بیاشتهایی و اعصاب
- شناسه خبر: 16245
- تاریخ و زمان ارسال: 20 تیر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
مترجم و نویسنده: ا.امیر دیوانی
نشانههای هشداردهندهی بیاشتهایی عصبی:
گرسنگی کشیدن و کاهش وزن عمدی
بیم از فزونی وزن
امتناع از خوردن
انکار گرسنگی
جست و خیز و ورزش دایمی
رویش مو بیش از اندازهی معمول بر روی بدن و صورت
حساسیت به دماهای پایین
قاعدگی نامنظم یا عدم آن
ریزش موی کف سر
چاقپنداری خود بهرغم آن که فرد حقیقتا لاغر بهشمار میآید.
موارد خوراکی زیر را مصرف کنید:
دستکم مقدار اندکی از موادغذایی مغذی گوناگون را بخورید.
از قرصهای چند ویتامینه (مولتی ویتامین) و مکملهای مایع سرشار از کالری، به شرط تائید پزشک، استفاده کنید.
از خوردن مواد غذایی ذیل بپرهیزید:
قهوه، نوشابههای غیرالکلی رژیمی و مواد خوراکی کم کالری
مواد بازدارندهی اشتها، مدرّها (ادرار آورها) و ملیّنها.
گرسنگی کشیدن که ویژگی بارز بیاشتهایی عصبی است، بر اثر اختلال روانی پیچیدهای پدید میآید که تقریبا از هر 100 آمریکایی، 1 نفر را مبتلا میسازد. دچارشوندگان این ناراحتی را عمدتا دختران نوجوان تشکیل میدهند. (تنها حدود 5 درصد آدمهای بیاشتها از مردان میباشند که اغلب پسران نوجوانی هستند که به حرکات موزون (رقص)، ژیمناستیک یا سایر ورزشها میپردازند.)
علت بیمیلی به غذا نامعلوم است. به باور پژوهندگان در این میان ترکیبی از عوامل هورمونی، اجتماعی و روانشناختی دخیلاند. بیماری یاد شده غالبا در دوران نوجوانی یعنی زمانی که تغییرات گستردهی هورمونی و روانشناختی رخ میدهند؛ آغاز میگردد. همین که دختری اطمینان یابد خیلی چاق است، قطع نظر از میزان فربهیاش، پرهیز غذایی وسواسگونهای را در پیش میگیرد. برخی از دختران برنامهی غذایی بسیار محدودی را رعایت میکنند. برعکس گروهی دیگر بیش از اندازه به غذا خوردن روی آورده و بیشتر اوقات خوراکیهایی را تهیه و تدارک میبینند که در آن موقع از خوردنشان سرباز میزدند. وقتی که فرد بیاشتها، غذا میل میکند، ممکن است به استفراغ عمدی یا سود مصرف ملین متوسل شود تا وزنش اضافه نگردد. همچنین شمار زیادی از اینگونه افراد، اغلب روزی چند ساعت به ورزش میپردازند.
همزمان با پیشرفت بیماری مذکور، عادت ماهانه متوقف و کمبودهای غذایی پدید میآیند. جمع کثیری از آدمهای بیاشتها سعی میکنند لاغری خویش را با پوشیدن لباس گشاد پنهان سازند. نشانههای جسمی بیاشتهایی عصبی مشتمل است بر خستگی، ناآرامی (عصبیت) یا بیش فعالی، خشکی پوست، ریزش مو و عدم تحمل سرما. پیامدهای وخیمتر آن عبارتند از: نامنظمی ضربان قلب، کاهش تودهی استخوان، از کارافتادگی کلیه و تقریبا در 5% موارد مرگ و میر.
راهبردهای درمانی
مرض مورد بحث عمدتا مداوای درازمدت و کاملی را ایجاب میکند که ترجیحا توسط کارشناسان کارآزموده در اختلالات تغذیه صورت گرفته باشد، مانند پزشکی برای معالجهی گرسنگی ناشی از ناراحتیهای طبی، یا یک روانکاو و یک متخصص تغذیه. ضمنا اعضای خانواده نیز میتوانند از رایزنی برخوردار شوند.
تمایل بیاشتهاها به این است که در برابر عادات غذایی، حالت تدافعی به خود گرفته و درمقابل درمان مقاومت نشان دهند. شمار زیادی از ایشان سرپایی مداوا میشوند، لیکن در موارد حاد، بستری شدن در بیمارستان و درمان تغذیه از راه تزریق ضروری است.
عظیمترین مشکل این است که به فرد بیاشتها کمک کنیم بر ترس غیرعادیاش از صرف غذا، که به خیال وی چاقی را در پی دارد، چیره گردد. در این رهگذر مشورت به کشف ریشهی این قبیل هراسها میانجامد.
نخست مقادیر اندکی مواد غذایی مغذی که هضمشان آسان باشد، مانند تخممرغ، شیر خاگین، سوپ و شیر بستنی به بیمار داده میشود. تدریجا بر میزان تنوع مواد خوراکی افزوده میشود تا وزن ثابت و متعادل بدن وی حفظ گردد. در این مرحله، مصرف زیاد خوراک لازم نیست. در عوض پزشکان میکوشند برنامهی غذایی متنوعی توصیه کنند که پروتئین بسنده را برای بازیابی بافت باریک از دست رفته، کربوهیدرات را جهت تامین نیرو و مقدار متوازن چربی را به خاطر ایجاد کالری فراوان به دست دهد. کلسیم اضافی و قرص چند ویتامینه (مولتی ویتامین) نیز میشود تجویز کرد.
از آنجایی که شخص بیاشتها در فریب دادن مردم از حیث غذاخوریاش مهارت داشته و عودت بیماری امکانپذیرست، شاید نظارت دقیق ضرورت یابد تا اطمینان حاصل گردد که وی به واقع چیزی میخورد یا نه. اما از توجه دایم به غذا و تمارض در این باره بپرهیزید.
گروه درمانی، موثرتر از مرتب نق زدن پدر و مادر است.
منبع:
کتاب: Foods that Harm, Foods that Heal