منتظر اجازهی رفتن به جبهه نشد و رفت!
زهرا محبی «هنوز به سربازی نرفته بود که تصمیم گرفت به جبهه برود. اولین باری که فرزندم میخواست اعزام شود بنده در شهرداری بودم، نزدم آمد تا اجازه بگیرد. گفت: «بابا میخواهم به جبهه بروم»، اما منتظر جوابم نشد قبل از اینکه بگویم «صبر کن نرو» رفت به خانه، کیفش را برداشت و عازم شد …» آنچه میخوانید ناگفتههای پدر شهید «مهدی همایونیافشار» از فرزندش است که تقدیم حضورتان میشود. علیمحمد همایونیافشار پدر شهید بزرگوار مهدی همایونیافشار میگوید: سال ۱۳۱۳ در خانواده مذهبی ـ منطقه افشاریه به دنیا آمدم. پدرم علیمحمد، کارمند اداره دارایی و مادرم حدیقه، خانهدار بود. وی...