عمارت چهلستون و نقاشی دیواری
- شناسه خبر: 20972
- تاریخ و زمان ارسال: 3 مهر 1402 ساعت 08:00
- بازدید :
دکر شیما احمدصفاری؛ پژوهشگر و مدرس دانشگاه
صفویه یکی از حکومتهای تاثیرگذار در حیطه هنر و معماری، خصوصا تغییر ساختارهای شهری است و همین امر آن را به یکی از پررونقترین دورههای هنری ایران تبدیل کرده است. با انتخاب قزوین به پایتختی در دوره صفویه، دوران شکوفایی آن آغاز شد. تا پیش از شروع دوران صفویه، شکوفاترین دوران شهری قزوین را باید مربوط به عهد سلجوقیان دانست. بازسازی قزوین به هنگام حکومت شاهتهماسب و انتخاب آن در سال955 ه.ق. به مرکز سیاسی، سبب رشد قزوین و پیدا شدن گروههای تازه اجتماعی در منطقه شد. این امر موجب تحولی آشکار در ساختار شهری قزوین شد. قزوین به علت تختگاه شدن و اهمیت یافتن بالا از نظر سیاسی و همچنین حضور هیاتهای مختلف سیاسی و شخصیتهای معتبر مملکتی در آنجا و نیز برپایی مراسم گوناگون در داخل شهر، ایجاب میکرد تا کاروانهای تجاری از بافت مرکزی شهر عبور نکنند و از طرف دیگر چون جادههای مهم و عمده جنوب شرق و جنوب غرب در قزوین به هم میپیوستند از این رو طبیعی بود که شاهتهماسب دستی به سر و صورت آن بکشد و در همین راستا اقدام به آبادانی و احداث مجموعهای حکومتی با متعلقات فراوان کرد. ساخت بناهایی چون مجموعهی میدان، عالیقاپو، کاخهای سلطنتی شامل درگاه دولتخانه و خلوتخانه دو طبقه زرنگار موسوم به عمارت نو و عمارات جهاننما واقع در شرق و غرب میدان سعادت و ایجاد مجموعهها و بناهای همگانی چون باغها، کاروانسراها، شبکه بازارها، حمامها، مساجد، مدارس، آبانبارها، دارالشفا و غیره باعث گسترش فضای شهری قزوین و تبدیل یک شهر بزرگ تاریخی به پایتخت ایران در این دوره شد.
شاه تهماسب در دوران ولیعهدی خویش مقیم شهر هرات بوده و به ساختارهای معماری و شهرسازی این شهر علاقمند بوده است بر همین اساس در ساختار شهر قزوین شیوه نسبتا متفاوتی را به کار برد. شاهتهماسب در سال 951 ه.ق. شمال شهر قزوین را برای ساخت شهر جدید جعفرآباد و نیز مجموعه بناهای شاهی آن در نظر میگیرد که با توجه به اشارههای مختلف تاریخی به نظر میرسد بخش عمده زمینهایی را که مجموعه شهر جعفرآباد دوران صفویه بر روی آنها بنا شده است، زمینهای کشاورزی تشکیل میداده که به اعتباری در فاصله هسته مرکزی، مدینه موسی، مبارکیه و محلهای مسکونی دوران سلجوقی و ایلخانی قرار داشته است. شاهتهماسب قبل از آنکه به طور رسمی پایتخت را به قزوین منتقل کند، اقداماتی در زمینه آبادانی و رفاه شهر انجام داد بنا به نوشتههای قاضی احمدقمی و سرودههای عبدیبیک، شاهتهماسب در سال951 ه.ق/ 1553م. طرح باغ سعادت آباد را که مشتمل بر دولتخانه و سایر کاخهای شاهی میشد ریخت و بنای آنها تا سال965 ه.ق – پس از 15 سال- به اتمام رسید و سرانجام باغی بزرگ و دلگشا پدید آمد که به «سعادتآباد» معروف شد و کاخهای معروف عالی قاپو و چهلستون و عمارت شیروانی را در برمیگرفت. با توجه به اینکه شهر در دوران صفویه هم در جهت شمال مسجد جامع و هم در جهت جنوب آن گسترش مییابد، میدان شاهی در زمان شاهتهماسب به عنوان شهر سلطنتی به عنوان قطب توسعه شمالی شهر بنا میشود و توسعه شهر صفوی در جهت جنوبی به عنوان قطب فرهنگی و مذهبی گسترش مییابد. مجموعه سلطنتی سعادتآباد در قسمت شمال شهر که در حدود 15 سال ساخت آن به طول انجامید شامل 23 باغ و 14 کاخ و باغ خصوصی بوده که این باغهای چهاردهگانه در شرق دولتخانه و باغ سعادتآباد بوده و 8 باغ و کاخ دولتی در غرب دولتخانه بوده است. همچنین دارای مهمانخانه زیبایی با250 اتاق و نیز ظروف طلا و نقره که شاهتهماسب 11 سال از آن بیرون نرفت و به همراه اساتید مینیاتور و خطاط و نقاش به تزئین بخشی از کاخها همت گماشت. این مجموعه هنگامی که از رونق و آبادانی برخوردار بوده، هفت درب ورودی داشته است. مجموعه سعادتآباد دارای بناهای شاهی باشکوه بسیاری بوده که امروز جز نام برخی و بقایای اندکی از برخی دیگر چیزی باقی نمانده است. در این مجموعه دو خیابان عمود بر هم با جهتهای شمالی ـ جنوبی و شرقی-غربی ساخته بودند که در محل تلاقی این دو خیابان کاخ سلطنتی چهلستون یا اَرشیخانه و یا کلاهفرنگی بنا شده است. پیشخوان آن ایوانی داشت و مقابلش استخری. بنا به صورت دو طبقه ساخته شده که بوسیله پلکانی مارپیچ به یکدیگر متصل میشوند، ازاره (سنگی که پیرامون ساختمان و در پای دیوار نصب میشود) از سنگ و بقیه از آجر است. در داخل بنا طبقه همکف از یک تالار مرکزی و اتاقهای کوچکی در پیرامونش تشکیل میشود و طبقه بالا دارای اتاق بزرگی با یک پنجره طاقدار در میانه هر دیوار و طاقچههایی کاذب با نقاشیهایی در هر طرف است. به اعتقاد کنبی با توجه به ترتیب اتاقها و نوع نقاشیهای دیوارها، بنا احتمالا دارای فضاهای خصوصی و عمومی مناسب تفریح بوده است. یکی از انواع تزیین در این بنا نقاشی دیواری میباشد که به احتمال زیاد خود شاهتهماسب نیز دستی بر آن داشته است اما به علت حالت مذهبی شدیدی که پیدا میکند از فردی هنر دوست به فردی هنر ستیز تبدیل میشود و با اینکه با تغییر پایتخت به قزوین مکتب هنری قزوین شکل میگیرد اما به دلیل عدم حمایت شاهتهماسب از هنرمندان، عمر این مکتب طولانی نبوده است. دیوارنگاری و از جمله نقاشی روی دیوار هنری است که در ایران قدمتی دیرینه دارد. از زمان غارنشینی انسان در فلات ایران تا دوران پیش از تاریخ، دوران تاریخی و دوران اسلامی در ایران شاهد نمونههای گوناگونی از دیوارنگاری در اماکن عمومی و خصوصی با موضوعات مختلف هستیم. در نقاشی دیواریهای دوره صفوی و قاجار نیز طبیعتگرایی و استفاده از عناصر طبیعی همچون درخت، بوته، گل و … به عنوان یک عنصر جدا ناپذیر همواره وجود داشته است. یا نقاشیهایی در زمینه روایات حماسی، مذهبی و … و گاهی نیز به صورت حاشیهای تزئینی برای تصویر اصلی به کار رفته است. استفاده از عناصر طبیعی در دیوارنگاریها چون سایر هنرهای این دوره از جمله مینیاتور به دو صورت واقعگرا و نمادین به کار رفته است.
رونق عمومی نقاشی در سده یازدهم هجری قمری موجب گردید که نقاشان عرصههای جدیدی را در دنیای هنر بگشایند. از جمله این عرصهها تجدید حیات نقاشیدیواری پس از صدها سال بود. در عصر صفوی تعدد کاخها و بناهای اشرافی و تمایل به اتمام هر چه زودتر آنها، موجب میشود در مکتب اصفهان نقاشی دیواری مجددا رواج یابد. نقاشیهای دیواری و بسیاری از کاشیهای تصویری بکار رفته در بناهای صفوی در اصفهان، ارتباط تنگاتنگی میان رقعههای مصور را با اینگونه آثار تصویری نشان میدهد. نقاشیهای دیواری اصفهان بیشتر توسط رقعهنگاران (شاگردان رضا عباسی) اجرا شدهاند و البته به لحاظ شیوههای اجرا فضاسازی و موضوع حد فاصلی میانی رقعههای مصور و آثار فرنگیسازی است. روند دور شدن از سنتهای ویژه نگارگری ایرانی و نزدیکی به طبیعتنگاری غربی را، که در رقعهنگاری این روزگار مشهود بود، در دیوارنگارهها نیز میتوان ملاحظه کرد. به همین دلیل آثار متاخرتر نزدیکی بیشتری با فرنگیسازی دارند و این میتواند نشانگر تغییر سلیقه دربار صفوی باشد زیرا دربار سفارش دهنده اصلی این گونه نقاشیها بود. مهمترین نقاشیهای دیواری عهد صفوی را در کاخهای عالیقاپو و چهلستون اصفهان میتوان تماشا کرد.