دکتر مجتبی شهرام یار
واضح است که انسان موجودی اجتماعی است و نیازهای مادی و معنوی او در زندگی اجتماعی تامین میشود. از طرفی، چون در زندگی اجتماعی اصطکاک بین منافع افراد وجود دارد لازم است، قوانینی برای جلوگیری از این برخوردها وضع شده و در یک دستگاه اجرایی یا به عبارتی یک حکومت مناسب اجرا شود. بنابراین، نیاز انسان به حکومت و نیرویِ اجرایی، قابل انکار نیست. حتی در زندگی اجتماعی بعضی حیوانات هم میببنیم که وقتی مثل مورچهها و زنبور عسل زندگی جمعی دارند حتما یک ملکهای دارند. لذا خدای تعالی که بشر را اجتماعی آفریده و انسان نیاز به این حکومت دارد، لطف و رحمت و حکمت او اقتضا میکند که این نیاز بشر را برطرف کند همچنانکه دیگر نیازهای او را برطرف کرده است.
اسلام، به عنوان دین جامعی که تمام نیازهای مادی، معنوی، فردی و اجتماعی انسانها را مد نظر قرار داده، اهمیت زیادی به تشکیل حکومت داده و در میان سیره پیشوایان اسلام، دوران کوتاه حکومت حضرت علی علیه السلام مصداقی جامع و الگویی ماندگار، از نظام سیاسی اسلام و حکومت حق و عدل، پس از حکومت پیامبر اکرم صلیا... علیه و آله و سلم میباشد.
ابن عباس روایت معروفی از امیرالمومنین امام علی علیه السلام نقل کرده که در سرزمین ذی قار خدمت امام رفتم، در حالی که ایشان کفش خود را پینه میزدند، هنگامی که من را دیدند، فرمودند قیمت این کفش چقدر است؟ گفتم بهایی ندارد. ایشان فرمودند: به خدا سوگند، این کفش بیارزش، نزد من، از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه حق را با آن بهپا دارم یا باطل را دفع نموده و از میان بردارم. (نهجالبلاغه، خطبه 33) این کلام نورانی امام، به روشنی نگاه ابزاری ایشان به حکومت را نشان میدهد که حضرت آن را وسیلهای برای اجرای احکام الهی میدانند.
بنابراین تشکیل حکومت واحد جهانی، نه تنها وسیلهای برای ایجاد نظم، امنیت، آرامش و .... در جامعه بشری است، بلکه تشکیل اینچنین حکومتی توسط آن راهنما و هدایتگر الهی که مد نظر خدای تعالی بوده شرط لازم و کافی تحقق این امر خواهد بود. ما شیعیان معتقدیم خدای تعالی این نیاز بشر را بهوسیله حکومت اهلبیت علیهمالسلام در غدیر برطرف کرده است. لذا از همان زمان که این مدیریت الهی با قضیه سقیفه و غصب خلافت به دست قدرتمندان قرار گرفت زندگی دنیایی و معنوی انسان با بحران مواجه شده و هر چقدر زمان سپری میشود این بحران عمیق و عمیقتر میشود. قتل و غارت، فقر و گرسنگی، ظلم و جور و توسعه ایدئولوژیهای انحرافی بشر را از آن هدفی که خدای تعالی برای او در نظر گرفته به سوی انحطاط و پوچی سوق میدهد. از سوی دیگر بیم آن میرود که مدیریت غلط اکوسیستم کره زمین به زودی زندگی بشر را با یک بحران جدی مواجه کند.
بنابراین از این جهت میتوان تشکیل حکومت واحد جهانی توسط نماینده الهی را یکی از اورژانسیترین موضوعات حال حاضر بشر دانسته و بهخاطر محوریتی که اصل امامت نسبت به دیگر اصول و فروع دین در اعتقاد شیعیان دارد این موضوع باید در رأس خواستههای شیعیان قرار گیرد. تصور کنید مریض بدحالی را که تصادف کرده و پیوسته از او خون میرود به اورژانس یک بیمارستان آوردهاند بدیهی است در چنین شرایطی پزشک اولویت خود را در قطع خونریزی این فرد قرار میدهد. در چنین شرایطی توجه به مشکلات دیگر بیمار مثل بالا بودن قند یا چربی بیمار از درجه اهمیت پایینی برخوردار خواهد بود. لذا شیعه باید بداند ظهور، یک امر اورژانسی برای بشر بوده و باقی مسائل از نظر اهمیت بعد از مسئله ظهور قرار میگیرد.
ـ غیبت خواست اولیه خدا نبوده
عدهای معتقدند خدای متعال از اول بنا داشته تا حضور امام زمان روحی و ارواحنا فداه با غیبتی طولانی همراه باشد. استناد این ادعا روایاتی است که ائمه معصومین علیهم السلام قبل از امام زمان در مورد غیبت ایشان فرموده اند. در مورد این اعتقاد باید عرض کنیم که این دسته از روایات جنبه خبری و هشدار داشته و با توجه به علمی است که امام از آینده دارد و نشان دهنده تقدیر الهی در امر غیبت نیست.
ما معتقدیم که غیبت، خواستهی اولیهی خدای متعال نبوده و بلکه تقدیر خدا این بوده که همهی مردم از وجود مبارک حجج الهی بهرهمند شوند، لیکن عملکرد مردم باعث شد که حضور امام زمان علیه السلام مورد قضای الهی قرار گیرد و ایشان در غیبت باشند.
اعتقاد به این اصل مهم از این جهت اهمیت دارد که اگر معتقد باشیم غیبت جزء تقدیرات الهی است و بشر هیچ نقش و تاثیری در تعجیل یا تاخیر آن ندارد از هر اقدامی برای زمینهسازی ظهور دست کشیده و امر ظهور را به خدا و اذن الهی موکول میکنیم. اما برای اثبات این ادعا دلایل خود را در سه بخش عقلی، قرآنی و روایی در ادامه بیان میکنم:
ـ بخش اول) دلایل عقلی
همانطور که میدانیم خدای متعال از روی مهربانی خود به همهی نیازهای بشر پاسخ داده است. یکی از این نیازها، نیاز به زندگی اجتماعی است، چطور ممکن است با وجود این نیاز، خدای متعال حاکمی عادل، مقتدر، عالم به قوانین الهی، معصوم از جهل، اشتباه و گناه و هر گونه رجسی، به عنوان اورژانسیترین نیاز بشر در نظر نگرفته باشد، در حالیکه میبینیم بعضی از حیوانات مثل مورچهها و زنبورها که زندگی اجتماعی دارند، دارای ملکه و رهبر میباشند.
خدا چهارده معصوم (سلاما... علیهم اجمعین) را به عنوان رهبران جامعه بشری انتخاب فرموه و قرار داده، و خودش هم میداند که بشر، بدون داشتن یک حاکم معصوم، رو به انحطاط و نابودی میرود، پس این مساله، یک نیاز ضروری و واجب برای بشر هست، آیا میشود اینطور گفت که خدا بشر را به حال خودش رها کرده، در حالی که برای کوچکترین موجودات این عالم، تا بزرگترین آنها برنامه داشته؟ یقینا خیر.
خدا عادل است و یقینا ظلم نمیکند، آیا این مساله با عدالت خدا سازگاری دارد، که اگر همه ی مردم، گوش به فرمان امام معصوم باشند، او را از بین مردم ببرد، و اینطور مقدر کند که مردم در سرگردانی بمانند، در حالی که همه نیازمند وجود او هستند و گوش به فرمان او؟
یقینا اینطور تصویری را از خدای عادل نمیتوانیم متصور شویم، مگر اینکه بگوییم لابد بشر کاری کرده که این نعمت از او سلب شده، و در تقدیر خدا نبوده که ضروریترین نیاز او را که داشتن رهبری یک امام معصوم است، از او سلب کند. پس عقلا میپذیریم دلیل غیبت، عملکرد خود ما است.
ـ بخش دوم) دلیل و شواهد قرآنی:
خدای متعال در آیات متعددی در قرآن کریم میفرماید که ما انبیاء و حجج الهی را برای انذار و هدایت بشر فرستادهایم، لذا از حکمت خدا به دور است که این چراغهای هدایت را بیدلیل از دسترس مردم خارج کند. اصل بر این است که حجت خدا در بین مردم ظاهر باشد و نفی غرض الهی است که خدا بخواهد بیدلیل، حجت خود را از بین مردم غائب کند چون با هدف خدای متعال منافات دارد.
همچنین در قرآن کریم به انبیایی مثل حضرت ابراهیم علیه السلام، حضرت یونس، حضرت ادریس و حضرت موسی (علی نبینا و آله و علیهم السلام) اشاره شده که برای مدتی نسبت به مردم آن زمان غائب شدهاند و با بررسی آنها متوجه میشویم که دلیل محرومیت مردم، حفظ جان انبیاء بوده است.
به عنوان نمونه حضرت موسی در جریان کشته شدن آن فرد قبطی، وقتی برایشان خبر آوردند که قصد کشتن ایشان را کردند، همونطور که قرآن فرموده، "خائقا یترقب"، از آنجا خارج و غائب شدند، تا سالها بعد، که ایشان برگشتند و به مردم فرمودند:
فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ ـ من چون از شما ترسیدم از بین شما خارج شدم، و خدا به من حکمت داد و از مرسلین قرار داد.
در واقع، علت غیبت از بین مردم را ترس از جان بیان فرمودند، لذا اگر این مساله وجود نداشت، ایشان از بین مردم غائب نمیشدند. یکی از دلائل غیبت طولانی امام زمان علیه السلام حفظ جان ایشان هست چون ایشان آخرین ذخیره الهی هستند و باید باقی بمانند.
دلیل دیگری که از قرآن کریم میتوان بیان کرد آیات متعددی است که در آنها خدای متعال خود را در صف منتظران حضرت قرار داده است. حال اگر معتقد باشیم غیبت را خود خدا مقدر فرموده چطور این دسته از آیات را معنی کنیم. خدای متعال منتظر ظهوری است که خود مقدر فرموده! پس میپذیریم که غیبت حاصل عملکرد خود ماست و تا تغییری در آن صورت نگیرد ظهور نخواهد شد مگر اینکه پیمانه غیبت پر شود.
ـ بخش سوم) دلایل روایی:
روایتی است از امام صادق علیه السلام که شیخ صدوق در کمال الدین و مرحوم کلینی در اصول کافی جلد 1 صفحه 333 نقل کرده که میفرماید:
أَقْرَبُ مَا یَکُونُ اَلْعِبَادُ مِنَ اَللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ أَرْضَى مَا یَکُونُ عَنْهُمْ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّةَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ یَعْلَمُوا مَکَانَهُ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اَللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ لاَ مِیثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَإِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّتَهُ وَ لَمْ یَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِیَاءَهُ لاَ یَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ یَرْتَابُونَ مَا غَیَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَیْنٍ وَ لاَ یَکُونُ ذَلِکَ إِلاَّ عَلَى رَأْسِ شِرَارِ اَلنَّاسِ.
نزدیکترین حالت بشر به خدا، آنوقتی است که آنها حجت خدا را گم میکنند، و جای این حجت را نمیدانند، و مردم میدانند که حجت و بینّات خدا باطل نشده (یعنی مردم غیبت را به خودشان نسبت میدهند، نه به خدا) پس در این حالت، صبح و شام انتظار فرج را بکشید و شدیدترین غضب خدا به دشمنانش زمانی هست که حجت خدا را گم کردند، و خدا او را برای آنها آشکار نکرده و خدا میداند که اولیاء و دوستان خدا، دچار شک و تردید، در مورد امام زمان نمیشوند. اگر خدا میدانست که دوستانش دچار شک و تردید میشوند، به اندازه یک چشم بر هم زدنی حجت خودش را غائب نمیکرد.
در این روایت امام میفرمایند "افتقدوا" گم میکنند نمیفرمایند حجت خدا گم میشود، چون حجت خدا هیچوقت گم نمیشود، بلکه مردم او را گم میکنند، یعنی غیبت، محصول کار مردم هست. در واقع از این روایت اینطور میفهمیم که غیبت، بهخاطر کوتاهی دوستان خدا و عملکرد دشمنان خدا بر ما عارض شده، نه اینکه خواست خدا باشد.
یا روایت دیگری از امام حسن مجتبی علیه السلام است که ایشان علت غیبت امام زمان را اینطور فرمودند که دلیل غیبت امام زمان علیه السلام این است که بیعت طاغوتی به گردنشان نباشد چرا که سایر ائمه به دلیل بیوفائی مردم به عهد غدیر و حاکم شدن حکومتهای طاغوت، برای پیشبرد کار خود، مجبور به بیعت با آنها شدند. بنابراین با توجه به این روایت نیز، علت غیبت امام زمان ارواحنا فداه، تن دادن مردم به بیعت با طاغوت و فراموشی حق حاکمیت امام است.
همچنین در دعای ندبه میخوانیم:
لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ .... وَ الأُْمَّهُ مُصِرَّهٌ عَلَی مَقْتِهِ مُجْتَمِعَهٌ عَلَی قَطِیعَهِ رَحِمِهِ ... إِلاَّ الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَی لِرِعَایَهِ الْحَقِّ فِیهِمْ ...
یعنی امر خلافت بلافصل رسول خدا صلوات ا... علیه وآله وسلم در مورد ائمه معصومین علیهمالسلام امتثال نشد و مورد پذیرش از طرف مردم قرار نگرفت (به جز عده کمی).
پس معلوم است که تقدیر خدا این بوده که تکتک ائمه بر مسند خلافت رسول خدا قرار بگیرند و در نتیجه غیبتی هم برای امام زمان نباشد.
در ادامه هم میخوانیم:
وَ جَرَی الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَی لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ إِذْ کَانَتِ الأْرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ
الْحَکِیمُ.
یعنی این از قضای الهی هست و نهایتا این قضای الهی برطرف میشود و وعده الهی در مورد به ارث رسیدن حکومت زمین به خلفای خودش محقق خواهد شد و این وعده الهی بوده که در مورد آن قضا شده و بالاخره محقق میشود و خدا خلف وعده نمیکند.
این روایات نمونههایی بودند که نشان میدهد غیبت محصول عملکرد ما بوده و خدای متعال بهدلیل فراموشی حق حاکمیت امام، این غیبت طولانی را قضاوت نموده است. از طرفی چون شیعیان معتقد به حضور امام معصوم بهعنوان حجت الهی در عصر حاضر هستند و حضرت بقیها... ارواحنا فداه را به اسم و لقب و کنیه و جمیع خصوصیات ملکی میشناسند قاعدتا کلید ظهور نیز در گرو عملکرد آنها خواهد بود و در تعجیل و تاخیر ظهور موثرند.