روزی برای آموزگاران علم و عمل
- شناسه خبر: 34296
- تاریخ و زمان ارسال: 12 اردیبهشت 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
ا. امیردیوانی
قدر استاد نکو دانستن
حیف استاد به ما یاد نداد!
***
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود
تا اختیار کردی از آن، این طریق را؟
گفت آن گلیم خویش به در میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
اشاره:
روز معلم، روز بزرگداشت و تعظیم علم، معرفت و سالروز تجلیل آیینهای پسندیده و دلنشین پروردگار مهرپرور در مرز و بوم اسلامی و آریایی است. روز نکوداشت سربازان خط مقدم جبههی فرهنگی در سرزمین صالحان و پاکان به شمار میآید. روز بزرگداشت سادگی و تکریم قناعت، نوعدوستی و دیگرخواهی است. روز بزرگداشت شهادت شهیدان آموزش و پرورش در راه اثبات احکام قرآن به حساب میآید. اهمیت علم و معلم در اسلام راستین به حدی است که خداوند زمانی که دریچهی روح حضرت محمد(ص) را نخستین بار به جهان بیانتهای دانش ابدی گشود، وی را به کسوت نبوت مفتخر ساخت و رهبری بشر را تا ابد به دوش او نهاد، برنامه اجتماعیاش را آشکارا خوانش و دانش تشکیل داد.
این حقیقت، نمایانگر برتری، دانایی و معرفت پروردگار به منزله اولین مربی برای انسان است. در پی رحلت پیامبر اکرم(ص) هزاران فرد پاکباخته در طول تاریخ اسلام به تأسی از سنت حسنهی آن بزرگوار در مسیر تعلیم و تربیت نسلهای آتی گام نهادند و با ارایهی ایثار و فداکاری فراوان در بالندی و شکوفایی استعدادهای بالقوه و انتقال علوم و یافتههای بشری به آیندگان همت گماشتند. اینان معلمانند که فطرت زلال و شفاف دانش را در نهایت خلوص و بیهیچ چشمداشتی به کام عطشان استعدادهای توانا فرو ریختند و ایشان را از منبع عظیم دانش و هدایت سیراب کردند. مربیان چونان خورشید فروزان، علم را به مصاف ابرهای گستردهی جهالت و تباهی بر اندوه کالبد فسرده و خمود انسانها شور و حرارت بخشیدند. بانگ دلنشین معلم، خوابزدگان خاموش را در وادی حسرت و نادانی، بیداری بخشید و رهبری خردمندانهاش کاروان مقدس «اطلبالعلم» را در فراخنای بیکرانی به وسعت تاریخ زندگی به سرمنزل مقصود رسانید.
آموزگار اگرچه خداوندگار نیست
جز کردار، برتر از آموزگار نیست
به قول «کانت؛ فیلسوف نامدار جهان: در بین ابداعات بشری، دو تا از بقیه دشوارتر است؛ هنر مملکتداری و هنر آموزش و پرورش.
مقام و منزلت معلمان در این برهه از حیات مادی و معنوی کشور و در مسیر جامعه به سوی توسعهی همهجانبه، بیش از هر زمان دیگر باید به معنی واقعی کلمه، نه در حد شعارهای پوچ و بیهوده، بلکه عملا و واقعی در بسیاری جهات مورد تحسین و تفقد قرار گیرند.
تجلیگاه مهری و صفایی
تو با قوم شقایق آشنایی
سخاوتمند چون ابر بهاران
تو در کشتی دانش، ناخدایی
تویی زیباترین تفسیر ایثار
معلم، تو ز عرش کبریایی
معلمین علاوه بر خدمات خالصانه و صادقانهشان در پارهای موارد حتی جان شیرینشان را هم بر کف نهاده و تا سر حد امکان از هیچگونه ایثارگریها و جانفشانیها دربارهی دانشآموزان دریغ نورزیدهاند و یقینا در روز رستاخیر با کارنامههایی درخشان در پیشگاه حضرت احدیت حضور خواهند یافت. ایدون باد! جا دارد که به پارهای از این فداکاریها اشاره کنیم تا آینهی عبرت سایرین گردد.
بمان ماندگار، ای همه ماندگار
که نامت بر ایران بود یادگار
1ـ خانم سودابه نجفی؛ آموزگار پایه چهارم ابتدایی دبستان شاهد بندرعباس در عین حال که خبر مرگ ناگهانی ابوالفضل، نوجوان 16 سالهاش را به او دادند، حاضر نشد کلاس مجازیاش را رها سازد. وی با چشمانی اشکبار، تدریس در فضای خویش را به پایان رساند و پس از اتمام کلاس به آخرین دیدار فرزند از دست رفتهاش شتافت. گفتنی است پسر او که برای نجات دوستش خود را به آب انداخته بود، بعد از نجات وی خود دستخوش طعمهی هولناک امواج گشت و غرق شد! مرحبا به این مادر و پسر (دو اسوه فداکاری!)
2ـ خانم جعفری؛ دبیر زبان انگلیسی ناحیه 2 تهران از روی تخت بیمارستان با حالتی زار و نزار به شکل مجازی برای دانشآموزان تدریس میکرد. (آفرین به چنین معلمی که شرافت کاری خویشتن را همچنان حفظ نموده و مورد قدردانی ویژهی وزیر وقت آموزش و پرورش قرار گرفت!)
3ـ آقای عادل آماده؛ اهل روستای دره خواجه شهر از توابع شهرستان قلعه ویسی که چند دانشآموز پایههای اول و چهارم دارد، میگوید: «اینترنت در روستاها آنتن نمیدهد و بچهها نمیتوانند از کلاس «برخط (آنلاین) استفاده کنند. من معلم هستم و بنا به وظیفهای که دارم، هرچند که مدارس تعطیل است، اما هفتهای دو سه روز، با مجوزی که از مدرسه گرفتهام، به خانهی دانشآموزان میروم به آنان درس میدهم. برایشان بستههای آموزشی هم میبرم و نیز توصیههای بهداشتی دورهی کرونا را توضیح میدهم.» (درود بر چنین مربی زحمتکش!)
4ـ آقای حسین علیچام؛ مدیر و معلم مدرسهای در یک روستای عربزبان خوزستان است. مدرسهای که تنها 10 شگرد در پایههای اول تا ششم دارد. او هر روز از روستاهای قلعه حمود که ساکن آنجاست تا روستایی که آموزشگاه در آن قرار دارد، حدود 50 کیلومتر رانندگی میکند تا به مدرسه برسد. بعد از آن هم مجددا همان 50 کیلومتر را طی میکند تا به خانه برگردد. وی 27 سال است که هر روز این مسیر 50 کیلومتری را میرود و بازمیگردد. او میافزاید: «با شروع کرونا مدرسهی ما هم بسته بود ولی با گذشت چند روز طاقتم طاق شد. تاب نیاوردم که روزها همینطور بگذرد و محصلینم از درسهایشان عقب بمانند. تمام معلمها به تدریس اینترنتی سرگرم شدند، ولی از میان شاگردانم صرفا 4 نفر به تلفن همراه و اینترنت دسترسی داشتند. تازه همانها هم آنتندهی پرسرعتی برای دریافت مطالب درسی نداشتند. برای همین باید فکر دیگری میکردم. همین شد که شروع به نوشتن و جمعآوری مطالب آموزشی، درسنامهها و آزمونهای هر شش پایهی دورهی ابتدایی کردم تا آن را از طریق دیگری به شاگردانم برسانم. مطالب گردآوری شده را روی «فلش» ریخته و به کافینت بردم و هر کدام را پرینت گرفتم. سپس برای هر دانشآموز تقسیمبندی کردم، در کیسهای جدا گذاشتم و همراه با نقاب (ماسک) و دستکش به سمت خانههای دانشآموزانم راه افتادم تا هر یک از این بستههای آموزشی را شخصا به دستشان برسانم.» (خدا قوت به این معلم ایثارگر!)
شاخصترین معلمان فداکار و از جان گذشته (دارای نشان افتخار)
1ـ خانم ثریا مطهری (بیجار کردستان)؛ او تامین هزینهی درمان و شناسایی 220 دانشآموز بیبضاعت، پرداخت 60 مورد کمک هزینه، پیگیری 42 مورد جراحی فوقتخصصی برای دانشآموزان تا انجام کامل درمان، تحت پوشش قرار دادن محصلین نیازمند جراحیهای ترمیمی استان در سال 94 و پشتیبانی از دانشآموزان مبتلا به بیماریهای نادر را بر عهده گرفت!
2ـ خانم زهرا مافی (قزوین)؛ وی 40 دانشآموز را از مسمومیت شدید حاصل از استنشاق گاز نجات داد که این فداکاری به مسمومیت خودش نیز انجامید. او بعد از یک هفته درمان به محل خدمت بازگشت!
3ـ خانم فاطمه مولوی (همدان)؛ یکی از دانشآموزان خانم مولوی در آبراه (کانال) آب افتاد. خانم معلم برای نجات وی به آب زد اما خودش هم بیهوش شد و در رودخانه گرفتار گردید. عمل نیکش بیپاسخ نماند و فرد دیگری جهت نجات خانم معلم دست به کار شد.
4ـ آقای عسکر زاهدی (اردبیل)؛ وی 3 دانشآموز را از غرق شدن در رودخانه رهانید!
5ـ آقای عبداله اسکندری (چهار محال و بختیاری)؛ فداکاری همیشه نجات یک دانشآموز از بین آب و آتش نیست؛ گاهی شکل دیگری دارد. آقای اسلامی یک آموزشگاه 15 کلاسه ساخته تا هم زمینهی تحصیل دانشآموزان شهرش را فراهم سازد و نیز نام همسر مرحومهاش بانو مهین کریمی، که وی هم معلم بود، جاودانه گردد!
6ـ خانم مهری عبداله (تهران)؛ وی خود همزمان از دو بیماری سرطان رنجور بود. فقط در 2 سال گذشته تحت 4 عمل جراحی قرار گرفته است ولی همواره در کلاس درسش حضور داشته تا نشان بدهد زور عشق بیش از سرطان است!
7ـ آقای صالحی؛ آموزگار شهر ایذه جان یکی از دانشآموزانش را که در سیل گرفتار شده بود با فداکاری او را نجات داد!
بوی گل در فصل گل بوییدنی است
دست استاد هر زمان بوسیدنی است
8ـ خانم هاجر مفیدی محمودآبادی (فارس)؛ 3 ماه آخر سال تحصیلی پای خانم معلم شکست. مدرسه، معلم جایگزین نداشت و خانم معلم هم با این که میتوانست از امکان مرخصی استعلاجی استفاده کند، ولی 3 ماه تمام کلاس درس را در خانه برقرار کرد تا نه درس و مدرسه تعطیل شود و نه عشق معلم به دانشآموزانش!
9ـ آقای علیرضا شفیعی اریسمانی (اصفهان)؛ معلم فداکار اصفهانی در یک تصادف نه تنها جان دانشآموز بیهوش را که مبتلا به بیماری هم بود نجات داد، بلکه به فریاد سایر مصدومان تصادف هم رسید!
10ـ بانوی مرحومه ریحانه بهشتی (مشهد)؛ وی هر چند به عنوان یکی از 13 معلم فداکار ایرانی برگزیده شد، ولی خودش نمیتوانست برای دریافت جایزهاش در دومین جشنوارهی «جلوههای معلمی» حضور یابد، چون بعد از فوت ناگهانیاش، خانوادهاش اعضای بدنش را اهدا کرده و به چند نفر جان دوباره بخشیدند!
11ـ خانم انیس شاه رحمانی(یزد)؛ کودکان بدسرپرست و بیسرپرست تحت حمایت معلم فداکار یزدی هستند. او تا آنجا که توانسته از درآمد خودش و در پی جلب حمایت خیرین هزینههای این بچهها را تامین کرده است. 24 سال خدمت به دانشآموزان با نیازهای ویژه را هم به فهرست فداکاریهای خانم شاه رحمانی باید افزود!
12ـ خانم شببو یوسفی (کردستان)؛ این خانم هم کارنامهی درخشانی دارد؛ چند دانشآموز را از آتشسوزی نجات داده و برای محصلین تنگدست کتاب، وسایل مدرسه، پوشاک و عینک تهیه کرده است. ضمنا وی به ادامه تحصیل دانشآموزان دارای بیماریهای خاص کمک کرده و محصلین روستاهای اطراف را برای ادامه تحصیل جذب نموده و یتیمان این گروه را تحت پوشش قرار داده است!
13ـ آقای علیرضا هادینژاد (یزد)؛ دبستان توحید 90 کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد، لیکن آقامعلم در تمام طول سال دانشآموز توانخواه (معلول) را به کلاس درس میبرد. او علاوه بر این مسئولیت، امور شخصی، آموزشی و بهداشتی وی را هم بر عهده گرفت. «مسئولیت امور شخصی» یک دانشآموز توانخواه (معلول) میدانید یعنی چه؟!
14ـ آقای علی بهادری (اردبیل)؛ نیمی از کبد خود را به دانشآموزش اهدا کرد!
15ـ آقای اکبر عابدی (گیلان)؛ دانشآموزان خویش را از آتش رهانید!
16ـ آقای مرتضی اصغری (آذربایجان شرقی)؛ 5 سال متوالی به تدریس محصل بیمارش در منزل پرداخت!
17ـ خانم معصومه خوشکام (تهران)؛ پس از عمل دیسک کمر بر روی تخت دراز کشید و به همان صورت تدریس هم کرد.
18ـ آقای کاظم جعفری (آذربایجان غربی)؛ هزینههای حج تمتع خویش را صرف درمان سرطان دانشآموزش کرد!
19ـ آقای احسان موسوی (کرمان)؛ پیگیر درمان دانشآموزی که قادر به حرکت نبوده است شد.
20ـ خانم فرخنده جعفریپور (قزوین)؛ با هزینه شخصی به معالجه دو دانشآموز سرطانی خویش اقدام کرد و جهیزیه آنان را فراهم ساخت!
21ـ مرحوم آقای فرزاد (کهگیلویه و بویراحمد)؛ اعضای بدنش را به 7 بیمار نیازمند بخشیدند.
22ـ خانواده مرحوم آقای صفرزاده (لرستان)؛ دانشآموزان را از سیل نجات داد!
23ـ مرحوم آقای حسن امیدزاده (گیلان)؛ آموزگار به راستی فداکار مدرسه روستای «بیجار سر» شفت که در بهمن 1376 برای نجات 30 دانشآموز گرفتار در میان آتش، خود را بیباکانه به شعلههای سوزان زد و بچهها را یکی یکی زیر بغل گرفت و از بین شعلههای زبانهکش گذشت و آن قدر رفت و آمد تا هر 30 محصل را از مرگ حتمی نجات داد اما خودش گیر افتاد و سرو صورتش دچار سوختگی شدید شد و در میان حریق محبوس گردید. وی در وصف آن روز گفته است: «هر چه کوشیدم، نتوانستم بیرون بیایم، زبانههای آتش به بدنم نیز سرایت کرده بود و درد و سوختگی زیاد باعث شد که نتوانستم از پنجره کلاس بیرون بیایم!» شادروان امیدزاده در 30 تیرماه 1391 دیگر درد و زخمهای 15 ساله سوختگی را تاب نیاورد و به دیدار حق شتافت. (روانش شاد باد)!
24ـ خانم فرزانه رحمتی (شوشتر)؛ معلم مدرسه استثنایی شهید امیدی هر روز 15 کیلومتر را با وسیله شخصی طی میکند تا به خانه صادق در روستای حاج منعم برسد و با خط بریل (خط مخصوص نابینایان) سواد بیاموزد.
25ـ آقای عبداله افتخاری (آوج ـ قزوین)؛ معلم مدرسه روستای پروان در 5 کیلومتری آوج در خانه دانشآموزان چند پایه به تدرس اشتغال دارد!
نویسم بر دلم استاد که استادی هنر باشد
نشیند هر که با استاد، دل او حالی دیگر باشد
در این تک واژه استاد هزاران معرفت خفته
که از آن معرفتهایش، هزاران خامها پخته
26ـ خانم سرقینی اری (اهر ـ آذربایجان شرقی)؛ وقتی متوجه شد دانشآموزی به خاطر نداشتن تلویزیون در خانه امکان آموزش از راه دور را ندارد، در یک اقدام انساندوستانه برای او تلویزیون خرید!
***
نگارش نوشتار پیش رو را بدین امید پایان میبخشم که در فهرست بیست و ششگانهی یاد شده نام کسی را سهوا از قلم نینداخته باشم که ناچار عرق شرم بر پیشانیام بنشیند. لازم به یادآوری است که «اثبات شیئی، نفی ما ادا نمیکند». نگارنده کمر همت بسته و آنچه در توان داشته است به کار بسته تا اسامی مذکور مستند بوده و ویژگیهای خدمات درخشان آموزشی، انسانی و اخلاقیشان مسبوق به سابقه باشد. بدون تردید شغل معلمی بعد از معدنکاری و پرستاری در زمره مشاغل سخت و طاقتفرسا قلمداد شده و همگان از دیرین سال میدانند که مربیان و مدرسان با حداقل معیشت به امر سترگ «آموزش و پرورش» و آیندهسازان ملک و میهن جانانه میپردازند.
گفتنی است که شرح کامل جانفشانیهای معلمین ایثارگر را در کتابی تحت همین عنوان تدوین و آماده چاپ کردهام، به این امید که آینه عبرت تمامنمای دیگران شود.
صالح و طالع، متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و چه در نظر آید