درباره انتخابات قزوین
- شناسه خبر: 31862
- تاریخ و زمان ارسال: 19 اسفند 1402 ساعت 07:40
- بازدید :
سیدعبدالعظیم موسوی
قبل از انتخابات اخیر، دوستی که به نظر من تندروی میکرد؛ به من انتقاد داشت که چرا این همه به حضور در انتخابات تاکید دارم. در حالی که نتیجه این انتخابات، با حضور یا عدم حضور تغییری نمیکند.
استدلال من هم این بود که برای من اصل، مشارکت است. براندازان میدانند عدم مشارکت با نظام چه میکند و انحصارطلبان داخلی نمیدانند؛ یا خودشان را به جهالت میزنند. بنظر هر سیاستمدار وطن دوستی، بدترین حکومت داخلی از بهترین حکومت تحت سلطه بیگانه بهتر است. بحث ما بر این بود که اگر نمایندگانی به مجلس بروند که با دولت یکدست نباشند؛ نظارتشان نتیجه بهتری میدهد.
ایشان میفرمودند که منتخبان قزوین سردار آبنوش و خانم دکتر محمدبیگی خواهند بود.
نظر من اما این بود که اگر مردم با صندوقها قهر کنند؛ البته کسانی که تکلیفی پای صندوق ها میآیند؛ انتخابشان در همین حدود است. اما اگر کسانی هم که انتخابات را حق خود میدانند؛ پای صندوقها بیایند؛ کسانی انتخاب خواهند شد که در دیدگاه ها واقدامات دولت حل نمیشوند. بلکه نقادانه به آن مینگرند و قطعا هر نظریه و عملی که نقد بشود؛ نتیجه اش در عمل بهتر خواهد شد و این به نفع مردم است.
ایشان نظرش این بود که فرقی نمیکند. ولی اگر مردم نیایند؛ لااقل پیامی به حکومت میرسد که اکثریت مردم رنجیدهاند. در حالی که اگر هم بیایند؛ نتیجه انتخابات آنی نمیشود که شما انتظارش را دارید. نتیجه تفاوت چندانی نخواهد داشت.
من استدلال کردم که یکی از عوامل مهم اثرگذار در رای مردم قزوین، بومیگرایی است. به دلایل مشکلات اجتماعی سالها ذیل استان زنجان بودن و مواردی دیگر، مردم قزوین حتی استاندار و معاونین و مدیران کل ادارات را هم بومی میخواهند. این بومیگرایی از قضا از خطوط پررنگ و مشترک هم توده مردم و هم گروههای منتسب به انقلاب است. اگر به نظریات و پیشنهادات مسئولین در چهار سال قبل توجه کنید؛ خواهید دید که همه گروهها در یک نکته مشترک بودند و آن اینکه مدیران قزوین باید بومی باشند. اگر استاندار غیربومی هم لاجرم آمد؛ معاونینش حتما بومی باشند.
اگرچه بنده اعتقادی به بومیگرایی افراطی ندارم و معتقدم که بسیاری از مدیران در شرایط مساوی اگر غیربومی باشند؛ بهتر است. اما این واقعیت جامعهشناختی قزوین است. بنابراین جامعهای که به بومی بودن مدیرانش تاکید دارد؛ هرگز به نمایندهای رای نمیدهد که همه سابقهاش در قزوین 9ـ 8 سال، آن هم در سمتی نظامی بوده که با مشکلات روزمره مردم سروکار نداشته است.البته کسانی که رای اعتقادی دارند تا محلی اینگونه فکر نمی کنند.
بنا بر همین تحلیل به نظرم هرچه مشارکت بیشتر باشد؛ کسانی انتخاب میشوند که در درجه اول بومی بوده، مشکلات سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی ـ اقتصادی منطقه را بهتر بشناسند و در درجه دوم کسانی باشند که همرنگ دولت نباشند تا خودشان را مقید به تایید هر لایحهای بدانند که توسط دولت به مجلس ارائه میشود یا هر وزیری که حمایت خالص پشتوانهاش باشد.
این دیدگاه را به برخی از بزرگان جناحها و کاندیداهایی که در دفتر روزنامه حضور پیدا کرده بودند هم منتقل کردم.
¨
نتیجه اما چیزی نشد که منظور تحلیلهای بنده بود. مردم یخشان برای حضور آب نشده بود و نتیجه این شد که نه مدیر، بلکه نماینده اول حوزه انتخابی قزوین فردی غیربومی شود و نماینده دوم هم با نصف رای دفعه گذشته به مجلس راه پیدا کند.
این تلخی را اما میتوان پس از این با اقداماتی دوچندان توسط دو نماینده منتخب به شیرینی تبدیل کرد یا لااقل تلخزدایی نمود. اینکه نماینده دوم چنان تلاش کند که آن 50 هزار رای گذشته را دوباره جلب نماید تا در انتخابات بعدی پای صندوقهای رای حاضر شوند. و نماینده اول در قزوین ساکن شود و مشاوران محلی انتخاب کند؛ اگرچه در تهران باید ساکن باشد و خاندانش در همدان.
و از این پس بنا به اعتمادی که مردم رای دهنده به وی نمودهاند؛ تمام تلاشش را بگذارد که مشکلات مردم منطقه را حل کند. کسی که این قدرت مدیریت را دارد که با چند سال کار کردن در قزوین این میزان آرا را به خود جلب کند؛ قطعا این میزان مدیریت خواهد داشت که چالشهای منطقه را به سامان برساند. از این دست نتایج ، از سالار ولایتمدار، سردار آبنوش بسیار شنیدهایم و از این پس انشاءا… ببینیم.
¨