یه آقای باکلاس داریم!
- شناسه خبر: 34506
- تاریخ و زمان ارسال: 17 اردیبهشت 1403 ساعت 07:30
- بازدید :
آرزو سلخوری
در هفته گرامیداشت روز معلم هر کدام از ما به نحوی یاد و خاطره معلمانمان در ذهنمان روشن میشود، فضای مجازی از تبریکهای روز معلم پر شده است. من نیز در حال جستجو در صفحات مجازی بودم، در همین حس و حال ویدیویی از پسر جوانی را میبینم که دانشآموزانش با عشقی وصفناپذیر برایش شعری میخوانند «سیب داریم، گیلاس داریم، یه آقای با کلاس داریم؛ سیب، سیب، آناناس، آقا ترابی مال ماست» سپس صدای خندههایشان فضا را فرا میگیرد.
با خود میگویم چه خوب است که این معلمان پر از شور و شوق هستند تا ذهن و روح کودکان را چنین لطیف صیقل دهند، وارد پیجش میشوم «پوریا ترابی» عکاس نام آشنایی که روزگاری به عنوان معلم بلاگر فعال بوده و با بیش از 28 هزار دنبال کننده در فضای مجازی، خاطرات خود از مدرسه را در پیج شخصیاش روایت میکند.
معلم جوانی که با تزریق هیجان به مدرسه، شور و شوق را به دانشآموزان روستایی قزوین بازگردانده و حس خوب زندگی کردن را به آنها آموخته است، از او دعوت میکنم برای مصاحبهای کوتاه از احساسش به معلمی بگوید و این که چه میشود کودکان چنین مشتاقانه در کلاس حاضر میشوند.
n خودتان را معرفی کنید و بگویید که چه چیزی شما را به سمت معلمی سوق داد؟
پوریا ترابی، عکاس، خبرنگار و مستندساز هستم که در خانوادهای فرهنگی بزرگ شدم، مادرم بازنشسته آموزش و پرورش است و خودم در رشته آموزش و پرورش ابتدایی درس خواندم، در واقع نسبت به فضای معلمی بیگانه نیستم و از بچگی با آن آشنا هستم و حدود 2 سال به عنوان سرباز معلم مشغول به تدریس بودم.
n علاقه شما به روایتگری یا بلاگری از کجا شروع شد؟
من خودم را خیلی بلاگر نمیدانم، اما زمانی که به سربازی رفتم یعنی از تیر ماه سال 1400، شروع به مستندسازی و روایت نویسی از وقایع سربازی کردم در واقع تصمیم گرفتم یک مستند از دوره سربازی بسازم، از همان روز اول آموزشی در دفترچهای که داشتم همه خاطرات از سینه خیز رفتن، بالای کوه رفتن و میدان مین را با جزییات نوشتم، در آن بازه زمانی تنها ابزار در دست من، قلم و تنها راه مستندسازیام نوشتن بود پس شروع به روایتگری کردم و در این میان بچههای پادگان میدانستند که من عکاس و مستندساز هستم بنابراین با من همکاری میکردند.
n آیا در سربازی اجازه تصویربرداری داشتید؟
در پادگان اجازه نداشتیم تلفن همراه را با خود ببریم، اما من موبایل و پاوربانکم را به حراست تحویل داده بودم و منتظر بودم تا دوره آموزشی تمام شود، وقتی موبایلمان را تحویل گرفتیم و موبایلها خاموش شده بود، من تنها کسی بودم که میدانستم بعد از 28 روز باتری گوشی تمام میشود و پاوربانک به همراه خودم بردم.
بعد از دریافت موبایلم آن را شارژ کردم و از لحظات داخل اتوبوس و خداحافظی بچهها تصویربرداری کردم، همان روز اول هم در این اتوبوس تصویربرداری کردم و حالا میتوانستم شاهد تفاوت این 28 روز باشم.
n چه شد به عنوان معلم بلاگر شروع به کار کردید؟
از وقتی وارد سربازی شدم نگاهم این بود که بعد از 2 سال از دوران سربازیم یک فیلم مستند بسازم بنابراین وقتی به عنوان سرباز معلم وارد مدرسه شدم نیز این هدف را دنبال کردم، در واقع میتوانم بگویم هدف من با سایر معلم بلاگرها متفاوت بود و به دنبال مستندسازی لحظات شیرین و سخت معلمی بودم؛ آن هم در قامت یک سرباز معلم.
n در روایت کردن روزهای مدرسه به چه چیزهایی توجه داشتید؟
«استوری» در اینستاگرام به معنای داستان است یعنی روایت خود را به صورت داستان بنویسید تا مخاطبان جذب آن شوند، جذب مخاطب از طریق داستان مربوط به سالیان بلندیست که شاید هزاران سال قدمت دارد. من همیشه تمایل داشتم که اتفاقات روزمره خود را به صورت داستانی و روایتی ثبت کنم، با توجه به اینکه در رشته عکاسی نیز فعالیت دارم داستانها را به وسیله عکسها ثبت و مخاطبانم را جذب میکردم همچنین توجه به جزئیات برای من اهمیت بالایی داشت.
n چه جزئیاتی برای شما مهم بود؟
هنگامی که به عنوان یک عکاس خبری فعالیت میکردم؛ جزئیات برنامهها و سفرهایی که در آن شرکت میکردم اهمیت بالایی داشت برای مثال در سفر به سیستان و بلوچستان تصاویری را ثبت کردم که شاید به چشم افراد عادی نمیآمد و این هنر عکاسی و دقت در جزئیات است که باعث میشد آن تصاویر در چشم من ویژه دیده شوند و برای مخاطب نیز جذاب باشد، در مدرسه نیز من با شرایطی روبرو شدم که جزئیات و اتفاقات بسیار زیادی وجود داشت که همه آنها توانایی تبدیل به داستان و روایت شدن را داشت. حضور در مدرسه برخلاف مهمانیهای کسل کننده، بسیار هیجانانگیز بود و هر لحظه آن اتفاقات جالبی رخ میداد که توانایی تبدیل به داستان شدن را داشت این جزئیات جذاب بهانهای شد که خاطرات خود در مدرسه را به عنوان یک بلاگر در صفحات مجازی ثبت کنم.
n معلم بلاگری موج جدیدی است که معلمها از وقایع کلاس تصویربرداری میکنند و گاهی با مخالفت و اعتراض روبرو میشوند که معلمان به حریم خصوصی کودکان احترام نمیگذارند و زمان مورد نیاز برای آموزش را به چیزهای دیگری اختصاص میدهند. نظر شما چیست؟
من در ابتدای کار موارد مربوط به قوانین فعالیت در فضای مجازی را مطالعه کردم و اطلاعات لازم در این حوزه را به دست آوردم، طبق قوانینی که مطالعه کردم اجازه تصویربرداری از کودکان زیر ۹ سال و انتشار آن در فضای مجازی وجود نداشت مگر اینکه خانواده رضایت داشته باشند، برای کودکان بالای ۹ سال نیز با رضایت کودک امکان انتشار تصاویرآنها وجود داشت بنابراین در یک جلسه با اولیای دانشآموزان این مورد را ذکر کردم و از آنها رضایت گرفتم.
n آیا والدین نسبت به این مساله رضایت داشتند؟
ابتدا تصور میکردم که خانواده نسبت به عکاسی و انتشار آن رضایت نداشته باشند اما برخلاف تصورم استقبال شد و حتی بازخوردهای خوبی از والدین دریافت کردم. در سال اول به صورت شفاهی و در سال دوم به صورت کتبی رضایت والدین را دریافت کردم، البته بچهها نیز شوق بسیاری داشتند از اینکه تصاویر و داستانشان در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شود، در واقع از والدین اجازه کتبی گرفتم که جریان کلاس را ضبط، ثبت و منتشر کنم.
n معمولا در فضای مجازی چه چیزی را به اشتراک میگذارید؟
من اغلب داستانی از جریان کلاس را روایت میکنم، در واقع جزئیات و اتفاقات خوبی که در جریان کلاس رخ میداد و گاهی هم گله و اعتراض به وضع موجود؛ اغلب معلمان روش تدریس خود را منتشر میکنند و این نوع محتوا در اینستاگرام زیاد است و من در پیجم سعی کردم اصالت عکاسی خودم را حفظ کنم و تصاویری را به اشتراک بگذارم که مخاطب دارد.
n از شرایط معلمی راضی هستید؟
به نظرم اغلب معلمها خودسانسور هستند، وقتی شرایط بد باشد شاید کمی ابراز ناراحتی کنند اما حرفشان شنیده نمیشود، تصور کنید برخی صنفها از جمله کامیونداران به خاطر قیمتها یک هفته اعتصاب میکنند و حمل و نقل متوقف میشود بنابراین قیمتها تغییر میکند اما معلمها در مساله رتبه بندی زیر سوال رفتند، این در حالی است که بسیاری از معلمان حقالتدریس، شرکتی، دانشجو معلمها و حتی سرباز معلمها مبلغ بسیار کمی دریافت میکنند که بیشترین آن شاید 5 تا 6 میلیون تومان است.
n به نظرتان معلم بلاگری چقدر تغییر در شرایط معلمها خواهد داشت؟
معلم بلاگری این فرصت را به نسل جدید معلمان میدهد که با روایتگری فرصت داشته باشند دغدغههای خود را بگویند، من به سهم خودم از طریق صفحه شخصیام مشکلات موجود را رسانهای و اعتراض کردم و حتی روشهای جدید تدریس یا تجربههای جدید خود را به اشتراک گذاشتم که بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردم.
n معلم بلاگری چه تاثیری روی دانشآموزان دارد؟
معلم اگر بتواند حقوق کودک را رعایت کند مشکلی وجود ندارد، برای مثال من عکاس بودم و این اعتماد به نفس را به دانشآموزانم دادم که بتوانند به راحتی و بدون استرس جلوی دوربین حاضر شوند و صحبت کنند، از طرفی دانشآموزان هم با روایتگری آشنا میشوند و والدین هم در جریان اتفاقات کلاس قرار میگرفتند که باعث جلب رضایتشان شده بود.
n به نظر شما یک معلم چه مواردی از کلاس را میتواند در فضای مجازی منتشر کند؟
بلاگر معلمها خودشان باید کلاه خود را قاضی کنند که آیا انتشار این مطلب به ضرر دانش آموزان است یا نه؛ از طرف دیگر شأن کلاس و معلم باید رعایت شود، گاهی معلمان با انتشار محتوای مبتذل و رقص و … در پی جذب مخاطب هستند که این درست نیست، ما باید به حریم خصوصی دانشآموزان احترام بگذاریم برای مثال من دانشآموز دختری دارم که شرایط زندگی بسیار بدی دارد و آسیبهای اجتماعی مختلفی را تجربه کرده است و میدانم برای جلوگیری از آسیبهای دیگر باید به او محبت بیشتری داشته باشم اما اگر این را در قاب استوری بگذارم قطعا به حریم خصوص او لطمه زدهام و از طرفی افرادی که داستان او را ندانند قطعا دچار سوتفاهم میشوند بنابراین معلم باید با تدبیر و دوراندیشی محتوا را تهیه کند.
n از معلمان دیگر چه بازخوردی دریافت کردید؟
گاهی تجربههایی که به اشتراک میگذارم مورد توجه معلمان دیگر قرار میگیرد مثلا املا روی بادکنک که بازخوردهای بسیار زیادی دریافت کردم؛ دانشجومعلمان و دانشآموزان دبیرستانی مختلفی از این طرح ایده گرفتند و حتی میگفتند با دیدن ویدیوهای من ترغیب شدند که معلمی را به صورت جدی دنبال کنند و انرژی خوبی دریافت کردند.
n فکر میکنید چه عاملی باعث روی آوردن معلمین به بلاگری است؟
از دوران کرونا حضور معلمان در فضای مجازی پررنگ شد و آنها مجبور شدند که تولید محتوا کنند و با ابزار آموزشی جدید آشنا شوند و حتی آنهایی که از گوشی هوشمند استفاده نمیکردند مجبور شدند به این سمت حرکت کنند بنابراین برخی از آنها تصمیم گرفتند محتوای خود را در فضای مجازی نیز به اشتراک بگذارند و این فرصت خوبی است که معلمها خلاقیت خود را نشان دهند .
n به نظر شما آموزش و پرورش در این میان چه نقشی دارد؟
آموزش و پرورش در آموزش تولید محتوا به خوبی عمل نکرده است، برای مثال برای ما که سرباز معلم بودیم فقط 10 جلسه آموزشی گذاشتند و صبح تا ظهر فلسفه آموزش و پرورش را یاد میدادند و هیج نکته کلیدی در خصوص رفتار با دانش آموزان به ما یاد ندادند که این آموزشها باید تغییر پیدا کند و جدی گرفته شود.
n توصیه به بلاگر معلمها و حرف پایانی؟
بلاگر معلمها باید ریشهای فعالیت کنند نباید به صورت سطحی موارد را به نمایش بگذارند بلکه باید ریشه مسائل را پیدا کنند، مثلا ما وقتی برای عکاسی میرویم به دنبال سوژه خودسوزی هستیم اما اگر دقیق شویم میبینیم که خودسوزی به خاطر فقر و بیکاری اتفاق افتاده است و دلیل اصلی آن کم آبی است، بنابراین اگر روی خودسوزی تمرکز کنیم سوژه به ظاهر جذاب اما سطحی است اما اگر به کم آبی توجه کنیم یعنی ریشهای مساله را مورد بررسی قرار دادهایم، بنابراین ما باید با محتوای مناسب، دانشآموزان و والدین را با فضای آموزش آشنا کنیم و در کنار آن اتفاقات و تجربیات خود را به اشتراک بگذاریم.