ادب از که آموختی؟
- شناسه خبر: 18012
- تاریخ و زمان ارسال: 16 مرداد 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
نفیسه کلهر
نحوه برخورد و رفتار افراد، اغلب در ارزیابی دیگران از شخصیت آنان بسیار مهم بوده و جوامع همیشه برای رفتارهای محترمانه و آنچه مودبانه نامیده میشود ارزش قائل بودهاند. اما همیشه هم کسانی بودهاند که فکر کنند ضد ارزشها جذابترند.
ناسزا گفتن؛ نشان صمیمیت
فاطمه میگوید: «اخیرا در جمعی بودم که مدت کمی است آنها را میشناسم. یکی دو باری به واسطه یکی از دوستان با آنها بیرون رفتم و آشنا شدم. بار سوم که دیدمشان از من پرسیدند موافقی یکی از دوستانمان را هم به این سفر یک روزه دعوت کنیم؟ و من هم استقبال کردم که حتما چرا که نه!» او ادامه میدهد: «وقتی قبول کردم که آدم جدید به جمعمان اضافه شود، هیچ وقت فکرش را نمیکردم با چنین آدمی روبرو شوم.» او درباره این برخورد توضیح میدهد: «دختری که با آن روبرو شدم به شدت حرفهای رکیک میزد. در جمع هر چیزی میخواست، میگفت. در هر جملهاش یک فحش داشت که من رویم نمیشود هیچکدام را به زبان بیاورم.»
فاطمه معتقد است این روزها جوانترها دوست دارند راحت بودن یا صمیمیت خود را اینطوری نشان دهند؛ با زدن حرفهای نامناسب و رکیک: «انگار این روش برقراری ارتباط بین جوانها جا افتاده. منظورشان را اینطوری بیان میکنند.»
او معتقد است: «قدیمیترها بر لزوم تربیت بیشتر تاکید داشتند و حرفهای عامیانهشان هم پر از پند و اندرز و نصیحتهای کاربردی اغلب از اشعار و روایات بوده است. اما حالا آدمها به جای توضیح دادن و بحث کردن منطقی تنها با گفتن یک فحش یا ناسزا منظورشان و جبههگیریشان درباره موضوع مورد بحث را نشان میدهند.»
نتیجه 16 سال آموزش
فاطمه که تحصیلکرده ادبیات فارسی است، معتقد است از گذشته در ایران و فرهنگ ما پارسیزبانان، اینطور بود که ادبیات پر از پند و نصیحتهای اخلاقی بود: «ما چقدر شعر و غزل داریم در مورد اخلاقگرایی که یکی از نمودهایش همان ادب است. شما نگاه کنید به گفته اساتید بزرگ ادب فارسی خود کلمه ادبیات مشتق از واژه ادب است. در حالی که در زبانهای دیگر اینطور نیست. ولی شاید همین است که برای من و سایر محصلان ادبیات این روزها زدن حرفهای رکیک بین بعضی گروهها خیلی آزاردهنده است.»
او همینطور توضیح میدهد: «جالب اینجاست این آدمی که من از او صحبت میکنم حتی تحصیلات دانشگاهی داشت و اینکه یک محیط فرهنگی مثل دانشگاه و 16 سال آموزش نتوانسته تاثیر خوبی به لحاظ فرهنگی داشته باشد واقعا جای تاسف دارد و نشان از ناکارآمدی این سیستم است.»
خانه از پایبست ویران است
خانواده از گذشته پایگاه مهم فرهنگی برای فرد بوده. که پایههای شخصیت او در آن شکل میگرفته. امروز اما بعضی خانوادهها از این امر مهم غافلند.
مریم از همسایهشان میگوید که مقابل بچهها دعوا میکنند و بدترین حرفها را به هم میزنند: «همسایه ما دو بچه کوچک دارد. یکی 7 ساله و یکی 12 ساله. متاسفانه پدر و مادر بچهها مدام دعوا میکنند و صدای دعوایشان تا خانه ما هم میآید و چیزی که ما را بیشتر از این آلودگی صوتی آزار میدهد این است که در دعواها کلمات بسیار رکیکی رد و بدل میشود آن هم مقابل چشم بچههای کوچک.»
مریم همینطور از یک روایتی میگوید که بچه صاحبخانه میهمانان را با الفاظ زشت و قبیح صدا میکند و مادربزرگ با خنده از او میخواهد که این کار را نکند. اما کودک که احتمالا خنده مادربزرگ را دیده تذکرش را جدی نمیگیرد و مدام تکرار میکند.
سلبریتیهای بددهن
اخیرا یک گزارش تصویری در فضای مجازی منتشر شده از یک نشست نقادانه که بازیگری مطرح و روزنامهنگاری نامی در برابر نقد مجری برنامه عصبانی میشوند. یکی جلسه را ترک میکند. یکی روی میز میکوبد و پرخاش میکند. این وضعیت جلسات نقد و بررسی فرهنگی در کشور ما در تاریخ معاصر است. اینها که اهالی فرهنگ و هنرند رویکردشان به نقد اینطوری است.
چه برسد به افرادی که به واسطه همین رفتارها به شهرت رسیدهاند. بعضی سلبریتیها هستند که در فضای مجازی کارهایشان با گفتن همین الفاظ رکیک به شهرت رسیده. انگار هرکسی پرده بیشتری بدرد موفقتر است! هوادارانشان هم با کلمات رکیک از آنها تعریف میکنند. خود این فضا برای یک نوجوان سم است. نوجوانان ما این روزها خوراک فرهنگی خوبی ندارند ولی تا دلتان بخواهد محتوای آسیبرسان به خوردشان میرود.
*
فاطمه این دانشآموخته ادبیات همینطور توضیح میدهد: «از آنجایی که این روزها بچهها از یک سنی به بعد بیشتر تحت تاثیر فضای بیرون از خانه هستند، تربیت خانواده بعد از کودکی اثرش را از دست میدهد؛ هرچند همان هم پایههای شخصیت را در آینده بنا میگذارد؛ اما این روزها که دوستان و گروهها تاثیر بیشتری بر فرد میگذارند، کاش آموزش ما در جهت تربیت و ارتقاء فرهنگ جوانان بهتر عمل کند. محیطهای فرهنگی جوانان را جذب کنند و با ایجاد فضای دوستانه بین مربیان متعهد و با اخلاق و نوجوانان بتوانند این خلأ را جبران کنند.