مردی که در مغازه‌اش محبت توزیع می‌کند


رومینا اسماعیلی‌پور
مدتی قبل کلیپی از انداخته شدن یک کودک کار توسط مردی در سطل زباله، در فضای مجازی دست‌ به‌ دست شد. تصاویری از مادری، سرپرست خانواده که همراه بچه‌های قد ونیم‌ قد خود به دلیل عدم توانایی پرداخت اجاره بها راهی کوچه و خیابان شده بود و یا خانواده‌ای که محل سکونتشان شباهت بیشتری به دخمه داشت تا منزل و حتی از پس ساده‌‌ترین مخارج زندگی روزمره خود و کودکانشان بر‌نمی‌آمدند و ده‌ها، صدها و هزاران تصاویر و کلیپ‌هایی ازاین قبیل که روزانه در تلفن‌های همراه ما دیده می‌شوند و در فضای واقعی روزانه با آن‌ها مواجه هستیم و لمسشان می‌کنیم. مرور گاه‌ و بیگاه این چشمان و دستان نیازمند که هرازگاهی با بی‌مهری و یا حتی خشونت پس زده می‌شوند و مردمی که روزبه روز بیشتر از قبل در گیرودار زندگی خود غرق می‌شوند باعث شد که از خودم بپرسم: به راستی چه بر سر همدلی و حس یکی بودن در جامعه امروزی خواهد آمد؟ اگر مهری نباشد و از بین برود چطور آن را به فرزندان خود، آموخته و منتقل کنیم؟ اما آشنایی و قرار گرفتن افرادی در مسیر زندگی بعضی از ما، نوید این را می‌دهد که این دنیا همچنان انسان‌های شرافتمند و خیرخواه خود را دارد و نباید چندان از زندگی دل‌چرکین شد. یکی از این افراد سعید علیخانی‌هاست. از کسبه‌های بازار که نصب نوشته‌ای در کنار مغازه‌ی کوچکش صفای عجیبی به محل کسبش بخشیده ‌است. "در این مغازه حواله نان رایگان پرداخت می‌شود. " مغازه‌ی سفره‌فروشی‌ای واقع در خیابان مولوی و ورودی بازار علاف‌ها دارد. مغازه چندان بزرگ نیست اما پرنور و دلباز است. حس می‌کنم که این نور از قلب رئوف علیخانی‌هاست که به مغازه روشنی می‌بخشد. از در ورودی تا داخل و سقف مغازه جنس چیده شده‌ و به اصطلاح پر و پیمان است. تقریبا شلوغ و پررفت‌وآمد است. مشتری‌ها را راه می‌اندازد و با خوش‌رویی اجازه صحبت و مصاحبه می‌دهد. تعریف می‌کند: در بازار تعدادی افراد خیر هستند که به ما وجه نقد می‌دهند. این کمک‌ها برای کودکان بی‌سرپرست و خانواده‌های بی‌بضاعت جمع‌آوری می‌شود. البته لازم به ذکر است که در گذشته این کمک‌ها به ‌صورت وجه نقد به خانواده‌ها تحویل داده می‌شد اما بعد از مدتی متوجه شدیم بعضی از این حواله‌ها به بیراهه می‌روند و در مسیر درست خرج نمی‌شوند.  وجه نقد به دلیل سوءاستفاده کمتر شده است یک مورد از صدها موردی که برایمان پیش‌آمد و با آن سروکار داشته‌ایم خانمی بود که برای تهیه شیرخشک نوزادش به گفته‌ی خود به مشکل برخورده بود و برای کمک هر هفته به مغازه من رجوع می‌کرد. اما هر سری که به این‌جا می‌آمد؛ حرف های ضد و نقیضی مطرح می‌کرد و کم‌کم باعث شد که من به قضیه بچه و شیر خشک و سایر چیزها شک کنم . این شک خودم را با یکی از اعضای خیریه مطرح کردم. نهایتاً تصمیم بر این شد که تحقیقاتی از وضعیت زندگی این خانم به عمل بیاوریم. محل زندگی‌اش سلطان آباد بود و مجبور شدیم برای تحقیقات تا سلطان آباد برویم. علیخانی‌ها با خنده ادامه می‌دهد: اما نکته‌ی جالبی که این پرس ‌وجو برای ما داشت آشنایی با مغازه کوچکی در کوچه ‌پس ‌کوچه‌‌های سلطان آباد بود که مثل اداره ثبت احوال آمار تمام محله، تعداد اعضای خانواده آن‌ها و… را داشت. خلاصه مشخصات این خانم را مطرح کردیم و موضوع عجیبی که با آن مواجه شدیم این بود که شخصی که ما دنبالش بودیم اصلا ازدواج نکرده بود که بخواهد بچه هم داشته باشد! یا مثلا مورد دیگری بود که برای کمک گرفتن بابت خرج و مخارج بیماری فرزندش به مغازه مراجعه کرد و بعدها ما متوجه شدیم که این هزینه را برای تهیه لباس ورزشی بچه می‌خواسته و اصلا بحث بیماری مطرح نبوده است؛ که اگر به ما گفته می‌‌شد بچه به لباس ورزشی نیاز دارد بازهم مساله‌ای نبود و برایش لباس ورزشی تهیه می‌کردیم. پس نیازی به این‌ که به دروغ بچه را مریض کند و پول را برای مسئله دیگری بگیرد و خرج کند نبود. سری به اطراف تکان می‌دهد و می‌گوید: بله، این‌طور دروغ‌ها هم به ما گفته می‌شود. این افراد نیازمند چطور با شما آشنا می‌شوند؟ جواب می‌دهد: وقتی یک نفر با مغازه ما آشنا شده و کمکی به او می‌شود این‌موضوع را با 2 ـ 3 نفر دیگر که مشکل و گره‌ای در زندگی‌شان افتاده مطرح می‌کند و این‌طور زبان به زبان می‌چرخد و درنتیجه این‌جا را پیدا می‌کنند. علی‌الخصوص محله‌های پائین شهر که کوچک هستند و همه یکدیگر را می‌شناسند؛ این مسئله یعنی پیدا کردن ما چندان سخت نیست. چون بالاخره در محل پر می‌شود که مشکل خانواده‌ای برطرف شده و بقیه هم برای شناسایی فردی که کمک حال خانواده بوده از آن‌ها پرس‌وجو می‌کنند. علیخانی‌ها از حواله نان رایگان می‌گوید. این‌ که مازاد کمک‌هایی که توسط کسبه و یا افراد خارج از بازار جمع‌آوری می‌شود برای توزیع نان بین افراد نیازمند صرف می‌شود. بن‌هایی از کشوی میز درآورده و نشانم می‌دهد: این بن‌ها که هر کدام شامل 2 نان است به افراد نیازمندی که مراجعه می‌کنند داده می‌شود. ما با نانوایی کنار بازار هماهنگی‌های لازم را انجام داده‌ایم که هر کس با این بن آمده بن را بگیرد و نان بدهد. هرهفته هم به تعداد بن‌هایی که گرفته ‌است با او تصفیه می‌کنیم.  ایده‌ی حواله‌ی نان رایگان از کجا آمد؟ از او می‌پرسم این فکر، یعنی کمک به افراد بی‌بضاعت چطور به ذهن شما خطور کرده‌است؟ جرقه‌ی اولیه‌ی این حرکت چه بوده است؟ تاکید می‌کند: راستش افراد نیازمندی که روزانه به مغازه‌ی من مراجعه می‌کردند و تقاضای وجه نقد و یا سایر موارد را داشتند خیلی زیاد بود. شما اگر یک نصفه روز این‌جا بمانید می‌‌بینید که بالای 10 الی 12 نفر افراد نیازمند مراجعه می‌کنند که آقا به ما کمک کن آقا به ما پول بده. این مسائل باعث شد کمک‌هایی که انجام می‌دهیم شکل سازماندهی‌تری پیدا کند و یا حتی گسترده‌‌تر شود. اما با توجه به سوء‌استفاده‌هایی که گاها صورت می‌گرفت تصمیم بر این شد که با پول نقد خیلی کمتر از گذشته کمک کرده و کارها و کمک‌های دیگری را جایگزین پرداخت وجه نقد کنیم. به عنوان مثال در کنار حواله نان رایگان با داروخانه‌ی دکتر عزیزی هم صحبت کردیم و هماهنگ شده است که اگر افرادی از طرف ما برای گرفتن دارو رفتند، دارو به آن‌ها تحویل داده‌شده و نهایتا ما با داروخانه تصفیه کنیم.  60 درصد این کمک‌ها توسط آقای علیخانی‌ها و 40 درصد مابقی توسط کسبه و آشنایان انجام می‌شود. علیخانی‌ها دفتری از کشوی میزش درآورد و نشانم می‌دهد: ممکن است افرادی که برای کمک، وجه نقدی این‌جا به امانت می‌گذارند نحوه استفاده از پول را هم بگویند؟ صفحه‌ای را نشانم می‌دهد و می‌گوید مثلا این هزینه‌ها تنها برای تامین مخارج نان است و افرادی که کمک کرده‌اند؛ تاکید داشته‌اند که پول برای خریدن نان خرج شود. با مزاح ادامه می‌دهد: بعضی‌ها برای گرفتن نان هم طمع دارند. اشاره‌ای به صفحه مانیتور داخل مغازه که فیلم‌های دوربین مدار بسته نصب‌ شده در بیرون مغازه را پخش می‌کند می‌اندازد و می‌گوید: به طور مثال من بارها دیده‌ام که خانمی برای گرفتن بن‌نان رجوع می‌کند و پشت سر آن همسرش می‌آید و مطالبه‌ی بنی دیگر می‌کند و فکر می‌کنند من متوجه نمی‌شوم که با هم هستند. می‌خندد. مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: خیال می‌کنند این بن‌ها نذری هستند. ولی خب در شرایطی هم که به این صورت پیش می‌آید ما بن را می دهیم حتی اگر اضافه باشد ... نهایتا 2 نان می‌شود 4 نان و خب چه فرقی دارد. 2 نان بیشتر که مشکلی پیش نمی‌آورد. علیخانی‌ها فاکتورهای دیگری ازجمله خرید لباس ورزشی، پرداخت هزینه بیمارستان و… را نشانم می‌دهد. لیست بلندبالا و مفصلی که نشان می‌دهد حواله نان رایگان تنها یکی از کوچک‌ترین کارهایی است که توسط این مرد برای کمک به هم‌نوع خود انجام شود. مابین صحبت علیخانی‌ها از مشکلات گران شدن آرد و تاثیراتش برایم تعریف می‌کند: بعد از گران شدن آرد ، نانوا گاهی هست و گاهی نیست. در حالی که قبلا تا شب پخته داشت و این مساله برای کسی که بن می‌گیرد و می‌خواهد نان تهیه کند کمی سخت است و مشکلاتی پیش می‌آورد. علیخانی‌ها خاطره جالبی از یکی از مراجعین خود تعریف می‌کند: روزی خانومی برای درخواست کمک هزینه‌ی جراحی فرزند کم‌شنوای خود به مغازه من آمد. پسرش 3 ساله بود و برای پرداخت هزینه جراحی کاشت حلزون شنوایی به مشکل خورده بودند. همراه همسرش که مرد آرامی بود و خانمش صحبت می‌کرد. اول مطالبه 3 میلیون پول نقد برای تأمین هزینه جراحی را داشتند که تاکید کردم امکان پرداخت پول نیست. اما خواستم فاکتور و شماره حساب بیمارستان را برایم بیاورند تا هزینه‌ی جراحی را برای بیمارستان واریز کنم. نکته جالبی که وجود داشت این بود که یک روز قبل از مراجعه این خانم، خیری پیش من آمد و 500 هزار تومان پیش من به امانت گذاشت و برایم تعریف کرد: که بچه‌ام در بیمارستان قدس بستری بود و این مبلغ پول را بابت نذری که برای بهبودی‌‌اش نیت کرده بودم کنار گذاشتم؛ قصد داشتم که در بیمارستان به بچه‌ای که برای کاشت حلزون گوش آمده بود کمک کنم. 2 ـ 3 روز بعد از ترخیص پسرم به بیمارستان رفتم تا به بچه‌ای که برای کاشت حلزون گوش آمده بود و خانواده‌اش توانایی پرداخت هزینه‌ها را نداشتند کمک کنم که دیدم بچه ترخیص شده‌ است. متاسفانه بچه پیدا نشده بود و از من خواست این پول را در راه خیر خرج کنم. همین‌که پول را به من داد فردای این صحبت‌ها، این خانم برای کاشت حلزون گوش پسرش به مغازه آمد و درنتیجه قسمتی از هزینه ی جراحی توسط این خیر و مابقی هم توسط ما پرداخت شد. علیخانی‌ها از خرید پک غذایی برای خانواده‌های نیازمند تعریف می‌کند. این‌که در گذشته بیشتر کمک‌ها برای خرید این پک‌ها صرف می‌شده ‌است اما با افزایش قیمت‌ها و این‌که هر پک با توجه به وضعیت گرانی امروزه 400 الی 500 تومان خواهد شد به مانند قبل تهیه نمی‌شود. اما کماکان تهیه‌ی پک ادامه داشته و بین خانواده‌های بی‌بضاعت توزیع می‌شود . تهیه شیرخشک برای نوزادان شیرخوارگاه طلیعه یکی دیگر از ده‌ها کار خیری است که توسط علیخانی‌ها انجام می‌شود. می‌خواهم از او داخل مغازه عکسی بگیرم که با حجب و فروتنی می‌گوید: کسی نمی‌دانست این کارها را انجام می‌دهم نیازی به ‌عکس گرفتن از من نیست، فقط از مغازه عکس بگیرید. با اصرار عکسی از او می‌گیرم و عزم رفتن می‌کنم. زنی چادر به سر می‌کشد آرام چیزی می‌گوید که در همهمه‌ی بازار صدایش گم می‌شود. گوش تیز می‌کنم‌: آقا حواله نان رایگان می‌خواهم... ای که دستت می‌رسد کاری بکن.

دوشنبه 7 شهريور 1401
03:09:59
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT