محمدرضا مقدم
متاسفانه بسیاری از موسیقیهایی که برای گوش و روان کودک سَم به حساب میآید توسط خود خانوادهها برای کودکان پخش میشود.
اشاره
عمر موسیقی کودک در کشور ما به دهه 40 بازمیگردد و فعالیت هنرمندان مهمی مانند ثمین باغچهبان، سیمین قدیری، فریبرز لاچینی، ناصر نظر و ... آثار فاخری در این گونه از موسیقی را به یادگار گذاشته است. تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و نگاه ویژه به آموزش و تربیت کودکان سبب شد آثار هنری ماندگاری تولید و در دسترس کودکان قرار بگیرد. در حوزه موسیقی کودک با دو موضوع تولید آثار مناسب و آموزش صحیح و استاندارد مواجه هستیم. تولید موسیقی کودک در کشور ما گرچه از لحاظ کمی رشد نسبتا پایینی دارد ولی خوشبختانه هر از گاهی آثار خوبی توسط فعالان این حوزه ساخته و منتشر میشود. اما قابل کتمان نیست که در آموزش موسیقی کودک با ضعف مواجهایم و دلیل این ضعف را باید در نگاه سطحی خانوادهها و عدم تخصص دانش و مهارت لازم مدرسان جست. برای اطلاع از وضعیت تدریس موسیقی کودک در قزوین به گفتوگو با الهه صفری نشستیم. صفری از جمله مدرسانی است که دغدغه آموزش صحیح و اصولی دارد و با طی کردن دورههای مختلف به شیوههای آموزشی روز دنیا مسلط است.
از چه زمانی با موسیقی آشنا شدید و این آشنایی چگونه صورت گرفت؟
من از سال 84 به فراگیری موسیقی پرداختم و این آشنایی بیشتر همگام با فضای موسیقی آن دوران بود که با مرور زمان، هدفمندتر و پختهتر شد.
نزد چه افرادی آموزش دیدهاید و چه دورههایی را طی کردهاید؟
من در موسیقی از آموختههای حدود 50 استاد و هنرآموز مختلف بهرهمند شدم؛ بخشی از آنها کلاسها و دورههایی طولانیمدت بوده و بخشی دیگر نیز کارگاهها و ورکشاپهای کوتاه. از آنجا که ذکر نام تمام این عزیزان شاید از حوصله خوانندگان عزیز شما خارج باشد، به ذکر نام چند تن از این بزرگان بسنده کرده و امیدوارم باقی عزیزان بر من ببخشایند.
در آشنایی با ساز پیانو از استادانی مانند: شهرام غلامپور، مازیار جلالالدین و وحید نظام دوست بهرهمند شدم. مباحث سلفژ، تئوری موسیقی و درک و دریافت را نزد استادانی مانند: فرهنگ حکیمینژاد، سعید دولت زارعی، رامتین نورانی و حمیدرضا نصیری فرد گذراندم. همچنین سازهای فلوت ریکوردر سوپرانو و آلتو را (به عنوان ساز تخصصی) نزد استادانی مانند: Renata Pereiera، آیدا هرمزیان و مهراد تیموری فرا گرفتم.
در موسیقی کودک نیز فارغالتحصیل دوره تخصصی مربیگری موسیقی کودک و نوجوان (متد ارف) زیر نظر استاد ناصر نظر و عضو وابسته ـ ویژه انجمن ارف ـ شولورک ایران بوده؛ و در حال حاضر نیز در حال گذراندن دوره تربیت مدرس ریکوردر با متد سوزوکی هستم.
از چه زمانی به آموزش موسیقی کودک مشغول هستید و آموزش موسیقی کودک را در قزوین و ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
از سال 96 به آموزش موسیقی کودک در قزوین مشغول شدم. راستش شاید این سوال را افراد باتجربهتر بهتر پاسخگو باشند، اما در رابطه با آموزش موسیقی کودک در ایران میتوان به بیان نکات مثبت و منفی بسیاری پرداخت. نکات مثبت آنکه اکنون موسسات و افراد با تجربه بیشتری به برگزاری دورههای مربیگری موسیقی کودک میپردازند. نکات منفی هم آنکه خیلی از این دورهها مطابق با پیشرفتها و استانداردها در جهان پیش نمیرود. نکته منفیتر آنکه افراد بسیاری در حال آموزش هستند که هیچ دوره تخصصی را نگذرانده و صرفا در حال آموزش چند ملودی ساده با سازهایی ناکوک به کودکان هستند. در صورتی که حرف تمامی متدهای آموزشی موسیقی کودک چیز دیگری است.
شما از چه شیوهای برای آموزش استفاده میکنید؟
قطعا گرایش من نیز با گذر زمان و همراه با آموختههایم به روز میشود. میتوان گفت در موسیقی کودک ترکیبی از ارف ـ شولورک و سوزوکی و در ساز فلوت ریکوردر نیز ترکیبی از سوزوکی و شیوههای دیگر را استفاده می کنم. در حقیقت انتخاب شیوه الگوی ثابتی ندارد و به خیلی مسائل از جمله امکانات آموزشی نیز بستگی دارد.
آیا شیوه آموزش ارف هنوزم هم جوابگو است؟
شیوه ارف هنوز هم جوابگو هست ولی با شروط خاص خود! اول آنکه در ایران بسیاری از سازها مانند بلزها و ریکوردرهای German و ارزان قیمت عملا فالش و ناکوک هستند و به جای خدمت کردن، بیشتر الگوی غلطی برای شنوایی کودکان میشوند. همان طور که پیشتر هم بیان کردم امکانات آموزشی در موسیقی کودک اهمیت بسیاری دارد. و اینکه یادمان باشد ارف تنها نواختن یک یا دو کتاب با سازهای بلز و ریکورد نیست. هدفش بیشتر ارائه موارد مهم دیگری نظیر تقویت سیستم حرکتی و واکنشی، تقویت شنوایی، خلاقیت و بسیاری مسائل دیگر در قالب بازیها و فعالیتهای طراحی شده برای کودک میباشد.
آیا میتوان گفت روش سوزوکی را کارآمدترین شیوه آموزش موسیقی به کودکان است؟
برای جواب به این سوال باید به طور دقیق تمام شیوهها را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم. با آشنایی اولیه و سطحی روی هر کدام نمیتوان نظری قطعی و دقیق برای این سوال بیان کرد. اما همانطور که اشاره کردم تفکر من هم همراه با آموختههایم تغییر کرده و به روز میشود. در حال حاضر و با دانش کنونیام، نظر شخصی من این است که سوزوکی متد کارامد و بسیار دقیقی است؛ که متاسفانه در ایران و در ساز تخصصی من (فلوت ریکوردر) افراد بسیار کمی به آن آشنایی و تسلط دارند.
برای آشنایی بیشتر با متدهای سوزوکی و ارف دو کتاب را برای مطالعه پیشنهاد می کنم که میتواند درک عمیقتری از این دو دیدگاه را برایمان فراهم سازد. کتاب اول با عنوان «پرورده با عشق» نوشته دکتر شینیچی سوزوکی با ترجمه ی فواد نیکزاد و کتاب دیگر هم «نظریه و رهیافت ارف» تالیف شولورک و ترجمه کامران غبرایی میباشد.
به ریکوردر اشاره کردید، این ساز چه جایگاهی در موسیقی کودک دارد؟
به نظرم لازم است در مورد فلوت ریکوردر ابتدا بیشتر به خود ساز به عنوان یک ساز تخصصی بپردازیم. ریکوردر برخلاف تصور غلطی که در ایران فراگیر شده، صرفا یک ساز مخصوص کودکان نیست. ریکوردر سازی با قدمت تاریخی میباشد؛ سازی که در طول تاریخ توجه ویژهای به آن شده و حتی مورد اقبال برخی پادشان بزرگ جهان نیز قرار گرفته است. با ریکوردر میتوان قطعات آهنگسازان مطرح جهان نظیر تلمان و موتزارت را نواخت. وقتی حرف از جدی بودن ساز ریکورد به عنوان یک ساز تخصصی میزنیم بهتر است به اجراهای نوازندگانی نظیر Maurice Steger و یا Lucie Horsch نگاهی بیانداریم تا مقصود صحبت من را به خوبی درک کنیم.
از طرفی ریکوردر میتواند ابزار بسیار خوبی برای ورود کودک به دنیای جدی موسیقی نیز باشد. به شرط آنکه ساز غلط غیراستاندارد را در اختیار کودک قرار نداده و آن را با روشی غلط آموزش ندهیم.
بسیاری از مدرسین موسیقی کودک هنوز هم به اشتباه سازی را در اختیار کودکان قرار میدهند که در محافل تخصصی فلوت ریکوردر در جهان، کاملا منسوخ شده است. این سازها که معمولا با نام German شناخته میشوند به هیچ عنوان سازهای صحیحی برای آموزش نیستند و آموزش ریکوردر باید با سازهای baroque انجام شود.
همان طور که گفتید ریکوردر گستردگی زیادی دارد و حتی در اجرای آثار کلاسیک هم از آن استفاده میشود ولی چرا در کشور ما فقط در موسیقی کودک کارایی دارد؟
بخشی از این مساله به عدم آگاهی برمیگردد. باید این ساز به خوبی معرفی شود، باید اجراهای نوازندگان برجسته و بزرگ جهان را معرفی کنیم و البته در داخل ایران هم نوازندگان بسیار خوبی داریم که باید بیشتر معرفی شوند و از اجراها و کنسرتهای آن ها بیشتر حمایت شود. نوازندگانی مانند استاد عسگرزاده و سرکار خانم هرمزیان.
بسیاری از مدرسان موسیقی کودک تاکید زیادی بر تدریس ریکوردر دارند، شما این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
تصور میکنم در بسیاری از موارد این تاکید از نوع صحیحاش نیست. سازهای غلط، شیوه دست گرفتن غلط، حتی شیوه نواختن غلط در بین هنرآموزان موسیقی کودک بسیار مشاهده میشود. ای کاش حالا که قرار است از این ساز در موسیقی کودک استفاده و حتی آن را آموزش دهیم؛ خودمان به خوبی آن را فرا گرفته باشیم. در کشور موسسههای خوبی نظیر موسسه افرا وجود دارند که به صورت تخصصی بر فلوت ریکوردر و آموزش آن تاکید دارند و ای کاش مدرسان موسیقی کودک بیشتر از این امکانات بهره ببرند.
اگر موافقید آموزش موسیقی کودک را از نگاه خانوادهها بررسی کنیم. چرا اکثر خانوادهها به چشم سرگرمی به کلاس موسیقی نگاه میکنند؟
به نظرم برای ریشه این مشکل میتوانیم به بیان چند مساله مختلف بپردازیم. اول نبود امنیت شغلی و مالی فعالین حوزه موسیقی در کشور. مساله دیگر و مهمتر اما نبود فرهنگسازی و آشنایی خانوادهها با موسیقی است که عقیده دارم این آشنایی و فرهنگسازی باید از کتب آموزشی در مدارس آغاز شود. برای مثال به راحتی می توان مشاهده کرد خانوادههایی که سابقه و زمینه موسیقایی در آن ها وجود داشته، آموزش موسیقی فرزند خود را نیز به مراتب جدیتر دنبال میکنند.
به نظر شما خانوادهها نسبت به موسیقیای که کودکانشان میشنوند باید حساسیت داشته باشند و آیا نوع موسیقیای که کودکان میشنوند در ذهن آنها تاثیرگذار است؟
موضوع بسیار بسیار مهمی را عنوان کردید که هرچه از اهمیت آن بگویم باز هم کم است. آیا میتوان متصور شد شخصی که در طول زندگیاش موسیقی کلاسیک خوبی گوش نداده یک نوازنده حرفهای پیانو کلاسیک شود؟ باید یادمان باشد اساسا خاصیت کودکان الگوسازی است. آنها از هرآنچه که میشوند و میبینند بیشتر تاثیر میپذیرند. به خصوص اینکه تا قبل از 6 سالگی مانند زبان مادری، موسیقی نیز معمولا از طریق شنوایی به کودک منتقل میشود؛ چراکه بینایی آنها هنوز به قدرت لازم بزرگسالی نرسیده است. درواقع به همین دلیل است که وقتی کودک هنوز در مهارت دیداریاش تسلط کافی ندارد، مهارت شنیداریاش قویتر عمل میکند.
اما متاسفانه بسیاری از موسیقیهایی که برای گوش کودک سَم به حساب میآید توسط خود خانوادهها برایشان پخش میشود؛ اگر هم با خانوادهای آگاه طرف باشیم، صد افسوس در جامعهای زندگی میکنیم که هرچه خانواده از خوراک شنیداری کودکش حفاظت کند باز هم فضاهایی مانند مدرسه و … گوشش را با چیزهای غلط دیگری پر میکنند.
خانوادهها برای علاقهمند کردن فرزندانشان به موسیقی چه کار باید بکنند؟
یکی از راحتترین کارها همان فراهم کردن خوراک شنیداری و دیداری خوب برای آنهاست. بسیار نوازندگان مطرحی در جهان وجود دارند که اگر زندگینامه آنها را بخوانید، از شنیدن یک موسیقی خوب عاشق موسیقی شدند. همچنین شرکت دادن کودکان در برنامههای فرهنگی متفاوت مانند بازدید از موزههای موسیقی، کنسرتهای مناسب، همایشها و کارگاههای مناسب سن آنها میتواند از جمله اقدامات موثر و خوب باشد. صد البته که این گونه اقدامات مخصوص کودکان، هنوز در کشور ما جای کار بسیاری دارد.
اصولا چه سنی برای آغاز موسیقی مناسب است؟
برای پاسخ به این سوال باید اول بیان کنیم که مقصودمان از آموزش موسیقی یادگیری یک ساز است یا آشنایی با مهارتها، فعالیتها و حتی بازیهایی که غیر مستقیم کودک را با موارد پایهای موسیقی نظیر ریتم، تمپو(سرعت)، زیر و بمی و … آشنا میکند.
در بیان دستهبندی سنی دقیق اختلافنظرهایی در متد مختلف و حتی مدرسین مختلف وجود دارد اما به شخصه در حال حاضر حداقل سن را برای موسیقی کودک 3 تا 5 سال و برای ساز تخصصی فلوت ریکوردر 4 الی 5 سال در نظر میگیرم.
انتخاب ساز برای کودکان چگونه باید انجام شود؟
پیش از جواب به این سوال این موضوع در ذهنمان باشد که ساز انتخابی یک کودک قرار نیست اولین، آخرین و تنها ساز زندگی او باشد.
انتخاب سازها را اگر به طور آرمان گرایانه در نظر بگیریم باز هم به مقوله امکانات باز خواهیم گشت. متاسفانه در بسیاری از مناطق مخصوصا در شهرستانها، برای خیلی از سازها حتی یک نوازنده و مدرس هم وجود ندارد؛ بنابراین گزینههای انتخابی برای افراد محدود میشوند. مورد بعدی این است که متاسفانه مسائل مالی خانوادهها در انتخاب سازها تاثیر شدیدی دارد که صد افسوس هیچ حمایت مالی از سوی نهادهای مسئول برای تسهیل این موضوع انجام نمیشود.
اما اگر همه این موارد را در نظر نگیریم ایدههای مختلفی مانند برگزاری کنسرتهای متعدد و جلسات آشنایی کودکان با سازها میتواند یکی از راههای مناسب برای این کار باشد.
در مورد خانواده صحبت کردیم، با توجه به اینکه همسر شما هنرمند است، زندگی دو هنرمند چگونه است و چه مزایایی دارد؟
مانند تمام زندگیها گاهی سخت است، گاهی هم شیرین؛ و گاهی نیز توامان هم سخت و هم شیرین! یکی از مزایای بزرگش فرصت آموختن از یکدیگر است. همچنین بررسی کردن و نظر دادن در رابطه با کارهای یکدیگر یکی از نعمتهای دیگر آن است. اما بزرگترین مزیتش درک متقابل است. از طرفی اهمیت و لذتهای یک موفقیت در این زمینه را به خوبی درک میکنیم، و از طرفی دیگر سختیهای آن را نیز درک خواهیم کرد. اما قطعا اگر حمایتهای مالی فرعی نباشد فشارهای اقتصادی این نوع زندگی میتواند آزار دهنده باشد. خیلی کلیشهای میتوان گفت برای انتخاب این نوع زندگی باید عاشق هنر بود.
(الهه صفری همسر حمید رضا نصیری فرد، نوازنده، مولف و مدرس ساز دف است که پیشتر مصاحبه با او در روزنامه ولایت منتشر شده است)
چند آلبوم موسیقی کودک خوب برای آگاهی خانوادهها معرفی کنید:
خوشبختانه جدیدا آلبومها و کارهای بسیار خوبی در بازار موسیقی کودک مشاهده میشود. آلبومهای گروه آدمک یکی از آن مجموعه کارهای بسیار خوب میباشد. همچنین آلبوم «یک سر و دو گوش» نجوا خبازیان هم بسیار شنیدنی است.
در پایان اگر مطلب خاصی هست بفرمایید:
مساله پایانی که دوست دارم به آن اشاره کنم در واقع یک درخواست از خانوادهها است. درخواستم این است که لطفا قبل از ثبتنام فرزند خود در هر نوع کلاس موسیقی، به جای آنکه بیشتر به نزدیک بودن آموزشگاه به محل زندگی تمرکز داشته باشید؛ کمی در مورد رزومه و تواناییهای مدرس مربوطه تحقیق انجام دهید.
در آخر هم از شما و همکاران عزیز شما که دغدغهمند به مسائل موسیقی و هنر در کشور میپردازید، بسیار سپاسگزارم. برای تمام مدرسین و خانوادههای عزیز امید و آرزوی آگاهی هر چه بیشتر دارم تا بتوانیم با کمک یکدیگر کودکانی با درک موسیقی بالا و شادتر تربیت کنیم؛ چرا که باور دارم موسیقی در آیندهی کشور و کودکانمان نقش بسیار پررنگی خواهد داشت.