از کلاه فرنگی تا ائل گلی

 امید مافی

از قزوین تا تبریز، از هیاهوی سردار آزادگان تا همهمه ایل گلی، سفر روایتی بود از شور و شوق، شادی و شبنم. در این عرصات غریبه باپرنسیب، بی‌اعتنا به سایه‌های تردید پرچمِ سرخِ تراکتور را در حوالی عمارت کلاه فرنگی به اهتزاز درآورد و روی شانه پسرانش سری به آسمان هفتم زد. آنجا در غلغله کف و هورا و در میانه هجومِ خاطراتِ ملس، دراگان اسکوچیچ نه با زبانِ تفرعن، که با نگاهی سرشار از تواضع، با ما از رنج‌ها و گنج‌ها سخن گفت، همپای تی‌تی‌ها تپش قلبِ تبریز را حس کرد و با چشمانش به یادمان آورد که در این فوتبال وقیح، هنوز هم ریل‌ها قلب‌ها را به هم می‌رسانند. گپ ولایت با دراگان، درست لحظاتی پس از قهرمانی به خواندن می‌ارزد.

n در قزوین دور افتخار زدید و قلمدوش شاگردانتان تا حوالی ابرها رفتید!

همه چیز عالی بود و ورزشگاه در تسخیر تبریزی‌ها. قزوین برای ما همان تبریز بود در روزی که انبوه هوادارانمان ۵۰۰ کیلومتر راه آمدند تا جشن قهرمانی تراکتور باشکوه برگزار شود و احساس تنهایی نکنیم.

n در تبریز هم جشن بزرگی برپاست. از باغ شمال تا میدان ساعت و از آنجا تا یادگار.

نوش جان تبریزی‌ها. پس از یک فصل همراهی حقشان است ضیافت بزرگی برپا کنند و بابت شکستن طلسم ۵۵ ساله شاد باشند. فوتبال سفیر خوشبختی است، اگر از آن درست استفاده کنیم.

n فکر می‌کردید در ایستگاه بیست و هشتم پرچم سرخ به اهتزاز درآید؟

من به شاگردانم ایمان داشتم و می‌دانستم پایان این تیم به یادماندنی خواهد بود. دیدید که چگونه شمس‌آذر را در خانه‌اش محبوس کردیم و به معادلات پایان دادیم. بازیکنان من تشنه پیروزی و قهرمانی بودند و به هدفشان رسیدند.

n بعد از بازی به گوشیتان خیره شده بودید و اشک می‌ریختید!

همسرم و دخترم هزاران کیلومتر آن طرف‌تر شاهد جشن تراکتور بودند و همراه من شادی کردند. من این موفقیت را مرهون شکیبایی و همراهی خانواده‌ام هستم.

n حالا می‌توانید با رساندن امتیازات تراکتور به عدد ۷۰ رکورد دور از دسترسی بزنید.

همین کار را می‌کنیم و با انگیزه دوچندان از دو بازی پیش رو شش امتیاز خواهیم گرفت تا حلاوت قهرمانی بیشتر شود و تراکتور ثابت کند بدون اما و اگر، لایق‌ترین تیم ایران است.

n برخی بخش عمده‌ای از پیشتازی تراکتور را به صید شاه‌ماهی‌های قرمز توسط باشگاه متمول تراکتور پیش از شروع فصل ربط می‌دهند. در این باره نظری دارید؟

واقعیت این است مجموعه تراکتور سنگ تمام گذاشتند و از دروازه تا خط حمله و از روی نیمکت تا سکوها همه با جان و دل کوشش کردند و هیچ کس قصور نکرد. من به تک‌تک این بچه‌ها افتخار می‌کنم و امیدوارم نوار موفقیت‌های باشگاه ادامه داشته باشد.

n از حالا به فصل بعد و حضور قدرتمند در لیگ نخبگان فکر می‌کنید؟

هنوز خیلی زود است. می‌خواهیم طعم این قهرمانی را بچشیم و شادی خود را با مردم خوب آذربایجان قسمت کنیم. گاهی باید در لحظه توقف کرد و از اتفاقات لذت کامل را برد. زندگی همین لحظه‌هاست و دنده عقب ندارد.

n حرفی هم مانده؟

ما یک فصل با همدلی جنگیدم و مقابل خیلی چیزها ایستادیم تا آرزوی دیرینه تراکتور را محقق کنیم. مسیر سخت بود و ناهموار اما ما قلب‌هایمان را کف دستمان گرفتیم و به مقصد رسیدیم.