشور، در برابر هزینههای امروز و پولهای کلانی که صرف ساختوساز یا تملک املاک عادی فاقد ارزش تاریخی میشود، ناچیز است.
حال آنکه در همه جای دنیا بناهای دارای ارزش میراثی به هر قیمت ممکن از صاحبان آنها خریداری میشود؛ چون هرچقدر هم قیمت این آثار بالا باشد قیمتش از تمدن، فرهنگ و اصالت مردم بالاتر نیست و در صورت وجود دانش تخصصی و برنامهریزی مدبرانه تمام هزینهکرد این بناها در بلندمدت باز خواهد گشت.
خزائلی در جایی اظهار کرده: طی سنوات گذشته پروندههای بیشماری مبنی بر درخواست مالک برای خروج از ثبت خانه تاریخی منسوب به عارف قزوینی در مراجع قضایی تشکیل شده بود که با پیگیریهای اداره کل این بنا کماکان در فهرست آثار ملی باقی خواهد ماند، اما آیا ماندن یک مخروبه در فهرست آثار ملی خندهدار نیست؟
آیا همین که تلاش شود این خانه اثر ملی خوانده شود بیآنکه تلاشی برای حفظ و نگهداشت آن به عمل آید کافی است؟ آیا دامنه وظایف میراثفرهنگی قزوین به همینجا ختم میشود؟
مراجع قضایی حرفی ندارند؟
در حالیکه شهرداری و سازمان میراثفرهنگی با تملک و خرید بهموقع خانه عارف قزوینی میتوانستند از تخریب آن پیشگیری کنند؛ اما حالا این اتفاق دردناک افتاده و این خانه که برای میلیونها ایرانی پراهمیت و ارزشمند است تخریب شده است.
آیا مراجع قضایی که در برابر کوچکترین تخلفات شهروندان عادی جامعه خود را موظف دانسته و وارد عمل میشوند درباره این فاجعه فرهنگی وظیفهای ندارند؟ آیا خود را در برابر عاملان ازدسترفتن پیشینه تاریخی و فرهنگی مردم مسئول نمیدانند؟
اساساً مرجع قضایی برای مدیرانی که با نگاه محدود و تشخیص نادرست خود موجب ازدسترفتن دهها فرصت کوچک و بزرگ و خسارت مادی و معنوی به جامعه میشوند، مجازاتی در نظر ندارد؟ آیا قانون فقط برای شهروندان عادی است و در مورد مسئولان صدق نمیکند؟؟