«وزارت بحران و حوادث غیر مترقبه!»
- شناسه خبر: 1499
- تاریخ و زمان ارسال: 28 شهریور 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
ما ایرانیها اساساً در زمان اظهار نظر اعتقادی به لزوم داشتن تخصص نداریم و هر گاه فرصتی دست دهد در حوزههای مختلف اعم از اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، بهداشتی، ورزشی و… خود را صاحب ایده و رای میدانیم و در شرایط مختلف اعم از بحرانی و غیر بحرانی، اطرافیان را از ایدههای سوفسطایی خود بیبهره نمیگذاریم! بر اساس همین قانون نانوشته خودمان دعاوی حقوقی اطرافیان را راساً مدیریت و نظارت میکنیم. در مناقشه حریم جغرافیایی نیمکت پسرمان با بغل دستیاش و دعوای زناشویی باجناق پسرخاله مان با همسرش به یک اندازه ایفای نقش میکنیم. با اینکه خودرو نداریم و بالتبع چیزی از مکانیک خودرو سر در نمیآوریم سر در کاپوت هر ماشین در راه ماندهای میکنیم، تجویز چای نبات با نعناع راه چاره اصلی بسیاری از امراض عروقی و دماغی میدانیم و قس علی هذا…
شوربختانه این سبک و سیاق در مدیریت بحران کشور نیز دیده میشود و روسای ستاد بحران در منطقه، شهرستان، استان و حتی کشور نیز معمولاً بدون داشتن تخصص، تجربه و حتی علاقه و روحیه به این سمت گمارده میشوند و باید در تمام حوادث اعم از سیل، آتشسوزی، رانش زمین، آلودگی هوا، ریزگرد و … بدون داشتن تخصص اظهارنظر کنند و به مدیریت ماجرا بپردازند! ماحصل این مدیریت بدون پشتوانه آنچه است که در حوادث اخیر امسال و سالهای گذشته شاهد بودیم و نیازی به تعریف و باز تعریف نیست. نبود تخصص و علم مدیریت بحران، قرار نگرفتن در شرایط مشابه، فشار افکار عمومی، انتشار شایعات با ضعف در اطلاع رسانه از طریق رسانه ملی و … منجر به اتخاذ تصمیمگیریهای هیجانی، شتابزده و گاهاً غیرمنطقی میشود که در برخی مواقع حتی منجر به تشدید بحران میشود. به عنوان مثال بحران آلودگی هوای تهران از دهه 40 بر اساس اطلاعات و اخبار منتشره در جراید آن دوران آغاز شده است. یعنی این پدیده در اثر فعالیت بشر در نیم قرن اخیر به وجود آمده است. اما دوستان قصد دارند آن را در عرض چند سال حل کنند که امکان مرتفع ساختن در عرض چند سال روی کاغذ ممکن نیست چه برسد به اینکه بخواهد اجرایی شود. حل اصولی، علمی و ریشهای معضل آب دریاچه ارومیه تقریباً بیش از یک صد یا یکصد و پنجاه سال زمان خواهد برد و این قضیه باید با طرحهای کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت حل شود که در عمل ارادهای برای طرحهای علمی دیده نمیشود و متاسفانه بیشتر طرحها در اینگونه موارد رای محور هستند و پشتوانهای علمی در تصمیمات دیده نمیشود!
شاید وقت آن رسیده باشد که دولتمردان نگاهشان را به مقوله مدیریت بحران تغییر دهند و بپذیرند که مدیریت بحران نیز به مثابه سایر مدیریتها، یک علم است و چه خوشمان بیاید یا نیاید، باید آن را آموخت. در حال حاضر نیز رشتهای به همین نام در دانشگاهها تدریس میشود. «رشته مدیریت بحران رشتهای کاربردی است که به وسیله مشاهده سیستماتیک بحرانها و تجزیه و تحلیل آنها در جستجوی یافتن ابزاری است که به وسیله آنها بتوان از بروز بحرانها، پیشگیری نمود و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات آن آمادگی لازم امدادرسانی سریع و بهبودی اوضاع اقدام نمود.» در واقع باید افرادی را که در این رشتهها تحصیل نمودهاند شناسایی کرد و با برگزاری دورههای مختلف کارآموزی در داخل و خارج از کشور، علم آنها را از حالت تجربی به عملی گرایش داد و از وجود آنها در شرایط بحرانی کمک گرفت.
فقط خدا کند در این دوران بیپولی دولت، دوستان برای حل ریشهای مشکل بحرانهای کشور که تعداد آنها هم کم نیست به ابداع «وزرات بحران و حوادث غیرمترقبه» فکر نکنند که ماحصل آن بشود پاداشهای میلیاردی برای مدیران خسته و بازنشسته، حجیم شدن بدنه دولت، بازتولید بخشنامههای کاغذی و پرورش تعدادی کارمند ناکارآمد که در مواقع بحرانی یک نفر باید آنها را مدیریت بحران کند و از جلوی دست و پا جمع کند!