چرا مردم دیگر کمتر ورزش میکنند؟
- شناسه خبر: 9484
- تاریخ و زمان ارسال: 7 اسفند 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
محمد بهرامی
یادم هست نوجوان که بودیم، وقتی از مدرسه به خانه میآمدیم، نمیگذاشتیم ناهار از گلویمان پایین برود، سریع توپ دولایه پلاستیکی را برمیداشتیم و با دوستانمان در قالب دو تیم 4 یا 5 نفره، تا ساعتها در کوچه یا زمینهای خاکی کنار خانهمان مشغول بازی بودیم. حتی روزهایی که در مدرسه زنگ ورزش هم داشتیم باز هم، بعدازظهرها، فوتبال را بیخیال نمیشدیم. گاهی اوقات برای اینکه نمک بازی را بیشتر کنیم، برادرهای بزرگتر یا پدرمان را نیز داخل بازی میکردیم و مشغول میشدیم.
به عبارت سادهتر با این کار، زمان زیادی را مشغول ورزش و فعالیت بدنی میشدیم و واقعا هم از آن لذت میبردیم. گاهی اوقات هم برای رو کم کنی، با دوستانمان مسابقهی دوی سرعت میگذاشتیم و بهعنوان جایزه از هم کولی میگرفتیم. حتی جایزهمان هم خودش نوعی ورزش کردن بود. کمکم که بزرگتر شدیم تا حدودی از آن فضا فاصله گرفتیم اما اینگونه نبود که ورزش را کنار بگذاریم. هنوز هم این کار ادامه دارد حداقلش این است که روزی 10 هزار قدم پیادهروی میکنم تا بدون فعالیت ورزشی نباشم.
آن روزها گذشت، روزهایی که به هنگام صبح یا بعدازظهر افراد بسیاری را میدیدم که در پارکها و فضاهای روباز ورزشی مشغول دویدن یا پیادهروی بودند. یا کودکان و نوجوانانی را میدیدیم که در کوچهها و حاشیه خیابانها، با یک توپ پلاستیکی دولایه، مشغول بازی گل کوچک بودند. هیاهوی بسیاری در این بازیها بود و شهروندان دیگری نیز بهدور از این هیاهوها، مشغول ورزش یا نرمش بودند.
این روزها دیگر کمتر چنین صحنههایی را میبینیم، انگار دیگر مردم دل و دماغ ورزش کردن هم ندارند، حتی دیگر کودکان و نوجوانان هم با وجود شور و شوق بالا به اقتضای سنشان، حس و حال دویدن دنبال توپ را ندارند. بسیاری از آنها ترجیح میدهند در خانه بشینند و با تلفن همراه بازی کنند. تنبلیشان میآید که به کوچه بیایند و مثلا فوتبال یا قایم باشک بازی کنند. دلیل کودکان برای ورزش نکردن و بازی فیزیکی (که اتفاقا دلیل خوبی هم نیست)، بازیهای موبایلی و کامپیوتری است که نیاز به تحرک فیزیکی چندانی ندارد و جذاب هم هست. از این کمتر میتوان کودکان و نوجوانان را در کوچهها و خیابانها مشغول بازی و جست و خیز دید.
اما بزرگترها هم دلایل خود را برای ورزش نکردن دارند که اتفاقا این دلیل یا دلایل هم چندان قابل قبول نیست. بزرگترها، دغدغههای فکری و اقتصادی را بهانه بیحوصلگی برای ورزش نکردن کردهاند و اینکه دل و دماغ فعالیت بدنی ندارند، شاید هم حق به جانب آنها باشد ولی بیتحرکی نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه ممکن است در بلندمدت، چند مشکل بر مشکلات و دغدغههایشان بیفزاید. آنچه مشخص است، زندگی ماشینی امروز، میزان تحرک افراد را به حداقلترین حالت ممکن رسانده است و اگر چارهای برای آن اندیشیده نشود، صدمات جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت.