تجارتپیشگی یا آموزش؟
- شناسه خبر: 42061
- تاریخ و زمان ارسال: 11 شهریور 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
سارا افشار
آموزش و پرورش بدون شک یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است که قاعدتا باید از دریچه ویژهتری به آن نگاه کرد؛ چرا که آینده هر کشوری، رابطه مستقیم با افراد تحصیلکرده آن کشور دارد.
در سالهای پیشین که مدارس همه دولتی و شرایط برای همه دانشآموزان یکسان بود. چالش عجیب غریبی برای آموزش احساس نمیشد. مدارسی که فرزندان همه اقشار جامعه در آن تحصیل میکردند. آموزش و امکانات برای همه یکسان بود و رقابت تنگاتنگ. هرچقدر جلوتر آمدیم و وارد دنیای مدرنیته شدیم، سیستم آموزشی هم مدرنتر شد و پیشرفت کرد. تا اینجای قضیه همه چیز خوب بنظر میرسید ولی داستان از آنجایی تراژیک شد که معضلی به نام مدارس غیر انتفاعی باب گردید. شاید در وهله اول (معضل) کلمه ثقیلی برای توصیف این مدارس بنظر برسد ولی متاسفانه واقعیت تلخی است که وجود دارد. مدارسی که اهدافشان ارائه امکانات آموزشی بیشتر، آموزشهای ویژهتر، ثبتنام تعداد کمتری از دانشآموز، آن هم در مکانهای جذابتر و استانداردتر و برنامههای جانبی متفاوت بود، البته در ازای دریافت هزینههای بالا از والدین…
باز هم اگر خوشبینانه به این قضیه نگاه کنیم که دانشآموزان این مدارس از سطح علمی بالاتری نسبت به مدارس عادی برخوردارند، متاسفانه اینجا هم به طور مطلق به نتیجه نمیرسیم.
از طرفی به رسمیت شمردن این مدارس باعث شده برخی از مسئولین، تاکید میکنم صرفا برخی از مسئولین، به کمترینهای آموزشی و پرورشی اکتفا کنند و جوری وانمود شود که اگر دنبال آموزشهای بهتر و بیشتری برای فرزندانتان هستید هزینه کنید تا به خواستههایتان برسید و این یعنی فاجعه!
اینکه دانشآموزان محصل در این مدارس نیز به خاطر شرایط ذکر شده، دچار غرور کاذب میشوند و خود را یک سر و گردن بالاتر از همسن و سالان خود در مدارس عادی میدانند هم جای تاسف و نگرانی بیشتری دارد.
هدف از مطرح کردن این موارد به صورت مختصر و شاید با لحنی تند و تیز این است که آیا این مدارس، تمام اصولی که یک مدرسه غیرانتفاعی استاندارد باید داشته باشد را رعایت میکنند یا خیر؟
بدین معنا که آیا والدینی که زحمت میکشند و هزینه میکنند تا فرزندشان در بهترین شرایط آموزشی تحصیل کند به خواستهشان میرسند یا خیر؟
اگر کمی ریزبینانه به این مساله نگاه کنیم، این سوالها قطاروار از پس ذهنمان رد میشوند.
اینکه آیا هزینههای ثبتنام این مدارس نرخ مصوبی دارد یا مدیران هر مدرسه با توجه به امکانات و شرایط مدرسهشان، نرخ را کم یا زیاد میکنند؟
اینکه چرا ساختمان اکثر مدارس غیرانتفاعی، معمولا خانههای ویلایی نسبتا بزرگ و قدیمی است و کلاسها معمولا کوچک و بعضا زیرپلههایی با دیوارها و پردههای رنگی هستند؟!
این در حالی است که اصلیترین و حداقلترین قسمت تاسیس یک مدرسه، وجود یک مکان استاندارد و دارای شرایط مناسب برای آموزش است !
وقتی سر صحبت با برخی از والدینی که یک یا چند دانشآموز محصل در مدارس غیرانتفاعی دارند باز شد، به این نتیجه رسیدیم که واقعا به کار بردن کلمه معضل برای توصیف شرایط این مدارس کلمه عجیب و غریبی نیست.
اینکه ویترینی که اول سال و قبل از ثبتنام از مدرسه میبینند با اتفاقی که در طول سال برای مدرسه و دانشآموزانش اتفاق میافتد همخوانی ندارد. اینکه چرا جایی که فرزندشان ساعاتی از روز مشغول تحصیل در آنجاست، باید خانه ویلایی با شرایط نامناسب و حیاطهای کوچک برای زنگ تفریح و استراحت باشد؟ البته داخل پرانتز لازم به ذکر است که مدارسی هم وجود دارند که ساختمانشان، صرفا برای مکان آموزشی تعبیه شده که خب تعدادشان، نسبت به بقیه مدارس غیرانتفاعی انگشتشمار است. هرچند به برخی از آنها هم ایراداتی از لحاظ مکان و فضا وارد میباشد.
به هر حال، حیاط بیشتر مدارس غیرانتفاعی آنقدر کوچک و غیراستاندارد است که باعث شده نه تنها دانشآموزان نتوانند بدوند و معمولیترین بازیها را در زنگ تفریح انجام دهند تا خستگیشان در برود و برای زنگهای بعدی آمادگی بیشتری داشته باشند، بلکه کلمه زنگ ورزش هم بیمعنا شده؛ چون مکانی برای برگزاری ورزش در خود مدرسه وجود ندارد و مدارس باید برای درس ورزش، دانشآموزان را به سالنهای ورزشی داخل شهر ببرند که خب طریقه بردن و برگرداندن با وسایل نقلیه تقریبا غیراستاندارد هم نشاندهنده ضعف در ایجاد مکان مناسب برای زنگ ورزش است. خطرات احتمالی این حملونقلها هم بماند!
دغدغه دیگری که ذهن خیلی از این والدین را درگیر کرده بود تعداد دانشآموزان هر کلاس بود. اینکه آنها با تصور بر اینکه مدارس غیرانتفاعی در مقابل هزینه دریافتی، تعداد کمتری از دانشآموزان را در هر کلاس ثبتنام میکنند، تن به ثبتنام دادهاند و وقتی جلوتر آمدهاند، کاملا خلاف تصورشان اتفاق افتاده است. تعداد دانشآموزان در هر کلاس در مدارس غیرانتفاعی با مدارس دولتی تفاوت خاصی نمیکند و باز هم این قضیه باعث دلچرکینی والدین شده. جملهای که از زبان اکثر آنها شنیده میشد: با این همه هزینه باز هم فرزندم در یک کلاس 30 نفره درس میخواند و بنابراین معلمان نمیتوانند آنگونه که باید و شاید برای هر دانشآموز وقت بگذارند. پس فرق این مدارس با مدارس دولتی در این مورد چیست؟
کلاسهای فوق برنامه و البته چشم و هم چشمی حتی برای نامگذاریهای دهن پر کن.
کلاس فن… حقوق…، زبان….، استعدادیابی….، اردوهای تفریحی عجیب غریب و…!
شاید تنها قسمت جالبانگیز و متفاوت این مدارس نسبت به مدارس عادی همین باشد. القاب و عناوین شیک و مجلسی برای کلاسهای فوق برنامه و اردوهای تفریحی البته با دریافت هزینههای گزاف!
برگزاری این کلاسها اتفاقا، جای بسی خوشحالی دارد که دانشآموزان در کنار دروس اصلی، فنون جدید و کاربردی را هم یاد میگیرند. اگر با دوربین خوشبینی به این قضیه نگاه کنیم باید در مقابل دریافت هزینه مازاد، خروجی این کلاسها نیز قابل قبول باشد.
هرچند ثبتنام در این کلاسها اجباری نیست ولی خیلی از والدین معتقد بودند که اگر دانشآموزانشان را در این کلاسها ثبتنام نکنند، سطح علمی دانشآموزشان نسبت به بقیه سیر نزولی داشته باشد و از دیگران عقب بمانند.
قسمت تاسفبار صحبتها و درد و دلهای برخی از این والدین، تکرار جمله ثبتنام به هر قیمتی بود. ثبتنام به هر قیمتی؟!
دلیلشان هم این بود که چرا دانشآموزان غیرعادی مانند دانشآموز اوتیسم، بیشفعال و یا هر دانشآموز با مشکلات نابهنجار باید کنار دانشآموزان عادی درس بخوانند؟ اینکه چرا تدبیری برای این موضوع در نظر گرفته نشده تا این قشر از دانشآموزان هم بتوانند با شرایط استاندارد مخصوص خودشان در کنار همسالان خود با شرایط عادی درس بخوانند و یا دانشآموزانی که دچار معلولیت جسمی هستند دقیقا روی نیمکتهایی مینشینند که دانشآموزان عادی مینشینند. اگر اینکار یعنی ثبتنام این دانشآموزان در هر مدرسه غیرانتفاعی عادی است، چرا امکانات جدا برای آنها در نظر گرفته نشده و اگر غیرقانونی است، چرا با مدارس مربوطه برخورد قانونی نمیشود؟
و باز هم البته داخل پرانتز این را بگویم که مطرح کردن این قضیه صرفا یک دغدغه است و توهین و اهانت به این دانشآموزان و والدین عزیزشان محسوب نمیشود!
لابهلای درد دلها و نگرانیهای این والدین نکته عجیبی وجود داشت که شاید خیلی به ذهنها خطور نکند. اینکه معیارشان برای یک آموزگار خوب و بهروز برای فرزندشان معلمان جوان و تازه فارغالتحصیل شده از دانشگاه بود. اینکه بگوییم این دیدگاه درستی است یا نه را باید از دید کارشناس مربوطه بفهمیم ولی این تصور وجود دارد که معلمان محترم بازنشسته که جذب این مدارس میشوند، از لحاظ تدریس در همان زمان گذشته و به روش قدیمی و به روز نشدهاند و صرفا به خاطر تجربه کاری جذب مدارس غیرانتفاعی میشوند.
البته و باز هم باید داخل پرانتز عرض کنیم که معلمان محترم بازنشسته، بشدت قابل احترام هستند و ما هر آنچه که یاد گرفتهایم و آموختیم، همه و همه از تجربیات پربار این عزیزان است.
متاسفانه باز هم اینجا قضیه پرداخت هزینههای بالا و توقع والدین مطرح است. زیرا اکثر والدین پول میدهند تا دانشآموزشان مدرنترین و بهروزترین آموزشها را دریافت کند.
همه چیز در مسیر پیشرفت در عصر تکنولوژی!
اینها صرفا چند نمونه از معضلات مدارس غیرانتفاعی است که مطمئنا بارها و بارها با ادبیات متفاوت مطرح شده ولی رسیدگیهای لازم صورت نگرفته و همین قضیه باعث شده نگرانیهای والدین روز به روز بیشتر شود.
پاسخ قاسم ابراهیمزاده، رئیس اداره مشارکتهای مردمی اداره کل آموزش و پرورش قزوین در برابر انتقادات و نگرانیهای والدین دانشآموزان محصل در مدارس غیر انتفاعی این بود:
شهریه مدارس غیردولتی باستناد مواد 15 و 16 قانون مدارس غیردولتی بر اساس چهار شاخص اصلی فضا، نیروی انسانی، حقوق مزایا، بیمه و تجهیزات و امکانات و تورم سالیانه بانک مرکزی تعیین میگردد.
مدارس غیردولتی به استناد آییننامه استقرار در فضاهای مسکونی و غیرمسکونی، زیر نظر اداره کل نوسازی و با نظارت مهندسین مشاور مستقر میشوند.
هر مدرسه غیردولتی با توجه به عرصه و اعیان، ظرفیت تخصیص میدهند و مجاز به ثبتنام مازاد بر ظرفیت نمیباشند.
کلاسهای فوقبرنامه باستناد قانون، کاملا اختیاری بوده و عناوین آن باید به تایید انجمن اولیا و مربیان مدرسه برسد و شهریه آن بر اساس دستورالعمل مربوطه ابلاغ میگردد.
دانشآموزان مدارس بر اساس سنجش، زیر نظر اداره استثنایی ثبتنام میشوند و این مدارس مجاز به ثبتنام خارج از دستورالعمل ابلاغی نمیباشند.
بکارگیری نیروی انسانی، باستناد قانون، از وظایف موسس بوده که شامل نیروهای آزاد، بازنشسته و همکاران رسمی، به صورت غیر موظف هستند که البته دورههای ضمن خدمت، هرساله برای کلیه کادر اداری و معلمان برگزار میشود.
و در پایان صحبتهای رئیس اداره مشارکتهای مردمی اداره کل آموزش پرورش قزوین اینگونه آمده که در صورتی که هر واحد آموزشی، موارد فوق را رعایت نکرد به مسئول مشارکتهای مردمی هر منطقه مراجعه کنید تا برابر مقررات با وی اقدام گردد.
موارد فوق، صرفا چند مورد از دغدغههای والدین برای ثبتنام فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی بود و پاسخهایی که مسئول مربوطه ارائه دادند.
اگر بخواهیم به تمام مسائل مربوط به این مدارس و مزایا و معایبش بپردازیم، مطمئنا در قالب این گزارش نمیگنجد، اما امید است که مدیران مدارس مربوطه، تدابیر جدید و جدی و کاربردی، برای ادامه فعالیتشان بیاندیشند تا هم خودشان از تیر انتقادات والدین دور شوند و هم والدین، در ازای هزینهای که پرداخت میکنند، رضایت کامل را هم داشته باشند.
امری که صرفا با رعایت قوانین ذکر شده قابل اجراست.
امید به آنکه روزی برسد که کلمه «تجارتپیشگی»، از کنار کلمه ثبتنام برای آموزش حذف شود.