سالهای دور از فایزر!!
- شناسه خبر: 35629
- تاریخ و زمان ارسال: 1 خرداد 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
امید مافی
این وجیزه متألم برگرفته از روزهای نکبت چهار سال پیش است. همان روزها که عفریت کرونا بیمقدمه و موخره جان عزیزترین کسانمان را گرفت، آشیانهها را منهدم و دلها را سوگوار کرد. چه روزهای سیاهی بر ما گذشت و چه سختجان بودیم که از معرکه مرگ و ماتم پریدیم و فروچکیدن کرونای کمربسته به یغمای مردمان را نظاره کردیم. این چند خط خط خطی شده برجامانده از همان روزهاست که بوسیدن ممنوع بود و نفس کشیدن مکروه. در دلتان بخوانید و از شمعهای مرده در زمانه زجرآور کرونا یاد آرید که دنیای دون و دغل چه بازیها دارد با ما.
در همین روزهای سرد و سمج صدها نفر در جایی تنگ و تاریک نای از نفس تهی و به خوابی ابدی فرو میروند تا سوغات نفرین شده بار دیگر چهره زشت خود را نشانمان بدهد و زندگی به موسیقی شومی بدل گردد که ما را بیتوقف تا دهانه گور بدرقه خواهد کرد
بدتر از این نمیشود. فایزر نیست، مُدرنا نیست، رمدسیویر نیست، سرُم نیست. آب مقطر هم نیست اما سدر و کافور و کرباس تا دلتان بخواهد هست. مدیر بیلیاقت و مُزوّر هم هست.
عادت کردهایم… هر روز با آمارهای محزون، سر از دالانهای وحشتناک در میآوریم و مستاصلتر از همیشه به این میاندیشیم که بازی هولناک مرگ و زندگی تا کی ادامه دارد و اصلا آیا روزی به پایان خواهد رسید و مرگ کمی بیخیالمان خواهد شد؟
در این بلبشو گوشمان از وعدههای پوشیده و پوشالی پر است. وعدههای نخنما که بیثمر مانده تا ساکنان این خاک به آغوش نیستی پناه برند و هر روز و هر ساعت بوی الرحمن روی جامههایشان بنشیند.
به واژهها تهمت نزنیم. هفتصد نفر هر روز با هزار و یک امید و آرزو رو به قبله دراز میشوند تا آه از نهاد صدها خانواده سوگوار برخیزد و تقدیر محتوم چنگال تیزش را در پهلوی بیوهها و یتیمها و بیپناهان فرو برد.
کاش مسئولان تنها به نامه و تضرع و حلالیت متوسل نمیشدند. کاش دولتمردان جدید وعده سر خرمن ندهند. کاش…
کمک.کمک. اگر فریادرسی هست پا پیش بگذارد و پیش از آنکه قشون بیشتری آویزان کرونا مرثیههای خاک را بر لب بنشانند نسخهای بپیچد. بیپرده اگر قرار است ایران جامه سیاه را از تنها درآورد باید آستین بالا زد و همقد غمهایی شد که این روزها و شبهای نحوست و مصیبت را به دوزخی شعلهور بدل کردهاند.