پارک‌روها از اوضاع قدیمی‌ترین پارک شهر می‌گویند


نفیسه کلهر
از سه راه عدل که به سمت جنوب می‌روم پشت ترافیک چهارراه بلوار گیر می‌کنم. درست تقاطع بوعلی و بلوار مدرس است که شیرهای سنگی پارک ملت خودنمایی می‌کنند. از وقتی یادم هست این شیرها اینجا بودند؛ فقط رنگشان عوض شده. آن سمت چهارراه پیاده می‌شوم و از کنار شیرهای سنگی که دو طرف پله‌ها قرار دارند، وارد پارک می‌شوم. مثل تمام بعدازظهرهای تابستان‌هایی که از کودکی به خاطر دارم؛ اینجا شلوغ و پرجمعیت است. هرچه هوا تاریک‌تر می‌شود و از شدت گرمای هوا بیشتر کم می‌شود، تعداد خانواده‌هایی که روی چمن‌های پارک زیرانداز پهن می‌کنند هم بیشتر می‌شود. پارک ملت قدیمی‌ترین و بزرگترین پارک شهر قزوین است که این روزها به ادعای بعضی اوضاع چندان خوبی ندارد. ـ سبزی‌کاری آقا جمالی نسل‌هایی که خیلی سال قبل در شهر قزوین می‌زیسته‌اند خوب به خاطر دارند که قزوین دو سبزیکاری داشت که یکی از آنها در ضلع شمالی شهر و بیرون دروازه راه‌کوشک بود و یکی دیگر که حالا بخش کمی از آن به نام «پارک ملت» است در شرق قرار دارد. مهدی نورمحمدی تاریخ‌پژوه پارک ملت را «سبزیکاری آقا جمالی» می‌نامد و به نقل از محمد دبیرسیاقی نام دیگر آن را «حکم آباد پنبه ریسه» می‌نامد. به نظر می‌رسد دلیل این نامگذاری نزدیکی این منطقه به محله پنبه ریسه باشد. آن‌طور که این تاریخ پژوه می‌گوید اینجا فضایی وسیع و مشجر بوده و محل کشت سبزیجات و کاهو و گردشگاهی برای اهالی شهر در فصلی غیر از فصل سرما. اما قسمت‌های زیادی از آن زیر ساختمان سازی از بین رفته است. از قدیم هم که توصیفش می‌کنند می‌گویند: «این قسمت از شهر بیرون دروازه و پشت دیوارهای شهر بود. درختان بلندی داشت که مردم برای گردش یا قدم زدن به آن‌جا می‌رفتند و زیر سایه درختان کهنش می‌نشستند.» حفظ این فضا و تبدیل آن به تفرجگاه عمومی به خاطر این بوده که آقا جمالی صاحب آن، آن را وقف کرده بوده است و این باعث شده یکی از مکان‌هایی که خاطرات یک شهر را در سینه دارد، هنوز برای بسیاری محلی برای تجدید خاطرات باشد. پروین یکی از پزشکان شهر است. حدودا 60 سال سن دارد. او روی یکی از نیمکت‌های پارک نشسته و پارک را تماشا می‌کند. به قول خودش سال‌های سال با پدر و مادر و خواهر و برادر به همین پارک آمده و حالا هم که فرزندانش متاهل شده‌اند و او تنها مانده به تنهایی به این پارک می‌آید. او برای ولایت می‌گوید: «من این پارک را خیلی دوست دارم.» و خیلی را محکم می‌گوید و ادامه می‌دهد: «روی زمین زیرانداز پهن می‌کردیم از این سر تا اون سر. همینجا نهار روز جمعه را که آبگوشت بود می‌خوردیم. معمولا خاله و دایی یا عمه و عمو هم کنارمان بودند. هر کدام هم 5،6 تا بچه قد و نیم قد داشتن که کلی جمعیت می‌شد نه مثل خانواده‌های الان که تعدادشان آب رفته.» ـ سال‌هاست پارکی در شهر ساخته نشده حمیدرضا 35 ساله است او در انتقاد به عملکرد شهرداری و شورای شهر در سال‌های اخیر این‌طور می‌گوید: «سال‌هاست که شهرداری فضای سبز جدیدی در شهر ایجاد نکرده. می‌گویند پارک‌های جیبی در محلات ساخته‌اند؛ اما این دو اصلا با هم قابل مقایسه نیستند. لذت قدم زدن در یک پارک بزرگ کجا و پارک محلی که از سرش انتهایش معلوم است، کجا؟ قرار بود در نوروزیان پارکی بسازند که آن هم معلوم نشد چه شد؟» مسیح هم در ادامه صحبت دوستش، توضیح می‌دهد: «منزل ما در سُرتک را به این اسم به ما فروختند که قرار است نیم دیگر زمین‌های سرتک پارک بزرگی شود با منظره استثنائی اما الان همه جا در حال ساخت و ساز است و حتی برای پارک محلی هم جایی نمانده. بدون پارک فدک که دسترسی مناسبی ندارد، سرانه فضای سبز این شهر حتی به استاندارد کشوری نزدیک هم نیست. مدیران شهری باید بیشتر به فکر رفاه شهروندان باشند تا زمین فروشی و درآمدزایی.» مهدی حدودا 50 ساله است و خوب به خاطر دارد که وقتی یک نوجوان بود از راه مدرسه به این پارک می‌آمد: «ضلع شمالی پارک تا سال 65 ـ 66 شکل دیگری داشت. نوجوان‌ها آنجا فوتبال بازی می‌کردند. از کوچه فروردین تا جایی که دو شیر در پله‌های ورودی پارک قرار دارد، زمین آسفالت شده‌ای بود و کنارش هم فضای سبز بود که مردم روی آن می‌نشستند و نوجوان‌ها و جوان‌ها هم در آن فضای آسفالت فوتبال بازی می‌کردند که کم‌کم شهرداری این قسمت فوتبال بازی کردن را تصرف کرد و دکه‌ها را کار گذاشت.» حتی قدیمی‌ها به خاطر دارند که ضلع جنوبی پارک سبزی‌کاری بود: «این قسمت از زمین را کرت‌بندی کرده بودند و کاهو و سبزی پرورش می‌دادند و همانجا هم می‌فروختند. بعدها سالن کوثر، نیروی انتظامی، استخر شاهد، کتابخانه عارف و... اینجا ساخته شد.» ـ امکانات کم پارک پارک ملت اما یک بوفه مناسب برای خرید تنقلات ندارد. برای خرید خوراکی باید از پارک خارج شوی و از خیابان بگذری. حالا سال‌هاست که دور فضای بازی کودکان محصور شده. دوران کودکی ما دهه شصتی‌ها اینجا پر از خرده سنگ بود. سنگ‌هایی که اگر رویشان می‌افتادیم حتما زخمی می‌شدیم اما حالا سال‌هاست که این قسمت ایمن‌سازی شده و در کف آن کفپوش مناسب قرار داده‌اند که برای بچه‌ها خطر کمتری دارد. وسایل بازی آهنی هنوز هم هست که تا همین چند وقت پیش شکایت زیادی از آن‌ها شده بود اما به تازگی مرمت‌ شده‌اند. چند وسیله از جنس پلاستیک فشرده هم به این قسمت اضافه شده‌ است. در ضلع جنوبی فضای بازی چند میز پینگ‌پنگ قرار دارد و دور هر میز چند پسر جوان یا چند مرد میانسال با هم مشغول بازی هستند. به نظر می‌رسد با توجه به اینکه استقبال از این بازی زیاد است، این قسمت می‌توانست میزهای بیشتری داشته باشد. از طرفی بسیاری هنرمندان شهر از به تعویق افتادن ساخت خانه تئاتر در این پارک گلایه دارند. یکی از این هنرمندان که نخواست نامش در گزارش آورده شود به «ولایت» گفت: «چرا قزوین نباید یک سالن تئاتر خوب داشته باشد؟ با آن همه تلاش و زحمت بعد از سال‌ها موفق شدیم شورای پنجم را ترغیب به ساخت خانه تئاتر در این پارک کنیم؛ اما کار نیمه‌کاره ماند و با روی کار آمدن شورای ششم تمام وعده‌ها تقریبا نقش بر آب شد.» او در مورد مکان‌یابی سالن خانه تئاتر در پارکی چون ملت توضیح می‌دهد: «در اغلب شهرها مثل تهران سالن‌های تئاتر در پارک‌ها مکان یابی می‌شوند. اینطوری هم هنرمندان از مناظر زیبا و فضای سرسبز و هوای مطلوب قبل و بعد از اجرای تئاتر بهره می‌برند هم مسیرهای دسترسی به آن همانطور که برای پارک طراحی شده، برای رسیدن به سالن تئاتر هم مناسب است. هم افراد زمان انتظار قبل از نمایش را می‌توانند در فضای آزاد منتظر بمانند. مکان خانه تئاتر هیچ مشکلی ندارد. مشکل از مسئولانی است که اهمیت فرهنگ و هنر را بر روح و جان جامعه باور نکرده‌اند.» مهری تکیه زده به نرده‌های دور استخر می‌گوید که از کودکی به خاطر دارد که در همین استخر بزرگ پارک ملت قایق‌سواری می‌کرده و لذت می‌برده است: «در آن عالم کودکی و با فاصله‌ای که شهری مثل قزوین از شمال و دریا دارد، برایم بسیار هیجان انگیز بود که در یک استخر بزرگ در پارک شهر می‌توانم قایق سوار شوم. حتی قایق‌های پدالی شبیه قو بود که من همیشه وسط قایق می‌نشستم و پدر و برادرم با حرکت پا، آن را به حرکت در می‌آوردند.» با دست اشاره می‌کند به قسمت باریک استخر و ادامه می‌دهد: آنجا قبلا پلی نبود. از آنجا رد می‌شدیم و در فضای آن سمت استخر یک دور می‌زدیم و برمی‌گشتیم. مقدارش همین‌قدر بود.» حالا اما استخر بزرگ پارک خزه بسته. در قسمتی که مهری به آن اشاره کرد حتی بسیاری خزه‌ها روی سطح آب آمده و فضای نازیبایی را ایجاد کرده‌اند. از قایق‌ها که دیگر هیچ خبری نیست و حتی ماهی‌های استخر هم که جا مانده از سفره‌های هفت سین شهروندان‌اند به سمت پر از لجن استخر شنا نمی‌کنند. حسین 63 ساله می‌گوید که هر روز به این پارک می‌آید: «اینجا دوستانی دارم که سال‌هاست با هم حرف می‌زنیم و شطرنج بازی می‌کنیم.» او نشسته در ضلع شمالی پارک با خنده توضیح می‌دهد: «از قدیم اینجا محل نشستن پیرمردها بود. ما جوان بودیم و می‌دیدیم که پیرمردها می‌آیند اینجا حالا هم خودمان پیر شدیم و اینجا می‌نشینیم.» او در مورد ساخته شدن خانه شطرنج می‌گوید: «بیرون شهر هوا بهتره. اما برای فصل‌های سرد سال اونجا خوبه به شرطی که رایگان باشه. وگرنه من که بازنشسته هستم و برای گذروندن یه بعد از ظهر کم خرج اینجا میام حتی 2 هزار تومن هم پوله که نمی‌تونم هر روز پرداخت کنم.»‌ * قدمت پارک ملت را برخی تا دوره صفویه می‌دانند و بعضی درختان آن بیش از صد سال عمر دارند. با اینکه طی سالیان فضای این پارک کوچکتر شده و بعضی تغییرات در آن ایجاد شده، اما همچنان این پارک، بزرگترین پارک قزوین است و محل تفریح بسیاری از شهروندان که بهتر است حالا که شهرداری‌ها قصد احداث پارک دیگری ندارند؛ اما بیشتر به این پارک قدیمی رسیدگی کنند.

دوشنبه 10 مرداد 1401
03:05:50
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT