دو چرخ آزادی؛ روایت موتورسواری بانوان در شهر
- شناسه خبر: 67211
- تاریخ و زمان ارسال: 31 شهریور 1404 ساعت 07:30
- بازدید :

آرزو سلخوری
موتورسواری بانوان همچنان یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات شهری در قزوین و دیگر شهرهای ایران است. این موضوع سالهاست میان قانون، مطالبه اجتماعی و نگاه سنتی گیر کرده و هنوز تکلیف روشنی ندارد.
در یک سوی ماجرا زنانی قرار دارند که موتور را نه فقط وسیلهای برای حملونقل، بلکه نمادی از آزادی و برابری میدانند، در سوی دیگر، مسئولانی که میگویند قانون فعلی اجازه نمیدهد و تغییر آن نیز در اختیارشان نیست.
روایت قانون و موضع رسمی
در نگاه رسمی، موتورسواری بانوان در ایران ممنوع است؛ پلیس بارها اعلام کرده که شمارهگذاری و صدور گواهینامه موتور برای زنان امکانپذیر نیست و دلیل آن را «محدودیت قانونی» دانسته است. مسئولان شهری هم هر بار که خبرنگاران این موضوع را پیگیری میکنند، توپ را به زمین مجلس و قانونگذار میاندازند.
با این حال، همین نگاه «نه مخالفت و نه موافقت» به نوعی سکوت مدیریتی تبدیل شده است؛ سکوتی که باعث میشود مطالبه اجتماعی روزبهروز پررنگتر شود.
در حالی که در بسیاری از کشورهای همسایه، زنان سالهاست موتورسواری میکنند، در خیابانهای قزوین حضور یک زن سوار بر موتور هنوز با نگاههای متعجب یا گاه واکنشهای تند همراه است.
(روایت اجتماعی) خیابان چه میگوید؟
برای فهمیدن ابعاد اجتماعی ماجرا کافی است چند ساعت در یکی از خیابانهای شمال شهر بایستید. هر چند حضور بانوان موتورسوار بسیار محدود است، اما گاهی میتوان دخترانی را دید که با موتور برقی یا حتی موتور سبک، مسیری را طی میکنند؛ اغلب با دختری دیگر بر ترک موتور؛ واکنش مردم متفاوت است؛ برخی لبخند میزنند، برخی تعجب میکنند و عدهای هم نگاه انتقادی دارند.
مریم دانشجوی ۲۴ ساله میگوید: «من هر روز باید مسیری از خانه تا دانشگاه را با تاکسی یا اتوبوس بروم، اگر موتور داشتم نصف وقت و هزینهام کم میشد. چرا باید فقط به خاطر زن بودن، از این حق محروم باشم؟»
سمیرا که به تازگی موتور خریده است، روایت میکند: «ما برای خرید موتور و موتورسواری باید همیشه بجنگیم، جنگ اول من با خانواده بود؛ مادرم میگفت اگر موتور بخری، خودت هم خانه نیا! بعد از ماهها کشمکش بالاخره موتور مورد علاقهام را خریدم، اگرچه هنوز در خانه مورد احترام نیستم اما از جنگ اول، پیروز آمدم. حالا باید به جنگ در جامعه بپردازم و مطمئنم به این حق خواهیم رسید.»
اما در محلههای سنتیتر، ماجرا حساستر است. یکی از مغازهداران خیابان سپه میگوید: «زن موتورسواری کند، شهر قاطی میشود! همین الان هم ماشین زیاد شده، حالا زنها بیان موتور هم سوار شوند؟»
این در حالی است که یکی از برترین دختران موتورسوار قزوین ساکن همین محلات جنوبی است؛ دختری که از کودکی توسط پدرش با موتور آشنا شد و حالا یکهتاز مسابقات کشوری است.
وقتی قزوین قهرمان میسازد
با وجود محدودیتهای رسمی، بانوان قزوینی سالهاست در حوزه موتورسواری ورزشی خوش درخشیدهاند. دختران این شهر در مسابقات کشوری موتورکراس و موتوررالی مقامهای اول را کسب کردهاند.
«پریسا» یکی از قهرمانان قزوینی در گفتوگو با رسانهها میگوید: «ما در پیستها تمرین و مسابقه میدهیم و توانستهایم پرچم استان را بالا نگه داریم، اما هنوز وقتی به خیابان میآییم اجازه موتورسواری نداریم.»
«نوروزی» از دیگر بانوان موتورسوار قزوین نیز بیان میکند: «در خانواده هیچ عضو موتورسوار نداریم و هنوز هم این رشته من را جدی نمیگیرند، اما پدرم ماشین در اختیارم میگذارد تا برای تمرین به پیست قزوین بیایم. فعلاً موتور اختصاصی ندارم و با موتور آموزشی مربیان تمرین میکنم.»
«نگین مرتضایی» نیز میگوید: «از کودکی موتورسواری را دوست داشتم. در میان مخالفت خانوادهام به دلیل خطرات این رشته، بالاخره موفق شدم یک موتور تهیه کنم. هنوز این رشته در ایران جا نیفتاده و موتورسواری بانوان هم مخالفانی دارد. آنها این رشته را پسرانه میبینند، اما بانوان نشان دادهاند که از پس هر رشتهای برمیآیند. این ورزش برای ما آرامش و حس خوبی میآورد.»
آیسان ایوبی، مهری دوستی، ریحانه ذوالقدر، الهه برنگی و آیناز حقوردی از دیگر اعضای تیم بانوان موتورسوار قزوین هستند که در مسابقات کشوری درخشیدهاند.
طنز اجتماعی در دل ماجرا
بسیاری از شهروندان معتقدند موتورسواری بانوان اگرچه از نظر رسمی ممنوع است، اما در عمل هر روز بیشتر رخ میدهد. خیابانهای فرعی قزوین گاهی شاهد دخترانی هستند که با موتورهای برقی و گاهی موتور کراس رفتوآمد میکنند.
این تضاد میان «قانون مکتوب» و «واقعیت خیابان» همان جایی است که طنز اجتماعی شکل میگیرد، قانونی که به جای پاسخ روشن، چشم خود را میبندد و مردمی که راه خود را میروند.
مسئلهای فراتر از دو چرخ
مسئله موتورسواری بانوان فقط یک مطالبه فردی نیست، این موضوع چند بُعد مهم دارد:
1ـ حملونقل شهری: موتور یکی از ارزانترین و سریعترین وسایل جابهجایی است، محروم کردن نیمی از جمعیت از این وسیله، فشار بیشتری به حملونقل عمومی وارد میکند.
2ـ حقوق شهروندی: زنان حق دارند از امکانات شهری برابر با مردان استفاده کنند. منع موتورسواری، پرسشهای جدی درباره برابری حقوق در شهر ایجاد میکند.
3ـ فرهنگ و هویت شهری: شهرها زمانی زنده میمانند که توانایی تطبیق با تغییرات اجتماعی را داشته باشند. موتورسواری بانوان میتواند آزمونی برای انعطاف فرهنگی قزوین باشد.
در نهایت، ماجرای موتورسواری بانوان بیش از آنکه بحثی درباره وسیلهای دوچرخ باشد، نمادی از جدال سنت و مدرنیته در خیابانهای شهر است؛ جدالی که هر روز بیشتر خود را نشان میدهد.
تجربه بانوان قهرمان موتورسواری در قزوین نشان میدهد که این ظرفیت در شهر وجود دارد و دیر یا زود، مدیران شهری و قانونگذاران ناچار خواهند بود تکلیفش را روشن کنند؛ چرا که خیابان در نهایت راه خودش را پیدا میکند.










سپاس بابت مطلب جسورانه شما