محمدرضا مقدم
اشاره
فرهنگ کلید واژهی بسیاری از برنامهها، مقالهها و حتی گفتمانهای روزمره مردم است. قطعا همهی ما در طول روز بارها به این واژه برمیخوریم پس میتوانیم بگوییم که با واژه فرهنگ بیگانه نیستیم. در جامعهی امروزی فرهنگ ابزاری است برای رقابت کشورها و دولتها. بدیهی است کشورهایی که دارای رشد اقتصادی بهتری هستند میتوانند با سهولت بیشتری فرهنگ بومی خود را در سطح جهان معرفی و حتی فرهنگشان را به جهانیان ارائه کنند و در مقابل بسیاری از کشورها هستند که از فرهنگ غنی برخورداند ولی به دلیل فقر و اقتصاد ضعیف نمیتوانند حتی از فرهنگ خود نگهداری و یا آن را به جهانیان عرضه کنند. با این حساب میتوان اقتصاد را رکن اصلی در ایجاد، استمرار و اشاعه فرهنگ دانست. در نوشتار پیشرو قصد پرداختن به ریشههای اقتصادی فرهنگ را نداریم ولی با این پیش زمینه قصد داریم با بررسی گروههای مختلفی از مردم جامعه، به رفتارشناسی آنها در مواجهه با رخدادهای فرهنگی، برداشت آنها نسبت به فرهنگ و نقش فرهنگ و هنر در زندگی آنها بپردازیم. طبیعی است که پرداختن و تحلیل موضوع مطرح شده در نوشتار پیشرو نمیگنجد و نیاز به بررسیهای گسترده، مدلهای تحقیقی و حتی دعوت از صاحبنظران این حوزه دارد که در شمارههای بعدی روزنامه ولایت حتما موارد فوق را لحاظ خواهیم کرد.
ـ فرهنگ چیست؟
ـ فرهنگ تکنولوژی
فرهنگ چیست اولین پرسشی است که قرار است تا چند خانم و آقا به آن پاسخ دهند تا ما بتوانیم با واکاوی پاسخهای آنها بهتر و دقیق گزارشمان را تکمیل کنیم و حتی پرسشهای بعدی را مطرح کنیم. محسن کریمی متولد سال 63 است و در رشتهی صنایع تحصیل کرده. خودش را آدم به روزی میداند و با تکنولوژی میانهی خوبی دارد. او میگوید فرهنگ یعنی نگهداری از آن چه که از گذشتگان به ما رسیده است و نگهداری از آثار تاریخی را نمونهای از آن میداند. خودش را در این زمینه آدم با فرهنگی میداند و حتی معتقد است چون از تکنولوژی استفاده مطلوبی میکند از فرهنگ روز دنیا آگاهی دارد. درست است که محسن نتواست فرهنگ را به خوبی و درستی معنی کند ولی به ما گوشزد کرد که میتوانیم «فرهنگ گذشته»، «فرهنگ روز» و حتی «فرهنگ استفاده از تکنولوژی» را نیز در نظر بگیریم و در مورد آن ها بحث کنیم.
ـ فرهنگ مشاغل
سعید یاوری یک کارگر ساختمانی است که در دمای طاقتفرسا و 40 درجهی این روزها با زحمت زیاد کار میکند. دیپلم الکترونیک دارد. رعایت ایمنی و استفاده از دستکش، ماسک و کفش کار را مصداق بارز با فرهنگ میداند و میگوید اگر ما به این فرهنگ برسیم که ایمنی در محیط کار را رعایت کنیم خیلی از آسیب دیدگیها و اتفاقاتی که هر روز رخ میدهد کمتر میشود. با در نظر گرفتن حرف سعید پس میتوانیم ردپای فرهنگ را در مشاغل مختلف ببینیم و باید منتظر دامنه گستردهتری از فرهنگ در سطح جامعه باشیم.
با یک تحقیق ساده در مورد معنی فرهنگ به این نتیجه میرسیم: «فرهنگ یک مفهوم گسترده است که شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، تواناییها و عادتهای افراد گروه یا جامعه میشود. (اردشیر بهمردی؛ ریشههای واژه فرهنگ در دورهی میانه).
ـ چه کسانی مخاطب فرهنگ هستند؟
ـ نقش نهادهای آموزشی در اشاعهی فرهنگ
با این پرسش سراغ چند نفر دیگر میرویم. نگین نیک سرشت دارای مدرک کارشناسی ارشد گرافیک است. به گفته خودش به دلیل رشته تحصیلی و علاقهاش معمولا از همه نمایشگاههایی که در حوزه تجسمی برگزار میشود بازدید میکند. حتی چندین بارهم برای بازدید از نمایشگاه نقاشی به تهران رفته است. او معتقد است مخاطب فقط از طریق آموزش جذب فرهنگ میشود و خانواده، آموزش و پرورش و صدا و سیما را سه رکن اصلی در این موضوع میداند. به گفته او فرهنگ نیاز جامعه و نیاز همهی اقشار جامعه است ولی ما نتوانستهایم مردم را به خوبی با موضوع فرهنگ آشنا کنیم. به نظر او چون دانشگاه به نسبت مدرسه محیط خلاقتری است و دانشجو به طور تخصصی در یک رشته تحصیل میکند طبیعی است که شناخت و علاقه بیشتری نسبت به آن رشته به دست میآورد. مثلا دانشجویان هنر نسبت به دانشجویان پزشکی گرایش بیشتری نسبت به بازدید از نمایشگاهها و حضور در کارگاههای هنری دارند. پس با این توضیحات تحصیلات دانشگاهی را میتوان یکی از راههای آشنا شدن افراد جامعه نسبت به فرهنگ دانست. به نظر نگارنده تحصیلات دانشگاهی میتواند در این زمینه تاثیرگذار باشد ولی بهتر است آموزش را به همهی اقشار جامعه اختصاص دهیم و جذب مخاطب فرهنگ را منحصر به ورود به دانشگاه نکنیم.
ـ فرهنگِ همسو با جامعه
سهیل فطری 21 ساله و دانشجوی حسابداری است. خودش را مخاطب سرسخت موسیقی میداند گرچه با ارفاق خیلی زیاد نسبت به افراد مورد نظرش میتوان آنها را هنرمند دانست ولی به هرحال صحبت با او را ادامه میدهیم تا چیز بیشتری دستگیرمان شود. او موسیقی را نه تنها برای سرگرمی، بلکه وسیلهای برای ابراز عقایدش میداند. چند تا از جملات ترانههای پاپ را که خیلی دوست دارد میخواند و میگوید «ببین چگونه حرف جامعه را میزند؛ نگاه چی میگه و...» که انصافا نظرش در این مورد را باید پذیرفت. فارغ از نوع سلیقه و محتوا، به دلیل بیان مباحث روز و اجتماعی ژانر رپ این روزها طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است. پس ما با مخاطبی مواجه شدیم که به دنبال بیان مشکلات جامعه با زبانی ساده توسط هنر یا فرهنگ است و ترجیح میدهد محتوای پیشرویش شعاری نباشد و حتی مسائل آن را در جامعه ببیند.
ـ اقتصاد مهم تر از سینما
مسعود 41 ساله است. فوق لیسانس مکانیک دارد. خودش را یک عشق فیلم معرفی میکند. از دههی 70 اکثر فیلمها را در سینما تماشا کرده است. به قول خودش کمتر فیلمی پیدا میشود که او ندیده باشد. البته 5 یا 6 سالی میشود که خیلی کمتر از سالهای گذشته فیلم میبیند. درآمدش در ماه به حدود 9 میلیون میرسد. متاهل است و یک بچه 6 ساله دارد. میگوید هزینهها دیگر رمقی نمیگذارد که مثل گذشته با خیال راحت فیلم ببینم و به سینما بروم. حداقل سه سال است که سینما نرفته است و حتی ترجیح میدهد بعداز ظهرها سر اسنپ کار کند تا هزینههای زندگیاش تامین شود و به قول خودش در حسرت است که بتواند مثل گذشته با خیال راحت به سینما برود.
ـ تاثیر اقتصاد بر لباس
سمیه انتظاری لیسانس مدیریت دارد و در یک شرکت خصوصی کار میکند. درآمدش در ماه به 6 میلیون تومان میرسد و مجرد است. وقتی از فرهنگ و مخاطب فرهنگ حرف میزنم در همان ابتدا میگوید آدم ظاهربینی نیستم ولی به نظرم فرهنگ آدمها در نوع لباس پوشیدنشان خیلی تاثیرگذار است. من خودم ترجیح میدهم لباسهایی که انتخاب میکنم علاوه بر زیبا بودن، با فرهنگ کشورم بیگانه نباشد. ولی متاسفانه خرید لباسهای به اصطلاح وزین، قیمت خیلی بالایی دارند. با خنده میگوید یک خانم حداقل باید 7 یا 8 مانتو داشته باشد که هرکدام شلوار، روسری و حتی کیف هم رنگ خود را نیاز دارد. حالا در نظر بگیرید برای تهیه لباس وزین به چه میزان پول نیاز است! اصلا با این درآمدها و این هزینهها میشود به دنبال خرید لباس وزین که معرف فرهنگ جامعهی ما باشد رفت!
ـ بازار رنگ پریده کتاب فروشی
خانم نسبتا جوانی که نزدیک یکی از داروخانهها بساط کتاب فروشی پهن کرده یکی دیگر از افرادی است که سراغش رفتم. از وضعیت بازار کتاب پرسیدم که گفت اصلا اوضاع خوبی ندارد. هر روز چند نفر از من سوال میکنند که شما کتاب هم میخرید؟ بیشتر مشتریان من افراد میان سال هستند. یا خانمهای خانهدار و یا افراد بازنشسته که دنبال خرید رمان هستند تا اوقات فراغتشان را پر کنند. من هم چون حمل و نقل کتابها برایم سخت است نمیتوانم کتابهای زیادی بیاورم. نهایت 40 جلد کتاب میآورم و ترجیح میدهم کتابهای پرفروش انتخاب کنم که سریعتر فروش برود. باور کردن شما برای من فرقی ندارد ولی هفتهای یک یا دو روز حتی در کل روز یک جلد کتاب هم نمیفروشم.
ـ باید از خیلی چیزها چشمپوشی کرد
نزدیک پارک ملت با جوانی 28 ساله همکلام شدم. از تاری که در دست داشت متوجه شدم هنرجو یا احتمالا نوازنده است.
نامش سالار الیاسی است و دانشجوی کارشناسی ارشد سه سال است که کلاس آموزش تار میرود. آرزویش خرید تار حرفهای است که برای خریدش حداقل به 15 میلیون تومان نیاز دارد. آرزوهای زیادی در سر دارد. به گفته خودش موسیقی خوب کمیاب شده. صدا و سیما آثار فاخر پخش نمیکند. قیمت تماشای کنسرتها نجومی شده است. مگر یک جوان چقدر درآمد دارد که بتواند از پس این هزینهها بربیاد؟ قیمت یک آلبوم موسیقی البته به صورت مجازی بیش از 50 هزار تومان است. نمیشود خرید و یا باید از خرید خیلی چیزها چشمپوشی کنم تا بتوانم به علایقم برسم. به نظر من اگر قیمتها کمتر باشد مخاطبان برنامههای فرهنگی و هنری خیلی بیشتر میشود. درآمد کم و هزینههای زیاد و در کنار آن مشغلهی ذهنی فراوان باعث شده مردم نسبت به فرهنگ وهنر بی اعتنا باشند.
ـ نتیجه
بسیاری اعتقاد دارند که فرهنگ در جامعهی امروز به شدت آسیب دیده است. گرچه این موضوع نیاز به بررسی جامع دارد ولی اثرات این آسیب دیدگی را به وضوح میتوان در خط جامعه مشاهده کرد. طبق نظرات مختلفی که در این گزارش تهیه شده موارد متعددی را برای این موضوع میتوان عنوان کرد که اصلیترین آن آموزش است. همانطور که میدانید آموزش از خانواده شروع میشود و در مدرسه و دانشگاه ادامه مییابد. اینکه مدارس و دانشگاههای ما تا چه میزان و با چه کیفیت و از چه منظری به موضوع فرهنگ میپردازند خود بحثی جداگانه است که باید به آن پرداخته شود. گرچه از بیاعتنایی بعضی از خانوادهها نسبت به فرهنگ به راحتی نمیتوان گذشت. اما اقتصاد نیروی محرک فرهنگ است. در شرایط اقتصادی امروز، پرداختن به موضوع فرهنگ کار بسیار دشواری است. بهطور واقعبینانه اگر نگاه کنیم نمیشود از کارگری که روزی 8 یا 10 ساعت کار میکند و حتی حقوقش کفاف مخارج اولیه زندگی را نمیدهد انتظار داشته باشیم سالن تئاتر یا کنسرت و سینما را برای ما پر کند. این موضوع دقیقا این پرسش را ایجاد میکند آیا فرهنگ و هنر و حضور در برنامههای فرهنگی را باید مختص به افراد متوسط و متمول جامعه دانست؟ آیا فرزندان بسیاری از خانوادههایی که به سختی روزگار میگذرانند و حتی در مناطق محروم و خارج از شهر زندگی میکنند هیچ سهمی از بودجهی فرهنگی کشور ندارند؟ دولتها و نهادهای فرهنگی ذیربط تا چه حد به وظایفشان عمل کردهاند و آیا قدمی برای خدمترسانی به قشر آسیبپذیر جامعه برداشتهاند و... اینها مسائلی هستند که در گزارشهای بعدی باید به آن بپردازیم.