دکتر صادقیپور
(قسمت 5)
و حالا تشنه برگشت به وطن بودیم.
نزدیکترین شهر کشورمان به مرز رازی شهرستان خوی میباشد، خوی شهری است قدیمی و یکی از مراکز مهم تمدنی در شمال غرب کشور، با قدمت 7 هزار ساله که در کتیبههای سومری و آشوری از آن نام برده شده است و در مسیر جاده ابریشم قرار داشته است.
آثار باستانی متعددی نیز دارد. طی زمان اقامت کوتاه (چند ساعت) توانستیم از سه مکان بازدیدی داشته باشیم؛ جناب شمس تبریزی در این شهر گویا سکونت داشتند. ساعت حدود 7 عصر بود و هوا هنوز روشن که وارد شهر شدیم و در جستوجوی آرامگاه شمس تبریزی.
سلطان سلیم قانونی و سلطان مراد سوم عثمانی در تهاجم خود به ایران (قرن دهم میلادی) به زیارت تربت این صوفی نایل شدند.
ظاهرا شمس چندین آرامگاه در شهرهای مختلف از جمله تبریز و قونیه دارد، یکی از اهالی میگفت پس از چندین سال دعوی بالاخره معلوم شد که آرامگاه اصلی این معشوق مولانا
فقط در شهر خوی قرار دارد.
و جشنوارهای بینالمللی هم در خوی در سال 1389 برگزار شده است.
در یک منطقه قدیمی شهر آرامگاه شمس را با یک برج آجری یافتیم. درب ورودی قفل بود ولی با حوصله و تلاش توانستیم سرایدار را بیابیم در آرامگاه یک برج و دو سنگ قبر وجود داشت، قبر اصلی یک سنگ سیاه هست و با فاصله دو متری مجاور آن سنگ قبری جدید به سبک امروزی قرار گرفته بود.
برج، آجری و کج بود (مثل برج پیزای سنگی) و شاخهای قوچ کوهی را در آن فرو نهاده بودند.
علت فرو کردن شاخ را با تعجب پرسیدم؛ گفتند شاه اسماعیل اول بهدلیل ارادت به شیخ، کاخی در مجاورت آن برای خود ساخته بود. سربازانش در جنگ چالدران در اطراف، قوچ شکار میکردند و این شاخها از شکار سربازان و به نشانه احترام هست.
البته سه برج بود که دو تای آن، به همراه خانه شمس بهمرور زمان تخریب شدند.
و کاخ شاه اسماعیل هم توسط امپراتوری عثمانی بهدلیل کینهتوزی ویران شده است.
مجموعه بازسازی شده بود و در محوطه جلویی آن هم پایههای بتی برای توسعه بنا و ایجاد سالنهای متعدد دیده میشد.
محل بازدید دوم
آرامگاه پوریای ولی است پوریای ولی، یک عارف پهلوان ایرانی است.
گفته میشود آرامگاه پوریای ولی در شهر خیوه ازبکستان و نیز در چندین شهر ایران وجود دارد ولی مردم خوی این یکی را اصل میدانند که بازسازی شده است.
مورد سوم بازدید ما دروازه سنگی بود که قسمت بهجا مانده از دیوار شهر و ورودی بازار میباشد. سنگها شطرنجی است، تاریخ بنا در دوره ایلخانان و صفویه میباشد.
پل بزرگی که بعداز ورود به خاک ایران از آن نام برده شد پل قطور هست.
بهنام روستای مرزی این ناحیه که قبل انقلاب توسط آلمانیها احداث شده است و از پل ورسک چندین برابر بزرگتر و زیباتر است. ولی نمیدانم چرا تاکنون هیچکدام ما نشنیده بودیم.