مهمان تازه‌وارد باغ طبیعت


مرتضی رویتوند
چند ماه پیش به باغ طبیعت آورده شده بود. اول فکر کردند یکی مثل بقیه است اما با توضیحاتی که فروشنده داده بود فهمیدند این یکی فرق می‌کند. یک گونه نادر است که در کمتر جایی دیده شده است. فروشنده اصلا قصد فروشش را نداشته است اما به خاطر مهاجرت مجبور شده اقدام به فروشش کند. در این معامله مدیر باغ طبیعت بسیار سود کرده بود چرا که با مبلغی نه چندان زیاد، حالا با بودن او، بازدیدکنندگان بیشتری به باغ طبیعت می‌آمدند و این یعنی پول بیشتر. برایش قفسی بزرگ تهیه کرده بودند و داخل قفس چند درخت کاج هم بود. این تقریبا بهترین قفس باغ طبیعت بود. همین که وارد قفس شد به اطراف خوب نگاه کرد اما بی‌قراری نکرد. در گوشه‌ای نشست و به اطراف نگاه کرد. مدیر باغ و کارکنانش که از بیرون قفس شاهد حرکاتش بودند برایش یک موز پرتاب کردند و او با آرامش پوستش را کند و آن را خورد. چند روز که گذشت کارکنان باغ متوجه شدند که او هر صبح که از خواب بیدار می‌شود دستی به سر و صورتش می‌کشد و موهایش را مرتب می‌کند. این تنها اقدام عجیب عضو جدید نبود چرا که در روزهای آینده او بر خلاف اعضای دیگر گاهی می‌خندید. او برای بازدیدکنندگان گاهی دست تکان می‌داد. همین کارهای عجیب و غیرعادی او باعث شده بود روزانه صدها نفر برای دیدن او به باغ طبیعت بیایند و سود بیشتری نصیب مدیر باغ شود. کارهای عجیب عضو جدید هر روز عجیب‌تر می‌شد. یک روز متوجه شدند او با تکه چوبی بر روی زمین نقاشی کشیده است! دیگر از کشورهای دیگر هم برای دیدن او می‌آمدند. تا اینکه او دست به عجیب‌ترین کار ممکن زد. او در روزی از روزهای شلوغ باغ طبیعت، حرف زد! بله حرف زد! خرس قهوه‌ای که مدیر باغ طبیعت بود در میان یک دسته فلامینگو که از آمریکای جنوبی برای دیدن عضو جدید باغ طبیعت آمده بودند در حال سخنرانی و تبلیغ باغ‌‌اش بود که ناگهان عضو جدید حرف زد! او به ناگاه گفت: «من گرسنه‌ام» در ابتدا کسی متوجه حرف‌زدن او نشد اما وقتی ادامه داد: «موز که غذا نمی‌شود! من چلوکباب می‌خواهم!» همه از تعجب خشکشان زد. همه کارکنان باغ طبیعت که شامل چند روباه، چند شیر، چند سنجاب و یک کوآلا بودند کارهای خود را رها کردند و دور قفس عضو جدید جمع شدند و تا ساعت‌ها با حیرت به این عضو جدید نگاه می‌کردند. چند ساعت بعد این باغ طبیعت تیتر همه خبرهای دنیا شده بود. تا ماه‌ها سیل جمعیت برای دیدن این گونه عجیب به باغ طبیعت می‌آمدند. موجودی که حرف می‌زد! کسی نمی‌دانست این موجود از چه نژادی است تا آنکه چند گروه تحقیقاتی وارد باغ طبیعت شدند و پس از ماه‌ها تحقیق و پژوهش اعلام کردند نام این موجود «انسان» است!

چهارشنبه 2 شهريور 1401
03:29:20
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT