شکوه کرمانشاهانی ـ مدیر انجمن توسعه حیات شهر (انجمن تخصصی باغستان سنتی قزوین)
«حکمروایی شهری» و «حکومت شهری» دو رویکرد متفاوت و در مقابل هم هستند که نظام تصمیمگیری و ادارهی امور شهری بر یکی از آنها بنا میشود. حکومت شهری متکی بر نهادهای رسمی و دولتی است که ادارهی امور شهر را بر عهده دارند. در حکمروایی شهری که لازمهی توسعهی پایدار شهری است (4)، مردم در تصمیمگیری و ادارهی شهر به مشارکت گرفته میشوند. «حکمروایی شهری، فرآیندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمانها و نهادهای رسمی ادارهی شهر از یک سو و تشکلهای جامعهی مدنی و نهادهای غیردولتی از سوی دیگر، شکل میگیرد» (1).
«سازمانهای محلهای در طول تاریخ، بهعنوان مهمترین سازمان مدیریت شهری در شهر سنتی عمل کردهاند.» سیدمهدی مجابی در کتاب «در جستوجوی هویت شهری قزوین» ضمن بیان این مطلب، شواهدی تاریخی بر آن ارائه میکند. او در جایی دیگر از پژوهش خویش، به وجود ترکیبی از فرماسیونهای مختلف اجتماعی در محلات قزوین اشاره میکند و بر این نکته تأکید میورزد که روابط اجتماعی محله، به ساکنین آن اجازه و امکان میداده است که پاسخ نیازهای عمومی خود را در مجموعهای متشکل بیابند و تأمین کنند (2).
متأسفانه گسترش کالبدی شهرها، طی دهههای اخیر، اهمیت روابط اجتماعی در شهر را نادیده گرفته است. مناطق جدید شهری، فاقد پیوند اجتماعی و همبستگی بین ساکنان هستند.
این شکل از توسعهی شهری، به محلههای شهر سنتی یا بافت تاریخی نیز صدمه زده است. طی این فرآیند، سازمانهای دولتی و نهادهای رسمی ادارهی امور شهر را در اختیار گرفتهاند. از آنجایی که بافت اجتماعی مبتنی بر محله آسیب دیده است، سازمانهای مردمیِ مدیریت شهری از بین رفته یا ضعیف شدهاند و در نتیجه، حکمروایی شهری به سمت حکومت شهری چرخیده است.
باغستان سنتی قزوین بهعنوان یک نمونهی منحصربهفرد یا کمنظیر در کشور، تا حد زیادی از این آسیب در امان مانده است. با این همه، باغستان بهسرعت در حال از دست دادن این مزیت و در نتیجه از دست دادن پایداری خویش است.
همانطور که در نوشتار پیشین اشاره کردیم، باغستان سنتی قزوین از مجموعهای از محلها تشکیل شده است که کارکردی مانند محله در شهر داشتهاند و دارند. هر محل که نام منحصربهفرد خود را دارد، از مجموعهای از باغات، نهرها و یک یا چند عمارت به نام چاهخانه تشکیل شده است. با وجود تخریب بخش شمالی باغستان، هنوز تعداد زیادی محل در باغستان فعال هستند. عباس اخویزادگان در گزارش مطالعاتی خود از باغستان سنتی قزوین، از 73 محل فعال در باغستان نام میبرد. محلهایی که نامهایی زیبا و دلانگیز دارند و هر یک معنایی را از دل تاریخ با خود بههمراه آوردهاند: «زیردرخت خرامآباد»، «قصران»، «سازآباد»، «میانهراه»، «بلبلآباد» و... . اینها به جز بلوکهایی هستند که بعدها به باغستان علاوه شدند و اغلب با نام شخصی که آنها را آباد کرده است، شناخته میشوند. هر باغی در محل نامی دارد و مالکی. مالکان یا همان باغداران، حول منافع مشترک خویش، مناسبات اجتماعی تعریفشدهای دارند. مناسبات اجتماعی باغستان، نسلبهنسل بین باغداران، جریان یافته است. فرهنگ شفاهی و حقوق عرفی باغستان، بخشی از این مناسبات اجتماعی هستند و البته مهمترین تجلی و در عین حال پایه و بهانهی پیوستگی اجتماعی باغستان، سیستم بومی تقسیم آب آن است.
آنچه از حدود یک قرن پیش به ساختار محلهمحور و در نتیجه روابط انسانی بین ساکنان شهرها آسیب زده است، امروز و با چند دهه تأخیر در حال آسیب زدن به باغستان است. دلیل این تأخیر مبارک، باید موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد. در یک نگاه گذرا، اهمیت و ارزش ماهوی باغ، برای ساکنان قزوین و علاقه و تعصب به درخت بین باغداران، میتواند از دلایل این اتفاق خوب باشد. شخصیت پایدار باغستان بر بستر شرایط طبیعی قزوین و در تعامل هوشمندانه و مبتنی بر تفاهم انسان و طبیعت شکل گرفته است. شاید به همین دلیل، باغستان، اگر چه از آسیب برهمریختگی توسعهی شهری زخم خورده، اما تاب آورده است. برای ادامهی حیات باغستان، مهمترین اقدام، بهرسمیت شناختن جایگاه، تجربه و دانش و همین طور منابع و منافع باغداران و برگزیدن «حکمروایی شهری» بهجای «حکومت شهری» است. در شمارههای بعدی، ارکان سیستم پایدار باغستان را مرور خواهیم کرد.
ـ1ـ حکمروایی شهری و نظام اداره شهرها در ایران؛ ناصر برکپور، گروه شهرسازی دانشگاه هنر، 1385.
ـ2ـ «در جستجوی هویت شهری قزوین»؛ سیدمهدی مجابی، 1388.
ـ3ـ گزارش طرح مطالعاتی «احیاء و ساماندهی باغات سنتی قزوین»؛ عباس اخویزادگان، 1384.
ـ4ـ گذار از حکومت به حکمروایی شهری در فرآیند توسعه شهری پایدار؛ الهام لشکری، مهرشاد خلج، 1392.