عدالت آموزشی با سرو جوجهکباب مراکشی!
- شناسه خبر: 22749
- تاریخ و زمان ارسال: 1 آبان 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
وحید حاجسعیدی
از وزیر آموزش و پرورش مملکت و رئیس اتحادیه صنف چلوکباب و چلوخورش تهران پنهان نیست از شما دوستان جان چه پنهان هفته گذشته تصویری از منوی غذای یک مدرسه غیرانتفاعی در فضای مجازی دستبهدست شد که علاوه بر آب افتادن دهان خیلیها، قیمتها و نوع این غذاها واکنش برانگیز شد. طبق معمول این ماجراها نیز یک عده دوباره جوگیر شدند و از آن به عنوان منوی لاکچری و لاکچری بازی در مدارس غیرانتفاعی نام بردند.
هر چند وزیر هم خیلی قاطع و چکشی در برابر این داستان ایستاد و خطاب به حاشیهسازان گفت: «موضوع عدالت آموزشی را با این حاشیهها ترکیب نکنید و ما روی منوی غذایی مدارس غیردولتی نظارتی نمیکنیم!» (برادر من این قدر سریع قضاوت نکن… گوش بگیر ببین وزیر محترم در ادامه به چه نکتهای اشاره کرده؟ شیش ماهه که دنیا نیومدی؟!عجب…)
وزیر محترم در ادامه فرمودند: «ما هیچ حرکتی را که بوی اشرافیت بدهد، تایید و استقبال نمیکنیم، اما خانوادهها باید کمک کنند که این اتفاق نیفتد. خانوادهها از این وضعیت نباید استقبال کنند، ما هم بر کیفیت آموزش باید نظارت کنیم.»
ظاهراً یک عده از مدیران مدارس غیرانتفاعی، کیفیت بخشی را از بوفه مدرسه شروع کردهاند. یادش به خیر… زمانی که ما درس میخواندیم بابای مدرسه برای تهیه ساندویچهای بوفه، کالباس را جوری با تیغ موکت بری نازک میبرید که وقتی آن را از داخل ساندویچ خارج میکردیم و در نور نگه میداشتیم، مثل بدن کفشک ماهی، اشیاء طرف دیگرش رویت میشدند و ضخامتش یک نموره به میکرون بدهکار بود! البته رویکرد بابا پرویز در بُرش خیارشور و گوجه هم دست کمی از کالباس نداشت و محاسبه وزن مخلفات داخل ساندویچ از اندازهگیری وزن یک نقطه روی کاغذ دشوارتر بود!
اما قبول کنیم این روزها همه چیز در مدارس تغییر کرده است. از مدل موی دانشآموزان گرفته تا منوی غذای مدارس. شما اگر تصویری از دانشآموزان یک مدرسه در سه دهه پیش را ملاحظه بفرمائید گمان میکنید که هنرجویان معبد شائولین در قالب یک تور گردشگری به ایران آمدهاند و در مدرسه عکس یادگاری گرفتهاند. کلههای ما آن دوران طوری برق میزدند که کانه محتویات و افکار آنها قابل رویت بود! اگر هم کسی به هر علتی کلهاش را نمیتراشید مدیر با یک دستگاه ماشین اصلاح زنگار زده و متعلق به عهد شِپل میرزا، مو و پوست و کوتیکول مو را با هم میتراشید و تا به سلولهای ترکیبی ماتریکس پیاز مو نمیرسید، ولکن نبود!
اما الان به عقیده شما، میتوان به دانشآموزی که با خودروی مدل 2 هزار و اوووووووف به مدرسه میآید، با چلوکباب چنجه گوسفندی و جوجهکباب و سایر مخلفات پذیرایی میشود و لباس و کفش مارکش با حقوق سه ماه یک معلم مدارس دولتی برابر است، چیزی راجع به جایگاه ابرو و چشمش گفت؟! این دانشآموز همین که در مدرسه «آنچنان را آنچنانتر نکند» و بعد از کباب هوس چیز دیگر نکند، مدیر و معاون کلاهشان را باید هوا بیندازند!
فقط یک نکته خدمت وزیر محترم عارض شویم که اتفاقاً باید دعا کرد که خانوادهها از این وضعیت (عرضه کباب چنجه گوسفندی و جوجهکباب مراکشی در مدارس غیرانتفاعی) استقبال کنند. چرا که ممکن است کار به جاهای باریکتر بکشد و زبانم لال در این مدارس شاهد منوهای عجیب و غریبتری مثل پنیر گوزن، عسل مانوکا، خاویار سیاه، ماهی تن باله آبی، سوپ بودا، بستنی با روکش طلا و … باشیم! تا نظر شما چه باشد؟