سفیدی به رنگ سیاهی و شوربختی
- شناسه خبر: 3434
- تاریخ و زمان ارسال: 4 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
رومینا اسماعیلیپور
نکاح قراردادی است که به موجب آن زن و مرد در زندگی شریک و متعهد شده و خانواده تشکیل میدهند. این تعریفی است که دکتر سید حسین صفایی در کتاب حقوق خانوادهی خود از واژهی نکاح تعریف کردهاست. اما همانطور که با گذشت زمان، زندگی و رفتار مردم دچار تغییراتی اساسی میشود و سمتوسویی جدید به خود میگیرد؛ روابط بین زن و مرد نیز از این تغییرات درامان نمانده و به طبع، دستخوش تغییرات زمان شدهاست. حال با نسلی جدید روبرو هستیم که تابوشکنی را سرلوحه زندگی شخصی خود قرار میدهند. دیگر خبری از آشنایی در شب اول ازدواج نیست و دو جنس مخالف ماهها و چهبسا سالها پیشاز تشکیل زندگی از یکدیگر شناخت دارند. اما ماجرا در این نقطه ختم بخیر نمیشود، بلکه این افراد زیر یک سقف رفته و با ساختار جدیدی به نام «ازدواج سفید» به زندگی با یکدیگر ادامه میدهند. سوالی که برایم مطرح میشود این است که علت پدید آمدن چنین جریانی چیست؟ جامعه چه مسیری را طی میکند تا به این مرحله برسد؟ چه سود و زیانی برای طرفین این نوع روابط پدید میآید؟ و هزاران مسئلهی دیگر که در هنگام مواجهه با رویدادی جدید و ناشناخته افراد را به چالش میکشد. سالهای بسیاری را به خاطر میآورم که مردم در مقابل ازدواج موقت جبهه میگرفتند و حتی با وجود حمایتهای قانونی و شرعی، به وضوح مخالفت خود را نسبت به آن ابراز میکردند. حال کنجکاو میشوم که با شکلگیری نوع جدیدی از روابط و زندگی بین زن و مرد به نام “ازدواج سفید” چه واکنشهایی دیده میشود.
ازدواج سفید نوعی از تشکیل زندگی را تعریف میکند که ثبت رسمی نمیشود. در چنین روابطی، بین طرفین تعهدات حقوقی مطرح نیست و تنها علایق و وابستگی شالودههای اساسی این نوع زندگی را تشکیل میدهند. همچنین در برابر خیانت، نفقه و فرزند هیچ بار مسئولیتی وجود ندارد.
ـ ما مثل زن و شوهرها زندگی میکنیم
مسعود و لیلا 2 سالی است که تحت عنوان ازدواج سفید در یک خانه زندگی میکنند. آنطور که میگویند زندگیشان هیچ تفاوتی با زندگی معمولی زن و شوهرها ندارد. لیلا میگوید: قبلاز شروع زندگی مسعود را 4 سالی بود که میشناختم. آشنایی ما از دوران دانشگاه شروع شد. هر دو از شهرهای مختلفی میآمدیم. مسعود خانهای اجاره کرده بود و من هم داخل خوابگاه زندگی میکردم. مدتی که از دوستی مان گذشت خانوادهها را در جریان قرار دادیم. علایق و سلیقه شبیه به هم داشتیم، هر دو اعتقادی به ازدواج نداشته و از طرفی بهواسطه شغلی که پیدا کرده بودیم قزوین ماندگار شده بودیم. در آخر، بعد از رفتوآمدهای طولانی تصمیم به زندگی مشترک گرفتیم. مسعود میگوید: مسئلهی عجیبی در میان نیست. مخارج، پسانداز و رفتارهایمان در زندگی مشترک هیچ تفاوتی با زندگی افراد متاهل ندارد… حتی این موضوع را پنهان نکردیم؛ دوستان و خانواده که پس از مخالفتهای طولانی راضی به این امر شدند و سایر افرادی که با ما در ارتباط هستند از وضعیت زندگیمان خبر دارند. مسعود در جواب سوالم که چرا این سبک زندگی را انتخاب کردید جواب میدهد: شناخت بیشتر. به قول قدیمیها تا با کسی زیر یک سقف نروی و زندگی نکنی متوجه نمیشوی که چه خصوصیات و اخلاقهای پنهانی دارد. به نظر من ازدواج مثل یک هندوانهی دربسته است. هیچکس نمیتواند صددرصد مطمئن باشد که از آن موفق بیرون میآید. از طرفی اگر طرفین با یکدیگر سازش نداشته باشند و صرفاً به دلیل مسائلی مثل مهریه و طلاق مجبور به زندگی با هم شوند مفت نمیارزد. بههمین خاطر ما ترجیح دادیم زندگیای که تنها اهرماش عشق است را انتخاب کنیم. میپرسم شما که چند سال است باهم زندگی کردید. هنوز هم به شناخت و آمادگی ازدواج نرسیدید؟ اینبار لیلا جواب میدهد: البته که شناخت ایجاد شده، اما ما با اینطور زندگی کردن مشکلی نداریم. اگر احساس کنیم که تعهد ما نسبت به یکدیگر سست شده و امکان زندگی با یکدیگر را نداریم از هم جدا میشویم نه اینکه مثل سایر زوجها با دوزوکلک ازدواج را ادامه دهیم. از مشکلاتی که برای نوع زندگی پیش میآید سوال میپرسم و ادامه میدهد: مسائل اقتصادی بیشتر مطرح است بعضی از کسانی که میشناسم بههمین خاطر تن به این نوع زندگی دادند. میشود گفت در همه زندگیها سختی و مشکلاتی پیش میآید ما هم بحث و جدل داریم اما نهایتاً باز هم با یکدیگر آشتی میکنیم. ولی خوب در حال حاضر قید بچهدار شدن را زدهایم چون با این شرایط عملاً امر غیرممکنی است. لیلا با تاکید میگوید: برای انتخاب این سبک زندگی، شرایط آدمها و حتی جنسیت هم دخیل است. دخترها معمولاً بیشتر در معرض آسیب قرار میگیرند. مثلا من خودم شغل ثابتی دارم و مستقل هستم. اما خیلی از دخترهایی که میشناسم صرفاً به این امید که زندگی مشترکشان به مرحله محکمتری برسد و بتوانند با طرف مقابل ازدواج کنند حاضر به قبول این مسئله میشوند اما در نهایت… به دلیل وابستگیهای ایجاد شده و رابطهای که به انتهای خود رسیده حتی دچار مشکلات روحی و روانی بسیاری میشوند.
ـ عدم حمایت قانونی از ازدواج سفید
فریبا رضایی وکیل پایه یک دادگستری در مورد جنبههای قانونی و حقوقی این امر میگوید: این ازدواج که به جهت سفید بودن شناسنامهی مرد و زن ازدواج سفید نامیده میشود؛ پدیدهای وارداتی از غرب است که به جهت آثار و تبعات نامطلوب در جامعه و خانواده، به هیچ عنوان در شرع و قوانین داخلی ما مورد پذیرش قرار نگرفته و افرادی که تن به ازدواج سفید میدهند نه تنها مورد حمایت حقوقی قرار نمیگیرند چه بسا در صورت اطلاع از سوی دستگاه قضایی با پیگرد قانونی هم مواجه شوند. رضایی در ادامه به آثار حقوقی این نوع ازدواج اشاره میکند: در قوانین داخلی کشور ما که برگرفته از اسلام میباشد ازدواج بین زن و مرد مستلزم رعایت تشریفات شرعی و قانونی و ثبت آن میباشد به صراحت ماده 1062 قانون مدنی [نکاح واقع میشود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحا دلالت بر قصد ازدواج نماید ]و در ماده 20 قانون حمایت از خانواده [ثبت نکاح دائم، فسخ و انفساخ آن، طلاق، رجوع و اعلام بطلان نکاح یا طلاق الزامی است] دلالت بر عدم پذیرش ازدواج سفید از سوی قانونگذار دارد. لذا چنانچه کسی خارج ازین چارچوب عمل نماید فاقد آثار حقوقی بوده و در صورت بروز اختلاف بین زن و مرد هیچ یک از حقوق مالی (مهریه، نفقه ارث) و غیر مالی ناشی از ازدواج به زن و مرد تعلق نخواهد گرفت.
ـ کودکان تازه متولد شده، قربانیان ازدواج سفید
در رابطه با بحث تولد کودک در چنین شرایطی میپرسم. اینکه کودکان متولد شده در این نوع زندگی، از چه حمایتهای قانونیای برخوردارند و توضیح میدهد:
شاید بتوان گفت کودکان قربانیان اصلی ازدواج سفید هستند. ابعاد تاریک آن، وقتی پای فرزندی به میان میآید ظهور و بروز میکند.
بهخصوص وقتی بارداری ناخواسته باشد و زن و مرد تمایلی بر فرزندآوری و یا قانونی کردن رابطه نداشته باشند. در نتیجه گزینهای جز سقط جنین و یا رها کردن ندارند و متاسفانه با توجه به شرع و قوانین کشور اسلامی ما طفل متولد شدهی ناشی از ازدواج سفید از بسیاری حقوق قانونی خود محروم میگردد.
رضایی در رابطه با صدمات ازدواج سفید میگوید: ازدواج سفید همچنان که در شرع و قانون به رسمیت شناخته نمیشود در بسترهای سنت و عرف جامعه و خانوادهها نیز نسبت به آن واکنشهای منفی نشان داده میشود. چرا که این باور وجود دارد؛ مردانی که از پذیرش مسئولیت تشکیل خانواده و پایبندی به آثار حقوقی و اجتماعی آن سر باز میزنند و شانه خالی میکنند، ازدواج سفید را به عنوان نوع زندگی مشترک پیشنهاد میدهند که متاسفانه بیشترین صدمات و آسیبهای آن متوجه زنانی میشود که تن به این نوع ازدواج میدهند .
ـ تقابل ازدواج سفید در جوامع غربی و ایران
رضایی ادامه میدهد: برخلاف کشورهای غربی که به این نوع ازدواج اعتبار بخشیده و پس از اعلام ازدواج سفید توسط زن و مرد به دستگاه ذیربط، زن از ماحصل زندگی مشترک سهم داشته و فرزند تولد یافته نیز دارای حقوق قانونی خواهد بود، در کشور ما هیچگونه قانونی جهت حمایت وجود ندارد و قانونگذار ازدواج سفید را به عنوان روابط نامشروع و زنا تلقی کرده و مجازات مینماید.
رضایی در پاسخ به این سوال که مسئولیت و مجازات املاکین و کسانی که منزل به اجاره یا رهن این افراد میگذارند چیست؟ میگوید: هر نوع اقدام و مقدماتی که جهت انجام عمل مجرمانه با علم به موضوع انجام گردد جرم و مسئولیت کیفری خواهد داشت. لذا چنانچه شخصی با علم به نوع رابطه اشخاص اقدام به فراهم نمودن محل زندگی برای آنها نماید مجرم و مجازات میشوند.
***
برای بررسی جنبههای اجتماعی ازدواج سفید به صحبت با حمید نبیزاده جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی میپردازیم: این نوع بحث در جامعه کنونی ما تعریف مشخصی ندارد. به همین دلیل افراد جامعه از الگوی مشخصی در این موضوع پیروی نمیکنند یعنی نمیتوان مشخص کرد که عمدتاً چه نوع افرادی بهدنبال این کار میروند و چه آسیبی میبینند. بهطورکلی اگر بخواهیم تعریفی از این نوع سبک زندگی داشته باشیم باید بگوییم نوعی زندگیست که زوجین زیر یک سقف زندگی میکنند، در مسائل روزمره با یکدیگر اشتراک دارند ولی جنبه شرعی در آن دیده نمیشود. حالا رفتاری که در این بین، بین این 2 نفر مطرح میشود کاملاً قراردادی است یعنی مشخص میکنند که تمایل به زندگی به سبک متاهلین را دارند یا خیر و مسائل مالی و جنسی در بین آنها طبق اصولی که مشخص میکنند پیش میرود. مسئله تعهد هم مفهوم قراردادی پیدا میکند؛ لذا دو نفر میتوانند به توافق برسند که تنها، با یکدیگر روابط جنسی و عاطفی داشته باشند و یا اینکه خیر… صرفاً با هم زندگی کنند و در برقراری روابط جنسی با سایر افراد آزاد باشند.
ـ فرار از تعهد به شیوهی زندگی غربی
نبیزاده ادامه میدهد: اما زمانیکه افراد مشهوری در جامعه تصمیم به این نوع سبک زندگی میگیرند و حتی آن را بهصورت علنی در جامعه مطرح میکنند سایر مردم این نوع زندگی را مختص به همین نوع افراد میدانند، که البته این نوع الگوها بیشتر در جوامع غربی برای جامعه ما مطرح میشود. زندگی به فرض دو هنرپیشهی معروف با یکدیگر و سپس اضافه کردن یک بچه به این شیوه زندگی و ازدواج پس از فرزندآوری برای مردم جامعه ما تعجب برانگیز است.
وی میافزاید: به نظر من با توجه به یک سری نیازهای تامین نشده در بین نسل جوان و همچنین شرایط فرهنگی و اجتماعی، مسئله ترغیب جوانان به انجام این کار برای رفع نیازهای جنسی بدون هیچگونه تعهد و تشریفاتی مطرح میشود که البته هیچ آمار و تحقیق و پژوهش خاصی در این مورد در کشور ما به دست نیامده و انجام نشده است. اما بنا به مشاهدات بنده اگر از اکثر پسرهایی که تجربهای از این نوع روابط نداشتهاند سوال کنیم که موافق این موضوع هستند یا خیر با جواب مثبت آنها روبرو میشویم، که علت این امر همان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تعهد تشکیل خانواده است . اما این دغدغه مربوط به جوانانی است که این نوع زندگی را تجربه نکردند و تنها تمایل به انجام آن دارند. به همین خاطر قابل تسری به سایر افرادی که آن را تجربه کردهاند نیست. یک سری روابط عاشقانهای بهخصوص در 2 دهه اخیر در جامعه ما افزایش پیدا کرده که مربوط به سنین 20 تا 30 سالگی میشود. این آشناییها که بیشتر در کف خیابان و کافهها صورت میگرفت با توجه به فضای بازتری که نسبتبه گذشته ایجاد شده و امکاناتی که فراهم شده است بیشتر به سمت همخانگی که بهاصطلاح ازدواج سفید گفته میشود سوق داده شده است.
ـ شکست در ازدواج سفید به دلیل ناآگاهی نسل جوان
نبیزاده در رابطه با علت شکست در ازدواج سفید توضیح میدهد: به دلیل عدم وجود تعریف، علم و آگاهی در این زمینه در جامعه افراد با ناآگاهی به این سمت کشیده میشوند و اگر دچار مشکلی در این خصوص شوند برای مدیریت آن با سختی و چالش زیادی روبهرو میشوند. اما به دلیل تمام ابهامات و مشکلات شرعی که در جامعه ما وجود دارد احتمال اینکه این تجربه، تجربهای مفید و مناسب برای کسانی که آن را انتخاب میکنند باشد احتمال پایینی دارد.