اگر کسی در اهمیت ضرورت وحدت نیروهای سیاسی و به تبع آن مردم به معنای سیاسیاش تردید کند؛ معلوم است که تاریخچهی انقلاب را نمیداند و علت تاکیدات مکرر حضرت امام روی «وحدت کلمه » و مقام معظم رهبری روی «جذب حداکثری و دفع حداقلی» را نمیفهمد.
هر هجمهای که متوجهی این انقلاب بشود با زیانهایی همراه است اما در جوهر خودش فوایدی نهفته دارد که مهمترین آن وحدت نیروهای دلسوز انقلاب و جدایی کسانی است که برای حفظ انقلاب نمیخواهند هزینه پرداخت کنند.
جنگ به غیر از خون و خرابی نیست اما در ایران نعمت رشد و وحدت و پیروزی از آن شکفته شد. شهادت بزرگانی مثل شهید بهشتی و رجائی و غیره دقیقا همین وضعیت را داشته است که «یسر» بعد از «عسر» نیست بلکه «معالعسر» است و این فرصتی است برای دلسوزان و معتقدان و متقیان که یسر را از دل عسر بیرون بکشند.
اگر کسی همراهیهای مثالزدنی آمریکا و همهی دشمنان ریز و درشت را در اعتراضات بعد از انتخابات از آنجایی که اعتراض به ساختارشکنی منجر شد؛ حمل بر کجفهمی و ناپختگی سیاسی میکرد؛ در 25 بهمن امسال که اسرائیل و آمریکا عریان به وسط معرکه آمدند دیگر تردیدی نباید برایشان باقیمانده باشد.
عجیب است از کسانی که ادعای سیاست فهمی دارند و میبینند که آمریکا و اسرائیل برای آنان در این معرکهگیریها پشیزی ارزش قایل نیستند و هر لحظه آمادگی عبور از آنان را دارند و لحظهای که برآیند سود و زیانشان حتی صفر هم شود رهایشان میکنند و همین حالا هم با هزار اما و اگر آنان را پرچم براندازی کردهاند؛ در حالی که آنان را ابزار نظام در بیست سال اول انقلاب علیه آمریکا و اسرائیل میدانند؛ اما آنها این همه را میبینند و از آنها اعلام برائت نمیکنند.
چگونه میشود پیرو خط امام بود اما بزرگترین دستاورد سیاسی ـ فقهی امام یعنی تعیین مصداق آمریکا به عنوان «مشرکین» و واجب دانستن برائت از آمریکا در ایام حج را نادیده گرفت و زیر چتر حمایتهای غیرقابل انکار آمریکا علیه نظام گردان افرازی کرد؟
وقتی خداوند این همه آشکار وقایع را تبیین میکند؛ معنیاش این است که اگر کسی واقعا دل در گرو انقلاب اسلامی دارد؛ راهش را جدا کند. اگر شهامت اعلام موضع ندارد؛ سکوت کند اما اگر جرات داشت و اعلام موضع هم کرد یعنی فرصتی تازه برای ایجاد وحدت همه معتقدین به نظام.
در این جا هرکس که دلسوز انقلاب اسلامی باشد و حتی با کمال اعتقاد میگویم دلسوز تمامیت ارضی و استقلال ایران باشد؛ باید به استقبال این وحدت برود. اصولگرای دلسوز باید اصلاحطلبی را که از وقایع 25 بهمن اعلام برائت کرده است؛ در آغوش بگیرد و خوشآمد بگوید تا هم راه باز شود که دیگران هم که سکوت کردهاند اعلام موضع کنند و هم اینکه از موضع اتهام انحصارطلبی و زمینهسازی برای جدایی دوستداران انقلاب و استحاله ارزشهای مورد تاکید امام؛ پرهیز کرده باشند. برعکس این مشکوک است. یا در فهم عمیق سیاسی یا در دلسوزی عمیق و غیراحساساتی نسبت به انقلاب.
هفتهی گذشته آیتا... محمدیتاکندی اطلاعیهای نورانی داد که مملو از خلوص و تقوا بود.
آنکه در طرف برنده است دفاعش از وضع موجود بیهزینه بلکه پرسود میتواند باشد اما آنکه آنسوی قرار دارد کارش مثل شنا کردن خلاف جهت آب سخت است و اعلام موضعش بلکه هماهنگ نشدنش با دوستان گذشته، تقوا میخواهد و چه خوب تشخیص داد آن مقام بلندپایهی قضایی و مقامات دیگر خصوصا ریاست صدا و سیمای استان قزوین که بلافاصله ترتیب پخش آن اطلاعیه مخلصانه را پس از چاپ در روزنامهی ولایت از صداوسیمای مرکز قزوین دادند این نشاندهندهی دلسوزی و اخلاص است.
این واقعهای که در 25 بهمن اتفاق افتاده باعث شد همهی کسانی که پس از انتخابات سکوت رضایتمندانه هم کرده بودند به صحنه بیایند و طرف نظام را بگیرند یا لااقل سکوت معترضانه کنند. در این میان اما تعدادی در به در به دنبال منافق جدید میگردند تا پیدایش کنند و علیهاش شعار بدهند و راهپیمایی کنند.
نمیدانیم چرا این نظام شهیدپرور را منافقپرور میخواهند که هر چند سالی یک بار یک تعداد منافق جدید پیدا میکنند و دوستداران نظام را تقسیم بر دو میکنند.
عسرت این روزها صدف سختی است که مروارید یسر را در دل خودش دارد. عدهای مروارید وحدت را رها میکنند و به خزف تفرقه بسنده میکنند. خداوند به همهی ما بصیرت فراتر از لفظ عنایت فرماید.