پدرم پس از 3 سال کار کردن در کشور ژاپن با سرمایهی خوبی برگشته بود. آن موقع در کلاس سوم راهنمایی درس میخواندم. او با پیشنهاد یکی از دوستانش فروشگاه لوازم صوتی و تصویری راه انداخت و در آنجا مشغول به کار شد. پدرم چند تا دوست خلاف داشت که همیشه به خاطر رفاقت با آنها با مادرم درگیر بود.
|