ماجرای مبهم افغانستیزی
- شناسه خبر: 26551
- تاریخ و زمان ارسال: 28 آذر 1402 ساعت 07:30
- بازدید :
آرین صفوی
«شماری از معترضان به حضور مهاجران افغان در شهر اقبالیه با چوب و سنگ به خانههای مهاجران حمله کردند. مهاجران افغان این شهر در پیامهایی که در صفحات مجازی میان خود دست به دست میکنند، به همدیگر توصیه کرده که از خانه بیرون نروند و غذای کافی داشته باشند و درها و پنجرهها را قفل کنند»، این بخشی از روایتی است که تلویزیون «افغانستان اینترنشنال» بههمراه فیلم، روی خروجی شبکههای اجتماعیاش قرار داد. این اعتراضات عجیب در 13 و 14 مهر جلوی ساختمان شورای شهر اقبالیه برگزار شد و بعد از حمله به خانه مهاجران با بازداشت 19 نفر توسط پلیس بهیکباره تمام شد. ماجرای اقبالیه یکی از بزرگترین درگیریهای عمومی علیه مهاجران در سالهای اخیر بود که خوشبختانه تلفات جانی نداشت، هرچند تا امروز همه ابعادش روشن نشده است.
این اتفاق تلخ، دُمل چرکین ماجراهای مربوط به مهاجرین در ایران را باز کرد، موضوعی که برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی در 6 ماه اخیر در آن دمیده بودند و یکی از نتایجش در اقبالیه به ثمر نشست. قابل پیشبینی است در صورت عدم ساماندهی کافی موضوع، در آینده هم از این مدل اتفاقات در ایران تکرار شود. برخی مدیران سازمان جدیدالتأسیس ملی مهاجرت (که مجلس شورای اسلامی بهدلیل برخی مخالفتهای بیرونی هنوز موجودیتش را تصویب نکرده است) میگویند موج مهاجرستیزی در ایران ریشه خارجی دارد، اما خودشان هم میدانند بخشی از ماجرا، مثل یک کوه یخ زیر آب پنهان شده است، این گزارش برای نشان دادن بخشی از ابعاد این ماجراست.
برای تحقیق درباره حمله به مهاجران افغانستانی به شهر قزوین رفتم، تصورم درباره ماجرا این بود که بالاخره بعد از چند ماه داغ شدن ماجرای مهاجران در فضای مجازی، این اتفاقات میدانی، طبیعی است. تلخترین بخش ماجرا، اتهام نژادپرستی به ایرانیان و نکته بعدی تحقیر برخی مهاجرینی است که سالها همسایه ما هستند. براساس برخی پژوهشها بیش از 50 درصد جامعه ایران از حضور مهاجرین افغانستانی ناراضیاند، در بعضی از محلات در کلانشهرها مثل تهران، بیش از 50 درصد مخالفند. اما این نارضایتیها هیچوقت آنقدر شدید نبوده است که به اعتراض عمومی برسد، تا این بار که در چند نقطه کشور این ماجرا به درگیری علنی کشیده شد.
در این سالها و بعد از قدرتگیری دوباره طالبان در 2 سال گذشته جامعه ایرانی بهدلایل انسانی نسبت به مردم افغانستان نزدیکی و همدلی بیشتری پیدا کرده بود که نشانه آن را در فضای مجازی و همدلی با افغانستانیها در اتفاقاتی مثل بمبگذاریهای مختلف در شهرهای این کشور و ماجراهای پنجشیر و… میتوان پیگیری کرد، اما از دو سال پیش تا امروز این همدلی به جایی رسیده است که اتفاقاتی مثل زلزله هرات در جامعه ایرانی واکنش ویژهای را برنمیانگیزد و در ماجرایی مثل قتل داریوش مهرجویی احساسات منفی به اوج خود میرسد.
ماجرای وهابی بودن برخی از مهاجران و فرزندآوری زیاد از آن حرفهایی است که زیاد برای مواجهه با مهاجران استفاده میشود، اما هیچکدام قابل اثبات نیستند؛ جدای از این حرفها بخش زیادی از مهاجران بهصورت قانونی در قزوین حضور دارند. غلامحسن اسلامیصدر سرپرست سابق فرمانداری قزوین هم چندی پیش در جلسهای با محوریت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی حضور اتباع افغانستانی غیرمجاز گفته بود: «دست ما برای برخورد با اتباع افغانستانی غیرمجاز در استان قزوین خالی است و کاری که امروز میکنیم یک دور باطل است. اتباع افغانستانی غیرمجاز در خیابان دستگیر میشوند و بخشی از آنها اگر شرایط لازم را داشته باشند، به اردوگاه منتقل میشوند و در نهایت به مرزها انتقال پیدا میکنند و از مرزها عبور داده میشوند، اما 5/3 ساعت بعد دوباره همین اتباع اخراجشده وارد کشور ما میشوند، یعنی قبل از اینکه مأموران به مشهد برسند، جلوتر از آنها اتباع اخراجی برگشتند و بسیار سریع به نقطه استقرارشان برمیگردند.» سخنان سرپرست سابق فرمانداری قزوین از آن جهت مهم است که نگاه یک مسئول استانی درباره ماجرا چیست؛ و آیا بین مهاجران مجاز و غیرمجاز اصولاً فرقی هست و علت اصلی این مهاجرپذیری چیست؟ و چهکسی جز همین مهاجران در حوزه مشاغل سخت در ساختمانسازی و کشاورزی استان فعال هستند. فرماندار در همان جلسه ادامه داده بود: «چاره این است که جاذبه استقرار افغانستانیها در استان قزوین را محدود کنیم، البته در تصمیمات ملی خیلی تأثیر نداریم، مگر اینکه با نمایندگان مجلس جلسات جداگانهای داشته باشیم و بخواهند در سطح مجلس قوانین جدیدی وضع و نقاط ضعف را برطرف کنند. در زمان حاضر یک رقابتی بین همه استانها ایجاد شده است که اتباع افغانستانی را بغل همدیگر پرت کنند و مانند یک بمبی است که چاشنی و زمانسنج دارد و هر استانی این اتباع را به استان دیگری پرت میکند، در این شرایط استان قزوین بیشترین جاذبه را برای تبعه غیرمجاز دارد، چرا که از استان قزوین بهسمت غرب و شمال تردد ممنوع است، بنابراین مزیت ویژه این اتباع افغانی برای ما این است که در قزوین و اقبالیه بیایند و خانوادهشان را مستقر کنند و خودشان در ابهر و زنجان و مناطق غربیتر کار کنند و به اینجا برگردند.» ضمن اینکه چندی پیش استاندار قزوین هم از حضور 90 هزار تبعه بیگانه در استان قزوین خبر داده بود که طبعاً عمده این افراد افغانی هستند.
در میدان تهرانقدیم نزدیک ترمینال یک آگهی روی سردرب مغازهای به چشمم آمد، نوشته بود «برای کار بستهبندی به چند کارگر افغانستانی نیازمندیم» پیش خودم گفتم انگار نه انگار همین چند وقت پیش به افغانیهای اینجا حمله شده بود! قزوین یکی از 16 استانی است که از سالها پیش اجازه حضور مهاجرین افغانستانی در آن وجود دارد، در استانهای غیرمجاز هم مهاجران غیرقانونی حضور دارند هرچند آمار پایینی دارند.
قرار بود با یک همکار خبرنگار به اقبالیه برویم، همدیگر را پیدا کردیم و سوار تاکسی شدیم. از راننده تاکسی درباره ماجرای اقبالیه پرسیدیم، گفت: «افغانستانیها در این دو سال خیلی زیاد شدند. مردم پول ندارند خانه بگیرند و آنها خانهها را گرانتر کرایه میکنند. صبح 20 تا اتوبوس میآید میبردشان سر کار، آن وقت ایرانیها بیکارند، بیشترشان در پروژه مسکن ملی کار میکنند.» راننده ادامه داد: «مردم از حمله آن روز در اقبالیه خوشحال شدند، چون آنها به ما آب ندادند.» منظورش آب هیرمند بود، وسط حرفها، مسافر دیگری که سوار تاکسی بود، عصبانی شد و گفت «مهاجمان در آن روز اشتباه کردند، یک سری لات پفکی بودند، وقتی مردهای افغانستانی توی خانهشان نبودند به آنجا حمله کردند.» میگفت «صاحب یکی از آن خانهها که تازه چند گونی پسته از زمین برداشت کرده بود، معترضان ریختند توی کوچه و همه را نابود کردند.»
از تاکسی پیاده شدیم و بعد از کمی پرسوجو به اقبالیه رسیدیم، از ظاهر خیابان پیدا بود که محلهای شلوغ است. روی شیشه بنگاه معاملات ملکی ورودی شهر نوشته بود «به افغانستانیها خانه اجاره داده نمیشود»، خواستیم با صاحب مغازه حرف بزنیم، قبول نکرد، دو مغازه آنطرفتر وارد یک ساندویچی شدیم، دو نوجوان در آن کار میکردند، یکیشان از شرکتکنندگان تجمع آن روز بود، میگفت که «همین پنجشنبه و جمعه پیش بود، چیزی حدود 700 نفر از مردم، جلوی شهرداری جمع شده بودند و شعار میدادند «افغانیها را باید اخراج کنید.»، زن، پیر، جوان و… همه بودند، میگفتند «اینها کار و مسکن ما را گرفتند.» پرسیدم مردم چهطوری ماجرای تجمع را فهمیدند و جمع شدند؟»، گفت: «از استوری اینستاگرام و گروههای تلگرامی»، پرسیدم چهکسی شروع کننده بود؟ نمیدانست(!)، گفت همه با هم تصمیم گرفتند.
با چند نفر دیگر از اهالی هم حرف زدیم، حرف آنها هم نان، کار و مسکن بود و نمیدانستند چهکسی ماجرا را شروع کرده است. به کوچهای که فیلم حمله به خانههای مهاجرین از آنجا بود رفتیم. سر کوچه یک نانوایی بود، صاحبش از ماجرای آن روز اظهار بیاطلاعی کرد، چند قدم جلوتر با محلیها حرف زدیم، یکیشان میگفت «همین امروز، نانوایی سر کوچه به دو افغانستانی نان نداده است و با آنها بد حرف زده است، بیچارهها از خجالت آب شدند»، میگفت «خیلی ناراحت شدم و خودم برایشان گرفتم و سر شاطر داد و بیداد کردم «بهچهحقی به اینها نان نمیدهی؟!»، حالا 20 قرص نان هم نمیخواستند که مردم اینطوری میگویند.
کمی جلوتر رفتیم؛ نزدیک خانهای که در ماجرای حمله به مهاجران دربش آسیب دیده بود، دو زن جلوی در بودند و خیلی مایل به صحبت نبودند، یک مرد ایرانی از اهالی را هم دیدیم که از حضور مهاجران راضی نبود؛ هرچند آزاری برایش نداشتند، ولی از حرفهایش فهمیدیم برایش کسر شأن بود. تنها شانسی که مهاجران آوردند آمادهبودنشان بود و اینکه اکثرشان داخل خانه نبودند.
چند نفری میگفتند قبلاً این محله به زورآباد معروف بوده و اراذل و اوباش در اینجا زندگی میکردند، فرزندان آنها شروعکننده ماجرا بودند. یک نفر هم از ماجرای یک کلاهبرداری لیزینگی میگفت که مهاجران در آن نقش داشتند، ولی همه اینها حدس و گمان بود، این هم نمیتوانست شروعکننده ماجرا باشد؛ افغانستانیها هم میترسیدند حرف بزنند. آنها هم از ماجرا خیلی اطلاعی نداشتند، بهاجبار مهاجرت کرده بودند و حالا باید میلرزیدند، معلوم بود ایرانیهای اقبالیه حس میکردند از آنها زهرچشم گرفتند، بین املاکیها هم فقط یکیشان حاضر بود به آنها خانه بدهد، هرچند صاحبخانهها از آنها راضی بودند چون هم بیشتر پول میدادند هم زودتر پول را پرداخت میکردند، از همه قومیتها هم در منطقه حضور داشتند.
لزوم کارشناسی دقیق تجمع اقبالیه
در نهایت به نظر میرسد که ماجرای تجمع میانه مهرماه در شهر اقبالیه و اعتراض برخی افراد نسبت به حضور اتباع افغانی در محله زورآباد این شهر نیازمند یک کار کارشناسی و واکاوی دقیق است تا ابعاد پنهان ماجرا روشن شده و زمینه برای جلوگیری از چنین اتفاقهایی که رنگوبویی نژادپرستانه دارد، مهیا شود.