ارمغان فصاحت در فضاحت گیتی!
- شناسه خبر: 58264
- تاریخ و زمان ارسال: 16 اردیبهشت 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

امید مافی
بوی خاک باران خورده همه جا را برداشته و مسافر نجیب با دستانی پر از نور در میانه غریو و غوغا بیتوته کرده است. مسافر عزیز با نفسهایی که عطر نرگسهای وحشی میدهد، زمین، این مادر خسته و شکسته را جوان کرده است تا در هنگامه افول ممات به ترجمان حیات مبدل گردد. آیا کسی هست که در موسم اردیبهشت غمگین بماند و جوالدوزی بر رویاهایش بزند، وقتی اینجا حتی سنگها هم زیر نور ماه، رنگ زندگی به خود میگیرند، پرندهها روی شاخههای نمدار سرود تولد دوباره را میخوانند و آسمان آبیتر از هر وقت دیگر میدرخشد و برای ابلیس پرتبلیس پیغامهای معنادار میفرستد.
اردیبهشت مسافر گرانسنگ جهان از دوردست خود را به این نقطه رسانده تا شاخههای نرگس را به دستمان دهد و در فضاحت این دنیای کریه، فصاحت را با خود به ارمغان بیاورد.
راستی که نو شدن زمین، نو شدن دلهاست، نو شدن امید در قحطی امید و نو شدن عصمت نابکار آفرینش در روزگار تعب و درد. حالا که زمان برای چند هفته از حرکت میایستد تا ما طعم اردیبهشت را بچشیم، کام گرفتن از بانوی بلورین غنیمتی است برای همه ما تا شاید اندکی از این نزهت بیپایان به جانمان رسوخ کند و نمهای از این معجزت زودگذر، به مرارت جانفرسای وجودمان پایان دهد.
اردیبهشت رسیده
تا سربازانم را مرخص،
و اسبانم را رها میکنم
فتوحاتم را پایان میدهم
و به مردم، اعلام میکنم:
رسیدن به ساحل چشمهایت
بزرگترین پیروزی است!
اردیبهشت رسیده تا بدانم
چرا تمدن، زنانه است
و چرا شعر، زنانه است
و چرا نامههای عاشقانه زنانه هستند
و چرا زنان، هنگامی که عاشقند
به گنجشک و نور و آتش
بدل میشوند!