استان را بیآبی برد، مسئولان را خواب!
- شناسه خبر: 41575
- تاریخ و زمان ارسال: 31 مرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
هانیه رحیمی ـ هر از گاهی اطلاعیهای به اطلاع مردم شریف شهر رسانده میشود مبنی بر افت فشار و قطعی آب در نقاطی از شهر که دلیل آن حادثه و شکستگی نیست بلکه افزایش دما و مصرف مشترکین است و از مردم تقاضا میشود که برای توزیع عادلانه آب و برخورداری همه مناطق از آب همکاری و مشارکت کنند.
یعنی بحران آب در قزوین جدی است. این را هم از اطلاعیههای قطعی آب شرکت آب و فاضلاب و هم از قطعیهای بدون اطلاعیه آن میتوان فهمید. اما قطعیهای چند روزه اخیر در برخی نقاط شهر قزوین علاوه بر بحران آب بر بحران مدیریت آب هم دلالت دارد.
همین چند روز پیش آب منطقه پونک چند روز پشت سر هم قطع بود و قطعی آب مجتمع میلاد به ۵ روز رسید. ساکنان این نقاط در گرمترین روزهای سال نه آب آشامیدنی داشتند، نه حمام و نه به آب حداقلی برای گذران امور روزانه؛ آنها حتی به آگاهی کافی در مورد اینکه قرار است چند روز بدون آب بمانند هم دسترسی نداشتند، چیزی که حق مسلمشان بود.
اگرچه همه تقصیرها به گردن تشدید گرمای هوا افتاده اما مدیریت آب و مدیریت اطلاعرسانی قطعا ارتباطی به گرمای هوا ندارد .
خواب عمیق مسئولان علت اصلی کمآبی
امسال میزان بارندگی در کشور نسبت به سال گذشته کاهش داشت و عطش دشت قزوین را بیشتر کرد و تاثیر این اتفاق در کمآبی نیازمند توضیح نیست اما مدیریت هوشمندانه میتواند از تاثیرات این بحران، اندکی بکاهد.
قزوین یکی از ۱۳ استان درگیر با بحران آب در سالجاری آبی است و همه میدانند چیزی نمانده تا این استان در سال ۱۴۰۳ یکی از خشکترین سالهای نیمقرن اخیر خود را تجربه کند؛ اما از آنجا که حل این بحران به یک شب و دو شب نمیشود و نیاز به برنامه طولانی مدت دارد باید خواب غفلت مسئولان استان در یک دهه اخیر را سبب اصلی گسترش دامنه این بحران دانست.
میتوان گفت در ۱۰ سال اخیر، مسئولان نهادهای متولی آب و مدیران ارشد استان برنامهای برای رفع این مشکل ارائه ندادهاند. نمیتوان گفت مسئولان دغدغه کمآبی را نداشتهاند اما میتوان گفت دغدغه آنها همواره به سخنراندن و برگزاری جلسات و به اطلاعات ناچیز محدود بوده، چندان علمی و جامع نبوده و هرگز به اتخاذ راهکارهای علمی منجر نشده است، تاکنون هیچ مسئولی معجزه علم و دانش روز را در این زمینه بهکار نگرفته تا گزارشی از تأثیرات آن به جامعه مخابره شود.
حالا میتوان گفت مسئولان در این حوزه نه تنها دوراندیش نبودهاند بلکه در تشخیص بحرانها دانش کافی نداشتند و به همان موازات در اتخاذ تمهیدات اثرگذار هم ناتوان بودهاند اما آیا حالا در دودی که از اهمالکاری آنها در چشم مردم میرود سهیم هستند؟
نیروگاه، عامل تمدید کمآبی
اگر سوخت مازوت را یکی از عوامل اصلی عدم فرود آمدن نزولات آسمانی در قزوین بهویژه در فصول سرد سال بدانیم، میتوان نیروگاه شهیدرجایی را عامل اصلی محرومیت قزوین از برف و باران دانست؛ اما کدام مسئولی است که برای عدم استفاده نیروگاه از سوخت مازوت برنامهای ارائه داده باشد. این نیروگاه که سهم عمدهای در تولید برق کشور دارد و با جان فرسودهاش هنوز زحمات بسیاری در تولید برق و پایداری جریان برق میکشد، زمستانها مازوت میسوزاند تا کشور برق داشته باشد در حالیکه آلودگی ناشی از این سوخت، ابرهای برف و بارانزا را از آسمان استان فراری میدهد تا سالهای بیآبی همچنان تمدید شود.
نیروگاه شهیدرجایی ۲ درصد از برق کشور را تامین میکند، به عبارت دیگر استان قزوین قربانی میشود، آلودگی هوا و بیآبی را به جان میخرد تا شبکه برق کشور این ۲ درصد را از دست ندهد. حالا در ازای این فداکاری چه چیزی به قزوین میرسد، خدا عالم است.
پای بیتدبیری، روی گلوی حیات
هرچه در همه جای دنیا روشهای کشاورزی را به روز میکنند تا با کمترین هزینه بیشترین بازدهی حاصل شود در ایران و کماکان در قزوین، روشهای آبیاری غرقابی با هدررفت حجم بالای آب همچنان ادامه دارد. گویا هر جا که زمین موجود است سوءاستفاده از آبهای سطحی و رودخانهها هم میسر است. عدم مدیریت صحیح آبهای سطحی سبب کاهش تعداد قابلتوجهی از رودخانههای اصلی استان و کم آبی آنها شده است. حتی در اثر همین بیتدبیری مدیران برخی رودخانههای دائمی استان به رودهای فصلی تبدیل شدهاند و با اینکه بحران کمآبی پا روی گلویمان گذاشته هنوز هیچ دستگاه و مسئولی ذخیره آبهای جاری ناشی از بارندگیهای فصلی، استفاده درست از آب رودخانهها و … را ضروری ندیده است. در واقع بحران بیمدیریتی و بیبرنامهگی بسیار بیشتر از بحران کمآبی و خشکسالی دارد از ما قربانی میگیرد.
تانکرآبادها
تانکرآبادها نام پدیده جدیدی است از بیتوجهی مدیران استان به بحران آب که در سالهای اخیر زاییده شده است! برخی از زمینهای استان که به صورت غیرمجاز تغییر کاربری گرفته و فاقد آب کافی هستند در حال حاضر با تانکر آبرسانی میشوند در حالی که آبرسانی با تانکر، سرقت منابع آبی است و دستگاه قضا باید با این پدیده مقابله کند. اما اینکه این زمین.ها چگونه تغییر کاربری گرفته و چگونه تاکنون از چشم محافظان و مراقبان استان دور ماندهاند خود پرسش دیگری است.
سدسازی، مانورهای بینتیجه
ساخت سد برای جمعآوری و ذخیرهسازی سیلابهای فصلی میتواند نیاز استان به آب در فصول بیآبی را مرتفع کند. همچنین احداث شبکه آبیاری میتواند آب ذخیره شده را با منابع آب زیرزمینی تلفیق کرده و به مصرف استان برساند. اما دریغ که همه این موارد را سالهاست میشنویم و به عمل هنوز کاری برنیامده و سد نهب همچنان در مرحله مانور و تمجید است. شاید پس از عبور از سالهای بحران بالأخره روزی بتوان روی این سد حسابی باز کرد. البته اگر از این سالها به سلامت عبور کنیم.
بمب ساعتی
روشهای شهرداریها هم در هدررفت آب نیازمند تدابیر جدید و منطبق با دانش روز دنیاست. هنوز فضای سبز شهری و شستوشوی معابر در بسیاری از مواقع با آب آشامیدنی صورت میگیرد در حالی که استفاده از آب شرب در این موارد باید مطلقا ممنوع شود. آسیب دیگری که در سالهای اخیر به دست شهرداریها در حوزه آب اتفاق میافتد، بحث پسماندهاست.
شهرداریهای استان بهویژه شهرداری قزوین در مدیریت پسماند و بازیافت آن به شدت ضعف دارند و در این زمینه عملکرد مطلوبی نداشتهاند. شیرابه پسماند موجود در سایت محمدآباد که از سالها پیش بازیافت آن تعهد شده بود حالا در اثر گذشت زمان به عمق زمین نفوذ کرده و علاوه بر آلودگی خاک، با خطر نفوذ در آبهای زیرزمینی و آلوده ساختن حجم بالایی از اندک دارایی آب استان همراه است.
اما سوابق موجود از کندی سرعت تصمیمگیری و عملگرایی در استان، امید چندانی از پیشگیری به موقع از انفجار این بمب ساعتی نشان نمیدهد.
صنعت، یک پای هدررفت آب
واقعیت تاسفبار دیگر این است که صنایع پس از بخش کشاورزی از بزرگترین مصرفکنندگان آب هستند. هنوز کارخانهها و کارگاههای تولیدی و معادن آب زیادی را مصرف و آلوده میکنند. هنوز به دلیل معیوب بودن سیستم تصفیهخانهها بخش زیادی از آب مصرف شده نمیتواند تصفیه شده و به چرخه بازمصرف برگردد و در نتیجه از چرخه خارج میشود و این اشکال بزرگ دیگری در حوزه آب است.
برای پیشگیری از تداوم این سیکل معیوب کافیست تمام کارخانهها، کشتارگاهها، واحدهای درمانی و صنعتی به سیستم تصفیه فاضلاب متصل شوند تا آب مصرفی آنها دوباره به چرخه برگشته و دستکم بخشی از نیاز خودشان را تامین کند. اما تاسفبار است که کارخانههای بزرگ در حالی که بانیان آلودگی حجم زیادی از آب هستند همچنان به راه و روشهای زیادی برای اخذ گواهیهای عدم آسیب به محیط زیست دسترسی دارند و این خیانت به همه ساکنان زمین است.
پاشنه آشیل بحران بیآبی
کارشناسان میگویند ۸۳ درصد از منابع آب زیرزمینی قزوین صرف کشاورزی میشود. با اینکه میدانیم کاهش کشاورزی و به مخاطره افتادن امنیت غذایی، بزرگترین آسیبی است که خشکسالی میتواند بر زندگی بشر وارد کند، با اینحال همچنان شاهد برداشتهای بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی هستیم. این پدیده در حالیکه ما هنوز مشکل کمآبیمان را حل نکردهایم هم از سهم آب کشاورزی استان میکاهد و هم پدیده شوم فرونشست زمین را به دیگر مشکلاتمان اضافه میکند.
فرونشست زمین، ارتفاع و شیب رودخانهها را تغییر میدهد، آبراههها و سازههای انتقال آب را جابجا میکند، نفوذپذیری سطحی زمین را کم میکند، پهنههای بیابانی و سیلابی را زیاد میکند، به خطوط انتقال آب و گاز آسیب میزند و خلاصه به صورت بسیاری از ارکان اقلیمی چنگ میزند و همه این رویدادها تغییرات بزرگ اقلیمی را به بار میآورد.
همه این موارد نشان میدهد که صرفهجویی آب در بخش کشاورزی و استفاده از متدهای روز دنیا برای کاهش مصرف آب در عین بیشترین بهرهوری بزرگترین چالش امروز است اما مسئولان همچنان چاره حل مشکل بیآبی را در کاهش مصرف خانگی میدانند.
آنها با فشار به مردم تلاش دارند تا زحمتِ کار نکرده و تدبیر نداشته خود را به گردن مردم اندازند درحالیکه مردم حتی اگر کل مصرف آب خود را هم قطع کنند تنها ۱۷ درصد از کل آب موجود را صرفهجویی خواهند کرد و ۸۳ درصد از آبی که به بخش کشاورزی اختصاص دارد همچنان پاشنه آشیل بحران بیآبی حال حاضر است.
راهکارهای سادهی بیمتولی
جداسازی آب شرب از آب غیر شرب، استفاده از آب غیرشرب در سرویسهای بهداشتی و حمام، بازیافت فاضلاب، تشکیل اتاق فکر با متخصصان، نمایندگان مردم و سمنها، استفاده از تجربیات سایر کشورها، دعوت از متخصصان خارجی و مجرب در کنترل بحران کمآبی، اصلاح تاسیسات آبرسانی عمومی و اجرای طرحهای تشویقی و فرهنگی برای اصلاح تأسیسات آبرسانی منازل و باغها توسط خود مردم و… سادهترین و بهترین راهکارهای مقابله با کمآبی هستند که متولی ندارند.
حذف صورت مساله
با وجود راهکارهای بسیار برای مقابله با بیآبی و کاستن آثار این بحران، مسئولان هنوز ترجیح میدهند به جای خریدن سختی کار به جان خود، همچنان به تشویق مردم به صرفهجویی در مصرف آب ادامه دهند و به جای دست به کار شدن، صورت واقعی مساله را حذف کنند.
مقابله با کمآبی کار آسانی نیست. یک کار علمی است که نیاز به هوش و درایت بالا و تسلط به علم مدیریت دارد. شاید برای همین است که از مسئولان، کسی حاضر نیست آستین بالا زده و سختی این کار را به جان بخرد. شاید واقعیت این است که مدیران مجهز به سلاح دانش، کالای نایاب جامعه امروز و مدیران سفارشی فاقد صلاحیت، محصول فراوان بازار این روزگارند.
برای همین کار کردن و کاستن فشار از زندگی مردم سخت شده است. بیش از دهها راه برای کاهش آثار مخرب کمآبی وجود دارد اما از میان همه آنها فشار آوردن به مردم بهترین و کمهزینهترین راه و اثربخشترین روش در حفظ کیان مدیریت است.
اینکه مدام به مردم بگویید صرفهجویی کنید زیرا با کمآبی مواجهایم هم ذهن مدیران را قانع به کار کردن میکند هم مردم را بدهکار! پس بهتر است مسئولان علت را در بالا بودن مصرف خانگی اعلام کنند تا زیر سایه امنیت دلایل واهی، دمی بیاسایند! خدا را چه دیدی، شاید همین روزها بارانی بارید و آبی جاری شد و موضوع کمآبی تا تابستان سال بعد فراموش شد.