پاسخ مداحان به سرمقاله “شکاف فرهنگی”
- شناسه خبر: 4797
- تاریخ و زمان ارسال: 29 آبان 1401 ساعت 08:00
- بازدید : 81
چنانکه آن نویسنده عزیز در “فارس” پرداخت و به جای پرداختن به موضوع مهم “شکاف فرهنگی” که بین طلایهداران انقلاب دیروز و امروز به وجود آمده؛ شخصیت و مسائل خصوصی نویسنده را نقد کرده است. “که با همه دولتها و مجلسها ساخته است” گویا وظیفه روزنامهنگار این است که با بعضی دولتها و نمایندگان برآمده از آرا ملت موافق باشد و با بعضی مخالف … و آگهیهایش زیاد است و یکی به نعل میزند و یکی به میخ و رفته است ینگه دنیا… و بسیاری موارد نامربوط به مقاله که البته ارزش پاسخ دادن ندارد؛ چرا که بنده فرصت دفاع از مردم، انقلاب و اسلام را به دفاع از خود وانمیگذارم.
فرمانده لشکری که بنده در جهاد اصغر در اهواز دیدم که نشسته بود بر زمین و گریه میکرد که خداوند دو معاون مرا به شهادت پذیرفته است و مرا، نه؛ امروز مانده است تا در جهاد اکبر با قدرت، مکنت، ثروت و کاخهای لواسان و شمیران بجنگد …
شکاف اگر باشد؛ اینجاست. و با ترور شخصیت نقدکننده، شکاف برهم نمیآید.
£
در پاسخ عزیزان کانون مداحان اما عرض کنم که اسلام عزیز جنبههای متفاوتی دارد که هیچکدام در تناقض با هم نیستند. اما اگر یک وجه از این مکتب به شکلی مبالغهآمیز در شرایطی نامناسب مطرح شود؛ میتواند جنبههای دیگر را تحتالشعاع قرار دهد.
جهاد علی (ع) مقابله با ناکثین و مارقین و قاسطین بود. جهاد امام حسن (ع) پذیرش صلح در شرایطی پیچیده برای زنده نگاه داشتن ارزشی والاتر.
جهاد امام حسین (ع) حماسی بود و … جهاد امام صادق (ع) و امام باقر (ع) علمی و …
این جنبههای مختلف هیچکدام در تعارض هم نیستند؛ بلکه هر کدام زاییده شرایط خودی میباشند.
روزی که شریعتی از عدالت علی (ع) و قیام امام حسین (ع) سخن گفت؛ مارکسیسم ادعای برقراری عدالت داشت و کمونیزم خود را طلایهدار قیام علیه ظلم معرفی میکرد. شهید مطهری اما در شرایطی در حوزه و دانشگاه طلوع کرد؛ که دانشگاه و جوانها متاثر از ماتریالیسم، اصل دین و مکاتب الهی را نشانه گرفته بودند. چنانکه احسان طبری ایدئولوگ حزب توده که در دانشگاههای آلمان شرقی ماتریالیسم تدریس میکرد؛ در کتاب کژراهه نوشت که مطهری ماتریالیسم را از من بهتر فهمیده بود.
شرایط اول انقلاب میطلبید که جوانهای طرفدار انقلاب با مطالعه کتابهای شهید مطهری و شهید بهشتی و دیگران با پشتوانه عقیدتی و استدلالی با کسانی مبارزه اعتقادی کنند که تحت تاثیر مارکسیسم ـ لنینیسم قرار داشتند. زیرا علیرغم جنگ در کردستان و بعد شورش مسلحانه منافقین؛ جامعه جوان آن روز تشنه حقیقتی بود که بدون اتکا به زور و اسلحه، در این مناظرهها و گفتوگوها بروز میکرد.
امروز اما یک مشکل اساسی فرهنگی وجود دارد که علمای ما و ایدئولوگهای ما بیشتر درگیر سیاست شدهاند و تغییرات قدرت. و چون خود از تحصیل بازماندهاند؛ پاسخ مطالب مستحدثه امروز را ندارند لذا در فکر فیلتر فضای مجازی و ممانعت از انتشار اطلاعات افتادهاند. و باید در مقابل سوالها به جای استدلال شعار و رجزهای حماسی تحویل دهند. و این برای ایمان قلبی نسل جوان کفایت نمیکند؛ اگر چه از نظر امنیتی مفید فوایدی باشد. مداحان نه ادعای ایدئولوژیک دارند و نه در مقام پاسخ به سوالات عقیدتی جوانان هستند و نه اصلا کارشان این است. آنان جوان را به شکل حماسی آماده میسازند تا به عشق ائمهاطهار (ع) پای تشیع و انقلاب بایستد. که از این نظر لازم، اما به شدت ناکافی است.
اینکه سرمان را زیر برف کنیم و دینگریزی بلکه دینستیزی نسل جوان را نبینیم؛ واقعیت را عوض نمیکند.
بنده در اینستاگرام بخشی از سخنرانی استاد رحیمپور ازغدی را استوری کردم؛ که علیالقاعده شما با ایشان نباید زاویه داشته باشید. ایشان میفرمایند مساله جوان امروز (و نه فقط معترضین) فروع دین نیست که چگونه وضو بگیرند. مساله جوان امروز اصول دین است. اصلا خود دین است و علما باید فکری بکنند برای این مساله…
یا معاونت سازمان سراج سپاه در یک کلیپ سخنرانی کرد که جوانهای معترض امروز مثل سالهای قبل نیستند. فرار نمیکنند و اگر به کوچهای هدایتشان کنیم؛ درب همه خانهها به رویشان باز است و … بنده جرأت نکردم که این کلیپ که استوری کنم.
در پاسخ سوال تیترتان هم عرض میکنم که بنده نه افتخار جانبازی و نه افتخار شاگردی شهید مطهری را دارم. پیروز و برقرار باشید.
£