نگاهی به فیلم نزدیک
- شناسه خبر: 22417
- تاریخ و زمان ارسال: 25 مهر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
ابوالفضل برزگر
فیلم close درامی بلژیکی به زبان فرانسوی، به کارگردانی لوکاس دونت بر پایهٔ فیلمنامهای از دونت و آنجلو تیجسن است.
لنی قهرمان داستان نوجوانی است که رابطه بسیار نزدیکی با رمی همکلاسیاش دارد. از جایی به بعد، با طعنهی دیگران رمی را طرد میکند و پس از وقوع حادثهای در داستان، تغییر میکند.
یک فیلم درجه یک ۲۰۲۲ از سینمای فرانسه با شروع در تاریکی به مخفیگاه دو رفیق پرت میشویم. نجوا و تخیل و بازی کودکانه و این تمهید فید در سه بخش سیاهی سیر شخصیت را نشان میدهد.
همه چیز در خدمت داستانی است با پیرنگ نزدیکی که از عنوان فیلم تا قاببندی و رنگ این فیلم را درخشان و به زبان سینما تصویر میکند.
دو طیف رنگ زرد و قرمز به عنوان نشانه از عشق و نفرت با تونالیته طیفی از رنگ لیمویی و خورشید تا لباس قرمز بر تن رمی عاشق است با فلوتی که مینوازد و موسیقی هم با دو نوازی ویلون سل و فلوت این هم آوایی دو نفر را عیان میکند.
سفر قهرمان که اینبار لنی آنقدر بدان نزدیک است و این موهبت را ازخودش دور میکند.
استراتژی فیلمبردار با قاب بسته از این دو نفر با نوری اریب که آنها را به هم مرتبط میسازد در اتاق خوابی با نور زرد و و قرمز که انگار در حال ترکیب شدن هستند. در صحنهای که در حال کشتی گرفتند. به نفس زدن و بالای تخت رمی عاشق قرمزپوش و لنی در پایین. نیم ساعت شور به سینگل پوینت طرد شدن رمی برای حرف مردم دربسته و گریه رمی و دوچرخه سواری رمی که جلو میزند. لنی با ورزش خشن هاکی روی یخ و شغل ظریف گل فروشی و مزرعه گل، این وجه نمادین را استعلا میبخشد.
لگدمال کردن گل و باران و انبوه گل ویران با دعوای عاشق و معشوق در دقیقه چهل به نقطه عطفی از ماشین قرمزی که گلهای پژمرده را میبرد!
دقیقه چهل وپنج با دومین حادثه که کلیت فیلم را دربر میگیرد و سیر تحول قهرمان با تنهایی رکاب زدن به دنبال خانه دوست در قرمز محو که جایگزین عاشق است با زردی کمرنگ با تصویر قاب درخشان بسته قهرمان با قرمزی و طیف زرد کمرنگ این جابجایی عیان میکند.
فید به سیاهی دوم به پاساژی از تکنوازی فلوت موسیقی متن که ساز تنهایی رمی بوده و حالا به آمبیانس صدای بالا بروی یخ میرسیم و بارها افتادن شخصیت اصلی و شکستن دستش که نقطه عطف پردهی دوم است.
لباس سفید لنی در مسیر از آبی نفتی و یشمی در مجلس تشییع تغییر فیزیکالش را بارزتر مینمایاند.
میزانسن سفر کنار دریا و شنیدن خبر حادثه دراتوبوس و ارتباط با مادر میزانسنی از آدمهای مختلفی را نشان میدهد که همه تنها هستند. مصداق این شعر: دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد!
چارلی برادر که میخواهد سفر دور و دراز با دوست دخترش برود!
پدر که از این خبر در بهت و گریه فرو رفته است.
مادر در قابی از مهر که از دید قهرمان پشت شیشه، دور میشود.
مادر عاشق که تنهاترین زخم خورده است و همان اوست که این بار از طردشدگی پسرش از دوست خود این تکرار طردشدگی را به آغوشی برای قهرمان مبدل میسازد!
نگاه کنیم در صحنهی کنسرت و تک افتادگی آدمها در قاب بسته.
خوابی کنار برادرش چارلی بعد از شب ادراری به فید فینال بعد از سیاهی.
فضای یکدست خانه خورشیدگون زرد لیمویی و دویدن در فضای گلهای بلند سفید به قرمز و برگشتن نگاه به پشت سرش!
فیلم دارای صحنههای جذابی است نگاه کنیم به پرخاش پسر و گیر افتادن در قلاب دستان مادر یا صحنه اوج رودررو شدن با مادر دوستش و صحنه خوابیدن دو دوست در چمن و دوری یکی یا خوردن ماکارونی با گوش پیچاندن فیلمی که با همذات پنداری و تراژدی قهرمان و تو را به پالایش عاطفی میرساند و میخواهی دوباره ببینی و قدر آدمهای پیرامونت را بیشتر بدانی با موسیقی انتهایی که سازها با هم همنوازی میکنند.