ناسزاگویی برای ابراز وجود
- شناسه خبر: 3862
- تاریخ و زمان ارسال: 14 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید :
گزارش ـ محمد بهرامی: استفاده از برخی کلمات نامتعارف در بین بسیاری از مردم و خانوادهها به امری عادی تبدیل شده است به نحوی که آنها روزانه تعداد زیادی از این کلمات را در موقعیتهای مختلف مثل یک شوخی یا درگیری لفظی و یا جدلهای فیزیکی به کار میبرند که هر شنوندهای را تحت تاثیر قرار میدهد. به صورت عامیانه به این کلمات «ناسزا » میگویند و به افرادی که این کلمات را به کار میبرند، لقب «بد دهن» میدهند. یقینا همه ما در روز یا در هفته، یک یا دوبار شاهد صحنههای درگیری در بین افراد هستیم که حین دعوا از کلمات رکیکی استفاده میکنند یا جوانانی را میبینیم که در قالب شوخی، کلمات و جملاتی را به هم نسبت میدهند که خوشایند ما نیست. از اینرو از خودمان میپرسیم که چرا این افراد از چنین کلمات و جملاتی استفاده میکنند؟ در حالی که تاثیر منفی آن روی اطرافیان قابل کتمان نیست و در بسیاری از مواقع سبب شده که در رفتار اجتماعی با این گونه افراد، تجدیدنظر کنیم.
ـ ناسزا گویی برای وصول طلب
از خیابان نواب و از مقابل حمام یاقوت میگذشتم، سهراهی دانشگاه آزاد شلوغ شده بود، جمعیت بسیاری دایرهوار دور هم جمع شده بودند. نزدیکتر شدم، وسط دایره دو نفر مشغول کتککاری بودند و بقیه هم گویی داشتند یک معرکهی پهلوانی را تماشا میکردند، هیچ کس نزدیک نمیشد تا میانجگری کند، همه فقط تماشا میکردند.
کودکان و زنان زیادی نیز بین جمعیت بودند، دو نفری که دعوایشان شده بود، به همدیگر مشت میزدند و کلمات رکیکی را برای تحقیر دیگری به کار میبردند.
یک نفر از بین جمعیت فریاد زد: آقا میخواید همدیگه رو بزنید، بزنید اما فحش ندین. زن و بچه مردم اینجا هستن.
اما آن دونفر گوششان بدهکار نبود و در حالی که مشت و لگد نثار هم میکردند، ناسزا هم میگفتند. از فردی که آنجا بود، پرسیدم: اینها برای چه درگیر شدهاند.
گفت: سر طلب پول.
گفتم: حداقل چند نفر پیش بروند و اینها را از هم جدا کنند.
گفت: وا… یکی دونفر جلو رفتند ولی آنها هم مشت و لگد خوردند و ناچارا کنار آمدند؛ مجبور شدیم به پلیس زنگ بزنیم.
دقایقی بعد پلیس از راه رسید و هردو نفر را با خود به کلانتری برد تا مشکلشان را آنجا حل کنند اما آنها حتی درون ماشین پلیس هم دست بردار نبودند و به هم ناسزا می گفتند.
ـ آیا هر فحشی، فحش است؟
از اسم حیوانات شروع میشود تا برشمردن صفات مذموم برای طرف مقابل، نسبت دادن افعال و ویژگیهای منفی و تحقیر مخاطب و البته با وارد کردن خانواده او به این فرآیند پیش میرود. این روزها تقریبا هر برخورد نامناسبی میان افراد جامعه، با چاشنی فحاشی همراه میشود. حتی در ماجرای دوباره مورد توجه قرار گرفته حضور زنان در ورزشگاه، یکی از اعضای دولت، دلیل نامناسب بودن محیط ورزشگاه برای زنان را فحاشی تماشاگران مرد عنوان میکند؛ آن هم در شرایطی که این فحاشی و ادبیات نابهنجار در همه جای شهر شنیده میشود و گویا به نظر موافقان این سخن، میزان بد بودن فحاشی به جغرافیای وقوع آن هم برمیگردد در حالی که چنین نیست.
در این میان شاید برخی را هم دیده باشید که از روی محبت به هم فحش میدهند! یا جوانانی که گفتوگوهای دوستانهشان با فحش همراه است. هرچند این شیوه گفتار هم چندان از سوی عرف جامعه بهنجار تلقی نمیشود، اما هر فحشی، فحش نیست! از دید روانشناسان، فحاشی یکی از سوءرفتارهای کلامی است که میتوان آن را در زمره خشونتهای کلامی طبقهبندی کرد.
ـ فحش دل آدم را خنک میکند
درباره کسی که اقدام به فحاشی میکند، برخی با استناد به یافتههای تعدادی از پژوهشها درباره این رفتار میگویند که فحش دادن به اصطلاح «دل آدم را خنک میکند». آنها معتقدند فشار روانی و هیجانی و استرس فرد را کاهش میدهد و باعث میشود شخص عصبانی به جای آسیب رساندن فیزیکی به دیگران، با گفتن چند کلمه رکیک، خشمش فروکش کند و آرام شود! و بعضی از پژوهشگران هم مدعی هستند که دشنامگویی در زمان استرس، باعث میشود قدرت تحمل انسان و مقاومت او در مقابل درد چند برابر شود و مثلا مدت بیشتری دستان خود را در آب داغ نگه دارد.
اما در سوی دیگر، پژوهشهای بیطرفانهای هم هستند که ثابت میکنند دشنامگویی و استفاده از این نوع کلمات منفی، موجب ایجاد فشار و استرس بیش از حد به مراکز هیجانی مغز میشود و در درازمدت آسیبهای جدی به بار میآورد. به بیان دیگر، فحش دادن و جملات رکیک گفتن شاید به ظاهر در مواقع خاص و بحرانی، دردهای هیجانی را کم کند، اما اگر تبدیل به عادت شود، میتواند به مغز و درنتیجه زندگی عادی فرد لطمههای سنگین وارد کند.
ـ معنای دشنامها در فضاهای مختلف، یکی نیست
اما یک استادیار جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی در این باره میگوید: منطق ناسزاگویی در میان جوانان ایرانی در سطح ارتباطات بین الاشخاص را با توجه به زمینه (Context) آن میتوان در دو کلمه «صمیمیت و خشونت» خلاصه کرد.
محمدرضا قاسمی ادامه می دهد: در حوزه خصوصی ممکن است آدمها در خانه با همسرشان، با فرزندانشان، با برادر و خواهر یا پدر، مادر و سایر بستگانشان بدزبانی کنند. در حوزه عمومی چه حوزه عمومی واقعی (در کوچه و خیابان و چه در رسانههایی مثل تلویزیون) و چه در حوزه عمومی مجازی (شبکههای اجتماعی اینترنتی و موبایلی) ممکن است هر یک از ما برخی دشنامها را شنیده یا خوانده باشیم. البته در کشور ما در رسانههای ارتباط جمعی به ندرت ناسزا شنیده میشود اما در شبکههای تلویزیونی ماهواره ای و به ویژه در فیلمهای هالیوودی ممکن است، چنین ناسزاهایی به زبان انگلیسی رواج داشته باشد. شنیدهام که در سالهای گذشته گاهی وقتها ناسزاگوییهای متقابلی نیز بین مخاطبان تلویزیونهای فارسی زبان ماهوارهای و برخی از مجریان چنین شبکههایی رخ داده است.
او میافزاید: از این گذشته گاهی وقتها این ناسزاگوییها در عرصه ارتباطات بین فرهنگی و از طریق شبکههای مجازی رخ میدهد. مثلا پس از همگروه شدن تیم ملی فوتبال ایران با آرژانتین برای حضور در بازیهای جام جهانی 2014، کاربران ایرانی در صفحه فیس بوک فوتبالیست آرژانتینی، لیونل مسی کامنتهایی گذاشتند که بخش زیادی از آنها ناسزاهای شخصی و خانوادگی علیه آن فوتبالیست بود. کاربران ایرانی اقدام مشابهی را نیز در مورد زایتسف، والیبالیست ایتالیایی و بنیامین ویلیامز داور بازی فوتبال ایران و عراق در جریان بازیهای جام ملتهای آسیا در استرالیا در سال 2015 انجام دادند.
او در ادامه بیان میکند: نکته دیگر این است که ناسزاگویی مختص مردم عادی نیست و سیاستمداران جهانی نیز در این زمینه به اصطلاح گافهایی دادهاند. مثلا برلوسکونی نخست وزیر سابق ایتالیا در سال 2008 باراک اوباما را سیاه سوخته نامید و در سال 2011 نیز نسبت به خانم آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان توهین مشابهی کرد. در پارلمان برخی کشورها مثل کرواسی نیز توهینهای متقابلی بین نمایندگان مجلس رخ داده است.
قاسمی اضافه می کند : نکته دیگر این است که معنای ناسزاها بسته به زمینه اجتماعی آن متغیر است. بارها در برخی کشورهای اروپایی دیدهام که وقتی گروهی از نوجوانان و جوانان اروپایی به همدیگر میرسند به جای سلام و احوالپرسی از واژههای رکیک به نشانه صمیمیت و رفاقت استفاده میکنند. اما لحظهای بعد با دیدن یک جوان مهاجر و برای آزار و اذیت وی مجدداً از همان واژهها استفاده میکنند. معنای دشنامها در این دو وضعیت یکسان نیست. در وضعیت اول ناسزاها بیانگر صمیمیت است، اما در وضعیت دوم نشانه نژادگرایی و خشونت. وضعیت مشابهی نیز در برخی شهرهای بزرگ در ایران مشاهده میشود.
ـ ناسزاگویی نتیجه نحوه پرورش و تربیت افراد است
یک جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی نیز در این باره میگوید: اساسا هر فردی در برابر ناملایمات و آنچه که بر خلاف میل باطنی اوست در شرایط و جایگاه های مختلف، واکنشهای خاصی را از خود بروز میدهد که میتوان آن را به عکسالعملی از سوی فرد در برابر آنچه که مطابق میل او نیست نامید.
فاطمه بهجتزاده میافزاید: نکته ظریف و حائز اهمیت در این ارتباط، معطوف به این امر میشود که در ظاهر عکسالعمل و واکنش مغز، حرکتی و بازتابی آنی است در برابر آنچه که به عنوان واقعه یا رخدادی برخلاف انتظار احساس یا درک میکند، اما نقش محیط اجتماعی و فضا و شرایطی که فرد در آن رشد و نمو یافته در کیفیت و کم و کِیف این واکنش بسیار تعیینکننده است.
او عنوان میکند: درواقع امر، آنچه که به عنوان واکنشی در برابر ناملایمات بروز و ظهور پیدا میکند، محصول و نتیجه محیط و فرهنگ و نحوه تربیت و پرورش فرد در طول سالهای مدید است.
این جامعهشناس و آسیبشناس مسائل اجتماعی ادامه میدهد: به بیان دیگر، فرهنگ و ضریب اجتماعی پذیری فرد در محیط خانه،خانواده و مدرسه نقش بسزایی در نوع واکنشهای فردی در برابر ناملایمات و فراز و نشیبهای زندگی ایفا میکند.
بهجتزاده اضافه میکند: بدون تردید ترافیک، دروغ، تضییع شدن حق و حقوق فردی و … مورد پسند و پذیرش هیچکس نیست، اما آنچه در برابر این ناملایمات در قالب عکسالعمل و واکنش بروز پیدا میکند، نتیجه نحوه تربیت و پرورش فرد است که به اشکال مختلف خود را نشان میدهد.
ـ ناسزاگویی، پیوندهای عاطفی را از بین میبرد
مرحوم آیتا… مجتبی تهرانی نیز درباره فحش و ناسزا میگوید: ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسیار زشت و زنندهاى است که آدمیان کم و بیش به آن مبتلایند. این بیمارى، مایه نابودى پیوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و کینه را پدید مىآورد.
فحش، بذاء، سلاطه، تفحش و سب، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى میآورد. «تفحش» به معناى بیهوده گفتن یا هرزهگویى، «سب» به معناى گفتار زشت یا دشنام، «بذاء» به معناى بد زبانى و «سلاطه» نیز به معناى زبان درازى است.