بچههای توانخواه ذهنی بسیار با استعداد هستند
- شناسه خبر: 28654
- تاریخ و زمان ارسال: 30 دی 1402 ساعت 07:30
- بازدید :
اشاره:
لیلا روغنگیر قزوینی از نویسندگان پرکار قزوین میباشد که در سالهای اخیر موفقیتهای متعددی در جشنوارههای مختلف به دست آورده است. او در جشنواره تئاتر فجر امسال با دو نمایشنامه در بخش توان یاب حضور دارد. از او دعوت کردیم که ضمن گپوگفت کوتاه، شما مخاطبان را بیشتر در چند و چون کارش قرار دهد.
n حضور در جشنواره فجر چه احساسی دارد؟
سال پیش هم در جشنواره حضور داشتم و نمایشنامهام در بخش نمایشنامهنویسی شایسته تقدیر شد. فجر بزرگترین جشنواره در ایران است و بدون شک حضور در چنین جشنوارهای بسیار برایم لذتبخش و باعث افتخار میباشد.
در چنین جشنوارههایی با گروههای نمایشی مختلف آشنا میشوی که همه جزو بهترینها هستند و همین مساله این احساس را چند برابر میکند. فجر برای همه کسانی که کار تئاتر میکنند قلهای هست که دوست دارند فتح کنند. این خوشحالی هرگز قابل کتمان نیست.
n شما به عنوان یکی از پرکارترین نویسندههای قزوین شناخته میشوید؛ این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها یک نمایشنامه را به پایان رساندهام که سفارشی بود که از یک هنرمند شیرازی و چون دو نمایشنامه از من به تئاتر رضوی و هم به جشنواره رضوی راه پیدا کرده با دوستان مشغول انجام کارهایش هستیم.
نوشتن همیشه برایم اولویت دارد. برای همین همیشه مینویسم و خودم را ملزم کردم روزی چند ساعت پای کامپیوتر، ایدههایمان را تبدیل به خلق اثر کنم.
n شما با دو نمایشنامه در جشنواره فجر حضور دارید؛ آیا مثل همیشه در این دو نمایشنامه هم به داستانها و روایتهای بومی قزوین پرداختهاید؟
امسال خدا رو شکر با دو اثر در بخش فراگیر حضور دارم. یک نمایشنامه به نام «دوست ندارم خواب ببینم» را سعید چگینی کارگردانی میکند و دیگری به نام «قدم نو رسیده» را یاسر رستمی از ارومیه. دوست ندارم خواب ببینم مربوط به دوستان توانخواه ذهنی است. که با توجه به تواناییهای آنها نوشته شده است.
«قدم نورسیده» هم مربوط به خانم جوانی میباشد که قصد دارد نوزادش را سقط کند اما در مکانی با زن جوان دیگری روبرو میشود که او این مرحله را پشت سر گذاشته و ماجرایی که با حضور یک خانم میانسال پیش میآید.
n همکاری با هنرمندان ارومیه چگونه صورت گرفت؟
رضا لطفی مشاور کارگردان (یاسر رستمی) را از قدیم میشناختم. او از دوستانی بود که در قزوین کار تئاتر میکرد، بعد نقل مکان کرد به ارومیه. از حال هم خبر میگرفتیم و وقتی این نمایشنامه را نوشتم، از من خواسته که همکاری هایی داشته باشیم. این نمایش با دوستان ناشنوا کار میشود.
n در مورد همکاری با بچههای سندروم داون توضیح دهید؛ چه حس و حالی دارد؟
بچههای توانخواه ذهنی و سندروم داون بسیار با استعداد، باهوش و خیلی بامحبت هستند. کسانی که باید تواناییهایشان را باور کرد و به آنها فرصت داد تا بیشتر از پیش خودشان را باور کنند.
n ضمن آرزوی موفقیت برای شما؛ اگر صحبت خاصی هست بفرمایید.
در آخر تشکر میکنم از انجمن توانخواهان ذهنی و سندروم داون استان قزوین و همچنین خانم مهناز حاج علیلو بابت اقدامات و پیگیریهایی که انجام میدهند.