محمد بهرامی
یادم نیست اولین مطلبی که نوشتم و چاپ شد، چه روز و چه تاریخی بود اما این را میدانم که حدود21 سال است که در کار خبر و خبرنگاری هستم. در این سالها، روزهای تلخ و شیرین بسیاری را پشت سر گذاشتهام. خاطرات بسیاری از روزها و سالهایی که گذشته در ذهنم باقی مانده است. به خاطر نوشتن مشکلات مردم کتک خوردم و برای نوشتن همین مشکلات، پایم به دادگاه و کلانتری نیز باز شده است. آدمهای خوب و بد بسیاری را دیده و شناختهام و با افراد بسیاری نشست و برخاست داشتهام. سرد و گرم کار خبرنگاری را به خوبی چشیدهام. امروز آنقدر با تجربه شدهام که بدانم چگونه باید با آدمها روبرو شوم و با آنها حرف بزنم. آنقدر باتجربه هستم که گول ظاهر آدمها را نخورم و بدانم اگر به من نزدیک میشوند، برای چه هدفی است.
آنقدر در کارم تجربه سبک کردهام که به راحتی میدانم چگونه باید یک گزارش، یک خبر و یا یک مصاحبه را شروع و چگونه به آن پایان دهم. در حوزهی کاری خودم، صدها مشکل را سوژه کرده و در موردش مطلب نوشتهام. مشکلات را به گوش مسئولین رساندهام و اخبار موفقیتها و شکستها را به گوش مردم رساندهام.
یقینا بسیاری از دوستان و همکاران من در این حوزه نیز، چنین شرایطی دارند. همکارانی که دستاندازهای کاری رسانه را، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشته و امروز در جایی ایستادهاند که شاید هرگز گمان نمیکردند به آن برسند. در این سالها، دنبال وزیر و وکیل و معاون و مسئول دویدهایم و اخبار و گزارش رویدادها را منعکس کردهایم اما ... امروز در سن 40 سالگی با کمال تاسف باید بگویم: «خبرنگاران مظلومترین قشر جامعه هستند که با وجود رسیدگی به مشکلات همهی مردم، خودشان مشکلات بیشماری دارند.» از نداشتن امنیت شغلی و کاری گرفته تا اجرایی نشدن مصوباتی که میتوانست گره از کار این قشر باز کند، همه از مشکلات این قشر است. وقتی با مردم روبرو میشویم و متوجه میشوند که خبرنگار هستیم، گمان میکنند در بهترین شرایط رفاهی زندگی میکنیم. غافل از اینکه خبرنگاران با بیشترین مشکلات کاری، کمترین درآمد را دارند و با وجود اینکه کارشان جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب میشود، باید 30 سال تمام کار کنند، بسیاری از آنها حق التحریر هستند و معلوم نیست که اصلا تا 30 سال دوام بیاورند تا بازنشسته شوند. نه نمایندهی مجلس و نه هیچ مسئول مرتبطی، به فکر حل مشکل آنها نیست و اگر ادامه میدهند به خاطر عشق به کارشان است وگرنه هیچ آدم عاقلی در این کار نمیماند. تنها دلخوشی خبرنگاران، روز خبرنگار است که شاید کسی یک تبریک ساده به آنها بگوید اما متاسفانه بسیاری از مسئولین، همین را هم دریغ میکنند. با این حال باز هم خبرنگاران پیگیر سوژهها و اخبار میشوند. در بسیاری از موارد حتی تهدید و تحقیر میشوند اما باز هم ادامه میدهند. واقعا دم همهی خبرنگاران گرم که بیشتر از هر مدیر و مسئولی پای کار ایستاده و بیادعا و بدون چشمداشت به کارشان ادامه میدهند. با یکی دو روز تاخیر، روزتان مبارک و خدا قوت.