(ویژه نامه حضرتی) حضرت جوادآقای حضرتی
- شناسه خبر: 19447
- تاریخ و زمان ارسال: 5 شهریور 1402 ساعت 02:57
- بازدید :
محمد برزگر
سکانس ۱
دبیرستان رهنما؛ سال ۵۶
در کتابخانه
جوانی خوشرو با ریشهای تازهرسته با بیانی زیبا و اعلامیهای علیه حکومت پهلوی در دست؛ چندتایی به من داد و من در طبقه دوم در گوشه حیاط کنار درخت توت بالای بالکن زیر پای بچههای کلاس اول علوم انسانی گذاشتم که با صدای زنگ تفریح همهی آنها در فضای مدرسه روی سر بچههای دبیرستان رهنما با صدای جیغ به زمین رسید و من و جواد پیروزمندانه همدیگر را نگاه میکردیم!
سکانس ۲
محل انجمن اسلامی دانشجویان
همه کنار ناصر سیاهپوش نشستهایم. من و جواد و مرتضی برای بازگشایی مهر ۵۸ برنامهها و نحوه تشکیل انجمن، اسلامی، صبح اول مهر؛ فضای بیرونی دبیرستان رهنما و صدای آژیر
جواد را گم میکنم!
چندماه بعد عکس رزمندهای را در روزنامه اطلاعات با کلاه و اسلحهای بر دوش داخل سنگر میبینم.
چقدر شبیه اوست!
سکانس ۳
فضای داخلی
مهمان حاجرحیم آقا هستیم همه شاعران شهر آمدهاند و مهمان ویژه این جمع حسین اسرافیلی است همه شعر میخوانند.
شیرینپلوی دستپخت حاج خانم شهابزاده را برای اولین بار نوبر میکنم!
سکانس ۴
داخلی سالن کوثر
انتخابات شورای شهر و معرفی کاندیداهاست، تا امروز نمیدانستم نام او محمدعلی است!
عجب چرا موهای سرش را زده!
مهدی از رزمندههای قدیمی، کنار من نشسته از او علت را میپرسم میگوید:
محمد تعجب از تو! جوادآقا درفاو شیمیایی شده!
اشک در چشمانم حلقه میزند
دیگر مراسم را متوجه نمیشوم
تمام خاطرات در برابر چشمم مثل سینما به روی پرده میرود!
سکانس ۵
داخلی منزل دکتر سیدمحمد دبیرسیاقی
هر چهارشنبه
چهار سال
ساعت چهار
او کنار استاد عابدیها کمی آنطرفتر
و من روبروی استاد.
هرکس حرفی میزند پیشنهاد حضرتی است که اسناد میپذیرد.
انگار ما دو دبیرسیاقی داریم!
سکانس ۶
بیرون کنار مسجدنبی
لودرها با صدای دلخراش برای پارکینگ طبقاتی به حرکت درآمدهاند تا خانه قدیمی میرزاعبدالباقی کنار کاروانسرای سعدالسلطنه را تخریب کنند همه هاج و واج نگاه میکنند!
مدیرکل میراث فرهنگی خود را به روی لودر میاندازد!
فاو
حلبچه
کربلای پنج
زنده میشود
سکانس ۷
خیابان سپیدار کوچه سایه
روضه کوچه بنیهاشم
مظلومیت یاس کبود
تکرار میشود