موقف اوقاف
- شناسه خبر: 15130
- تاریخ و زمان ارسال: 3 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
مهمتر از رسوایی اخیر مبنی بر قرارداد 150 هکتار از زمینهای حسینیه امینیها با عروس رئیس سازمان اوقاف کشور، این است که چه اتفاق فرهنگی افتاده که در یک سازمان عریض و طویل همه، اعم از مسئولین و سلسله مراتب دستاندرکاران از چنین قراردادی خبر دارند؛ اما صدایشان درنمیآید و به آن رضایت دادهاند؟
این مساله اگر درست باشد؛ ترجمان بدون کموکاست فساد سیستمی است. زیرا همانطور که بدن سالم نسبت به بیماری عکسالعمل نشان میدهد؛ سیستم سازمانی سالم هم باید در برابر فساد از خودش واکنش نشان دهد. اگر نداد؛ یعنی سیستم دفاعی و اخلاقی سازمان دچار مشکل شده است.
o
در زیارت عاشورا میخوانیم «لعنا… امه ظلمتک و لعنا… امه سمعت بذلک و فرضیت به».
درست است که همه کوفیان امام حسین(ع) را به قتل نرساندند؛ اما وقتی شنیدند؛ باید واکنش نشان میدادند. اگر ندادند؛ یعنی به آن رضایت دادند. علتش طرفداری باشد یا عافیتطلبی فرقی نمیکند.
فساد نظام اسلامی چگونه سیستمی میشود؟ اینگونه که مسئولین ذیربط و شنوندگان و دستاندرکاران، عافیتطلب باشند و صدایشان درنیاید.
چند سال قبل (مناسبتی) در روسیه بود یک هیات از یک اداره آمدند به مسکو فردای ورود، به سنتپطرزبورگ سفر کردند. در حالیکه (مناسبت) در مسکو بود. بنده کمترین مساعدت و همراهی نکردم؛ پرسیدند چرا؟ گفتم شما حق ماموریت گرفتید از مناسبت مسکو بازدید کنید نه سنتپطرزبورگ! گفتند یادمان نبود از شما اجازه بگیریم!
زمان برگشت، در فرودگاه همدیگر را دیدیم، گفتند: ببخشید از شما اجازه نگرفتیم. مسئول حراست هم که همراهشان بود؛ خندید. گفتم نخند! تو اگر مسئول حراست بودی، نه تنها همراهی نمیکردی، بلکه گزارش مینوشتی. اما مسئولیتت را به یک سفر رفت و برگشت فروختی.
از من ناراحت شدند و یک ریال از یارانهای که قانونا باید پرداخت میکردند؛ نکردند. گزارش مفصلی به مدیر ارشد آن سازمان نوشتم اما کمترین توبیخ یا تغییری صورت نگرفت زیرا همه میدانستند که دور هم چه کارهایی میکنند.
o
سازمان اوقاف مگر حراست ندارد؟ مگر ذیحساب ندارد؟ مگر نماینده ولی فقیه ندارد؟ مگر ناظر ندارد؟ چرا باید چنین مسالهای را امثال وحید اشتری و صبا آذربیک افشاگری کنند؟ ناظرین سیستم، نمیخواهند هزینه بدهند؛ افرادی از بیرون و از روی وجدان اقدام میکنند و از زندگی و همه چیز هم ساقط میشوند. چون سیستم مشکل دارد. عفونت، در گلوست که بدن تب میکند. با مسکن و تببر مساله موقتا متوقف میشود. اما عفونت در جای خود باقی است.
o
روابط عمومی به جای اینکه مثل دادستان محترم قزوین قول بررسی بدهد؛ توجیهات خنک میکند: شما مسائل حقوقی را نمیدانید، شما چنین و چنان.
درد فقط این نیست که چه کسانی چپاول میکنند. درد اصلی این است که دستاندرکاران چرا «سمعت بذلک و فرضیت به؟» چرا متولی موقوفه میگوید ما میدانستیم اما به ما گفتند صدایت درنیاید؟ باید بدانید که شما در این جنایت شریک هستید وقتی صدایتان درنیامد. من یقین دارم دادستان محترم حتما بخاطر هدر نرفتن خون شهدا از جمله پدر بزرگوار شهید خودشان مساله را دنبال میکنند. حتی اگر برایشان هزینه داشته باشد!
اما مساله اصلی همانگونه که گفتیم؛ این نیست. به قول ظریفی که میگفت: از نظر بعضیها مشکل این نیست چرا اختلاس میشود. مشکل این است که چرا من فرصت اختلاس نداشتم!
جامعه وقتی به اینجا میرسد؛ زمینه، آماده رشد علفهای هرز میشود.
دادستان محترم چنانچه بررسی کردند و مساله درست بود؛ باید با سلسله مراتب ساکتین خیانت هم بخاطر ترک فعل و خیانت به مسئولیت و توجیه فساد برخورد کنند.
o
اگر بدنه سازمانها از ترس یا عافیتطلبی در برابر فساد سکوت کنند؛ دیگرانی از روی تعهد و دلسوزی حقیقی برای نظام افشاگری میکنند. اینان باید قدر ببینند و در صدر بنشینند. اما سالها از این بازداشت و احضار به آن بازداشت و احضار در رفت و آمد و سرگردان هستند.
عاقبت این دلسوزان افشاگر؛ اگر پیکره نظام پاسخگو نباشد و فکری برای آن نکند؛ عاقبت مهدی نصیری میشود که عنصر سالم و فعال رسانهای نظام به ضد و مخالف روشهای آن تبدیل میشود.
o