محمدرضا مقدم
با توجه به اینکه منابع تاریخی زیادی قدمت تعزیه و سابقه اجرای تعزیه را از دوران آلبویه میدانند اما اجرای شبیهخوانی به صورت یک نماد یا نمایش آیینی را میتوان در دل اساطیر و افسانههای ایرانی پیدا کرد و حتی رد پای آنها را تا امروز به دست آورد.
ـ تعزیه هنری در امتداد سیاوش خوانی
شاهرخ مسکوب، پژوهشگر ـ مترجم و نویسنده ایرانی معتقد است: سلسلهی سیاوشان تاریخ در سرودهای یارسان، که اهل حق بدانها پایبندند و روح عالی قلندر از هابیل به جمشید و از وی به ایرج و یحیی و سیاوش و امام حسین در گردش آمده است. آنان برگزیدگان و پاکان و مظلومان تاریخاند. گردش روح شهیدان بزرگ تاریخ، که سالار شهیدان حسین (ع) بر تارک آنان میدرخشد، نشانهی تداوم تاریخی شهادت در هر دورهی تاریخی است، چنان که گویی زمین هیچگاه از شهید خالی نیست. در تشیع ایران، سیاوش، که اسطورهای بود، جای خود را به شهید کربلا که وجود تاریخی داشت واگذاشت و بدینگونه تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت. در واقع شباهتهای دو مراسم ممکن است تا حدی گسترده محبوبیت عاشورا را در میان ایرانیان تبیین کند؛ همان طور که احسان یارشاطر در مقایسهی خود از دو مراسم نتیجه میگیرد: «شهادت امام حسین (ع) و اهل بیت او یک زمینهی واقعی در سنت ایرانی پیدا کرد تا به یک نمایش سوگواری الهامدهنده و سنجیده تبدیل شود. این مراسم وارث ویژگی عمدهی مراسم بسیار کهنی بود که ریشههای عمیقی در روح ایرانی داشت».
نقل قول از مسکوب؛ منبع: «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز» نشر خوارزمی
ـ تعزیه در دوران صفویه
این نوع عزاداری مرسوم شد (تعزیه) ولی چون سلاطین سلسلههای دیگر توجهی به آن نداشتند، کم و بیش به کار میرفت تا اینکه از دورهی صفویه رونق بیشتری یافت، اما تعزیه هنوز رسم نشده بود. چنان که ادوارد براون در دنبالهی همان مطلب مینویسد: نمایش صحنهها و مجالس هیجانانگیزی که به تعزیهخوانی موسوم است در اوایل دوره صفویه معمول نبوده و در ازمنهی بعد مرسوم شده. چنان که یکی از مورخین اروپایی به نام اولیاریوس که در زمان سلطنت شاه صفی در اردبیل و جوار مرقد شیخ صفیالدین به سر برده است شرح مبسوطی از مشهودات خود داده و ترتیب عزاداری شیون و نوحهگری و تیغزنی ایام عاشورا یا روز قتل را ذکر نموده است، ولی هیچ اشارهای به نمایش و تعزیه نمیکند.
ـ روایت خاورشناس فرانسوی از تعزیه در دوره قاجار
بنابراین، آنچه مسلم است تعزیه در دورههای بعد مرسوم شده و مخصوصا در سلطنت قاجاریه رونق بیشتری یافته است. اوژن فلاندن در موقع اقامت تهران همراه یکی از برادران محمد شاه با سایر هیات همراه فرانسویان به یک مجلس تعزیه رفته که شرحش را چنین مینویسد:
این تعزیهها نوعی از همان نمایشات مذهبی قرون وسطی است که در اروپا دیده میشد. به زیر چادرهای که در مقابر (معابر) عمومی، حیاط مساجد یا درون قصورِ بزرگ برپا میسازند، دایر میشود. در وسط چادر، تختی میگذارند که اعمال در آن جا، بهجا آورده میشود. بر روی تخت منبری است که پیش از هر نمایش، ملایی بر بالای آن رفته مردم را وعظ میکند و برای درام حزنانگیز بعد، حاضرشان میسازد. این تعزیهها به شعر نوشته شده که بازیگران با ملاحت و آهنگ و ژستی مخصوص میخوانند و در مردم ایجاد شوری مینمایند. از پرتو فرهنگی که به حمایت اولاد پیغمبر (ص) درآمده و در مدت عزاداری، فرنگیها محترم هستند. به عکس تُرکها و سُنیان که در اثر کوچکترین پیشامدی، آنها را به مرگ خواهند رسانید. به یاد وفات حسن و حسین (ع)، شیعیان همه چیز را فراموش میکنند و تنها علاقه دارند که از اهلسُنت انتقام بکشند. اگر چه تعزیهها با ایمان و خلوص انجام میپذیرد، معهذا ایرانیان به من گفتند، بیشتر ملاها با این رویه مخالفاند و بد میدانند که امامهایشان را بر روی تخت نمایش ببینند، شاید در اثر حسادت باشد که این اعمال بیش از مواعظ آنها تاثیر میبخشد. تقریبا باید این طور باشد، زیرا زبردستی بازیگران و رقابتهای آنها بر خطابه برتری دارد.
منبع: سفرنامه اوژن فلاندن، ص 102
ـ تعزیه در مسیر تبدیل شدن به یک هنر
نمایش تعزیه در زمان ناصرالدین شاه اهمیت بسیاری پیدا کرد. عبدا... مستوفی مینویسد:
ناصرالدین شاه که از همه چیز وسیلهی تفریح میتراشید، در اینکار هم سعی فراوانی به خرج داد و شبیهخوانی را وسیلهی اظهار تجمل و نمایش شکوه و جلال سلطنتش کرد و آن را به مقام صنعت رسانید. در استبداد، رفتار پادشاه برای رجال سرمشق است. شاهزاده او رجال هم به شاه تاسی میکردند و آنها هم تعزیهخوانی راه میانداختند. کمکم تکیههای سر محل که سابقا تعزیههای عامیانهی قدیمی خود را میخواندند، از حیث نسخه و تجمل، به بزرگان تاسی جسته، هر یک به فراخور توانایی اهل محل، بیش و کم تجمل و شکوه را در این عزاداری وارد کردند. در اواخر دوره ناصرالدین شاه تعزیهخوانی، تجمل و تفریحش بیش از عزاداری شد و هرجا تعزیهای برپا میشد جمعیت زیادی به خصوص زنها در آن حاضر میشدند به طوری که صاحب مجلس مجبور بود همین که مجلس پُر میشد در خانه را ببندد که از ازدحام، مجلس برهم نخورد. همین که اعیانیت در تعزیه وارد شد نسخههای تعزیه هم اصلاح شد و پارهای چیزها که هیچ مربوط به عزاداری نبود مانند تعزیه دره الصدف و تعزیه امیر تیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش نیز در آن وارد گردید و برای اینکه جنبه عزاداری آن هم بالمره از بین نرود در مقدمه یکی از این حکایات نیمه تفریحی و نیمه اخلاقی و در آخر یکی از واقعات یوم الطَف به نمایش گذارده میشد. در وقعهها هم خیلی پاپیِ صحت مطلب نبودند و بیشتر جنبههای حزنآور قضیه را رعایت کرده و در آنها صنعت شعری و بدیعی به کار میبستند. بازیگرها نقش خود را که با شعر نوشته شده بود از روی نسخهای که در دست داشتند به آواز میخواندند و هر نقشی آواز خود را داشت. حضرت عباس باید چهارگاه بخواند؛ حُر عراق میخواند؛ شبیه عبدا... بن حسن که در دامن حضرت سیدالشهدا به درجه شهادت رسیده، دست قطع شده خود را به دست دیگر گرفته و گوشهای از آواز راک را میخواند که به همین جهت آن گوشه به راک عبدا... معروف است؛ زینب کبری میخواند. اگر در ضمن تعزیه، اذانی باید بگویند، حکما به آواز کردی بود. در سوال و جوابها هم رعایت تناسب آوازها با یکدیگر شده. مثلا اگر امام با عباس (ع) سوال و جوابی داشت، امام شور میخواند؛ عباس (ع) هم باید جواب خود را در زمینه شور بدهد. فقط مخالف خوانها (مقصود قوم دشمن) اعم از سرلشگران و افراد و اُمرا و اتباع با صدای بلند و بدون تحریر، شعرهای خود را با آهنگ اُشتلم و پرخاش ادا میکردند. در جواب و سوال با مظلومینم همین رویه را داشتند و با وجود این، اشعار مخالفخوان و مظلومخوان، در سوال و جواب باید از حیث بحر و قافیه و بحر اشعار یک تعزیه، غیر از موارد سوال و جواب، یکی نبود.
شرح زندگانی من، به قلم عبدا... مستوفی، جلد اول، ص 389 و 390
ـ ارتباط موسیقی و تعزیه
در طول این سالها و در طول تاریخ تعزیه و موسیقی با هم در ارتباط بوده و بر یکدیگر تاثیرگذار گذاشتند. طبق گفته پژوهشگران برخی از گوشههای موسیقی ایرانی توسط الحان تعزیه تا امروز باقی مانده و به دست ما رسیده و یا حتی دستخوش تغییر شده ولی آنچه مسلم است تعزیه یا شبیهخوانی را از این حیث باید منحصر به فردترین هنر آیینی دانست.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر حوزه موسیقی معتقد است: «هنر شبیهخوانی برآمده از دورهی صفویه به بعد است در حقیقت این هنر در دورهی زندیه آغاز شد و در دورهی قاجار به شکوفایی رسید. آواز در ایران پیشینهی بسیار داشته و در فرهنگها موثر بوده به همین سبب فرهنگ خواندن برای ایرانیان بسیار حائز اهمیت بود لذا در شبیهخوانی هم آنچه بیشتر حائز اهمیت است خواندن است. بر اساس مطالعاتی که گذشتگان بر تاریخ ایران داشتند گونهای از نمایش را جهت تبلیغ مسائل مذهبی به ویژه وقایع عاشورا تحت عنوان شبیهخوانی طراحی کردند و در این نمایش از هنر خواندن و نقشآفرینی کمک گرفتند.
ـ در هنر شبیهخوانی ایفای نقش از اهمیت کمتری برخوردار بود
آنچه در این هنر بیشتر اهمیت داشت هنر خواندن و بیان زبان حال بود. از اینرو پس از شکوفایی هنر شبیهخوانی جهانگردانی که به ایران سفر کردند در سفرنامههای خود به برگزاری مراسم شبیهسازی و تعزیهخوانی در ایران اشاره کردهاند.
در برگزاری شبیهخوانی و تعزیه به منظور فاصلهگذاری در صحنههای نبرد با سایر صحنهها از سازهای بزرگ کوبهای و سازهای بادی معمولا استفاده میشود. غالبه در شبیهخوانی از یک یا دو طبل، یک سرنا و یا یک شیپور استفاده میشود. هنگامی که نقشهای موافق و مخالف روبهروی یکدیگر قرار میگیرند برای فضادهی و ایجاد کمپوزیسیون ذهنی از این سازها استفاده میشود مثلا برای یادآوری فضای رزمی و جنگی از تبل استفاده میشود.
برای بیانهای مختلف در تعزیه از آوازهای متفاوتی چون حزین و مویه و ... استفاده میشود و در دستهی شبیهخوانی از فردی به نام نقیب یا نقیبالنقباء پیروی میکنند. هر دسته قبل از اجرا در صحنهی شبیهخوانی کنار نقیب به اجرا میپردازند و نقیبالنقباء آنها را راهنمایی میکند که این شعر را در کدام گوشهی آوازی اجرا کنند. هر دستگاههای آوازی در شبیهخوانی به جای خود استفاده میشود به عنوان مثال رجز موافق را در چهارگاه میخوانند.
هوشنگ جاوید دربارهی پژوهشهایی که در زمینهی موسیقی شبیهخوانی صورت گرفته است گفت: جامعترین تحقیق و پژوهشی که در موسیقی تعزیه در ایران صورت گرفته اثر استاد شادروان محمد تقی مسعودیه است که هنوز هم این کتاب در نوع خود یگانه است.
منبع: برنامه رادیویی خنایگر، 16/6/98
ـ هنری که در معرض خطر است
دکتر کیوان پهلوان اتنوموزیکولوگ و پژوهشگر فرهنگ عامه کتابی را تحت عنوان «فرهنگ تعزیه در جهان ایرانی» در حدود 20 جلد آماده چاپ کرده است. وی سالها در زمینه موسیقیشناسی و فرهنگ فولکولور فعال است و پیش از این نیز کتابهایی همچون «فرهنگ گفتاری در موسیقی ایران» در 21 جلد و «فرهنگ عروسی ایرانی» را در 5 جلد به چاپ رسانده است. به این ترتیب میتوان نظر وی را به عنوان یکی از صاحبنظران پژوهش در این حوزه جویا شد.
وی معتقد است: تعزیهخوانی یا شبیهخوانی از شیوههای نمایشی با سابقه در ایران است که حتی بعضی ریشه آن را در آیینهای ایران قبل از اسلام میدانند. شکلگیری جدی تعزیه را میتوان از دوران آلبویه دانست که به عقیده صاحبنظران اولین اجراهای رسمی و جدی تعزیه در همین زمان آغاز شد. فارغ از بحث تاریخی آن آنچه که امروز از تعزیه باقی مانده بیشتر از هر دورهای وامدار دوران قاجار است که بیش از هر حکومتی به آن بها داد و حتی اقدام به احداث محل دائمی چون تکیه دولت برای برگزاری مجالس تعزیه در پایتخت کرد اما ذکر این نکته ضروری است که تعزیه در سراسر ایران وجود داشته و دارد اما امروز با شتاب جامعه ایرانی به سوی مدرنیته این گونه نمایشی نیز در خطر نابودی است لذا ثبت این میراث و حفظ آن وظیفه مهمی است.
مانند بسیاری از هنرها و آیینها تعزیه را میتوان در همه مناطق ایران مشاهده کرد. از شهرهای شمالی گرفته تا شرق و غرب و جنوب. در شهرهایی که دارای کانونهای آوازی و موسیقی بوده و هستند وضوح تعزیه را میتوان بیشتر و ملموستر مشاهده کرد. تهران، اصفهان، ساوه، خراسان و قزوین را میتوان از مهمترین سرامدان تعزیه در ایران دانست. هنرمندان متعددی از قزوین برخاسته و در ادامه به تهران و تکیه دولت راه یافتند که از مهمترین آنها میتوان به عبدالکریم جنب قزوینی، اقبال السطلطان قزوینی، حاج صادق خرازی، میرزا حسن معین البکا اشاره کرد. در بین هنرمندانی که نام آنها آمد اقبال السلطان جایگاه ویژه بین مردم جامعه داشته است.
ابوالحسن اقبال آذر ملقب به اقبال السلطان در سال1250 شمسی در اطراف قزوین به دنیا آمد. وی در ابتدا به کسب دانش پرداخت اما به خاطر عشق و علاقه وافری که به موسیقی داشت، چون از صدای خوبی برخوردار بود، مدرسه را به کنار نهاد و به تحصیل موسیقی و آواز همت گماشت. اقبالآذر در جوانی به تبریز رفت و در اندک زمانی در هنر تعزیهخوانی به شهرت رسید و به دربار محمدعلی میرزا، ولیعهد قاجار راه یافت. با مرگ مظفرالدین شاه، اقبال آذر نیز به همراه شاه جدید به تهران رفت و در تکیه دولت به کار تعزیه پرداخت. وی بعدها مدتی در تبریز و سپس در تهران اقامت داشت و به تعزیهخوانی مشغول بود. روش اقبال در خواندن آواز از سبک تعزیه بهره داشت، یعنی بلند و با تحریر میخواند و مانند تعزیهخوانها، توجه زیادی به کیفیت ادای شعر نداشت. وی سرانجام در اوایل اسفند 1349 در حدود 100 سالگی درگذشت.
***
متاسفانه بیش از یک دهه است که تعزیهخوانی با مشکلات متعددی مواجه شده است. از بین رفتن نسخههای معتبر و قدیمی و عدم جمعآوری و نگهداری آنها مهمترین مشکلی است که پیشروی این هنر قرار گرفت. ورود نسل جوان و عدم پایبندی به سنت، مشکل بزرگ دیگری بود که گریبانگیر تعزیه شد. ورود شعرهای عامیانه و به کارگیری ملودیهای پاپ ترکی و عدم شناخت ردیف و لحنهای موسیقی مذهبی و حماسی و بسیاری از عوامل دیگر سبب شد که به تدریج شاهد کم رنگ شدن این هنر آیینی باشیم و حتی در بعضی از شهرها و روستاها با اجرایهای بسیار ضعیفی روبهرو باشیم.