زندگی‌ای به نام نمایش


رومینا اسماعیلی‌پور
«وحید محمدبیگی» بازیگری است که با نمایش «سه هیچ» او را می‌شناسیم و از بازیگران پرکار استان به شمار می‌رود. با این بازیگر به گفت‌وگویی صمیمانه‌تر پرداخته‌ایم تا با زندگی کاری و شخصی‌اش بیشتر آشنا شویم. ـ برای اینکه خواننده‌های ما بیشتر با شما آشنا شوند توضیحی از خودتون بدید و بفرمایید از چه سالی وارد عرصه‌ی تئاتر شدین؟ وحید محمدبیگی هستم. متولد 1359 از سال 1377 به کار نمایش، نویسندگی، کارگردانی و بازیگری مشغول هستم. تحصیلاتم ارتباطی با حوزه کاری‌ام ندارد. صنایع چوب رشته دانشگاهیم بود. ـ جرقه‌ی اولیه، برای شروع شما به این کار و علاقه‌تون در این عرصه چی بود؟ این علاقه از سن نه‌سالگی شروع شد. داخل مدرسه معمولاً کارهای تئاتر و نمایش اجرا می‌کردم ولی به علت اینکه در آن سال‌ها کارگاهی برای آموزش بازیگری وجود نداشت این علاقه در نطفه خفه شد. از سن 12 ـ 13 یک سری کارگاه‌های بازیگری در استان تشکیل شدند ولی خوب به‌علت اینکه مناسب سن من نبودند امکان حضور در آن‌ها برایم فراهم نشد. از سن 18 سالگی که کمی مستقل شدم به اداره‌ی کل ارشاد مراجعه کردم و جدی‌تر این قضیه را پیگیری کرده و مشغول این کار شدم. ـ اولین کار نمایشیتون رو به خاطر دارید؟ چه حال‌وهوایی براتون داشت؟ بله، کار خود کرده را تدبیر نیست. نقش خیلی کمی داشتم شاید 30 ثانیه ... ولی در همین 30 ثانیه استرس زیادی را تحمل کردم. چون اولین تجربم بود. درعین جالب بودن فضا، کار را کمی سخت می‌دیدم. با اینکه نقش کمی بود و شاید کلا یک خط دیالوگ می‌شد ولی شب سختی را سپری کردم. ـ اولین نمایشی که دیدین را به‌خاطر دارید؟ اولین نمایشمو سن 12 سالگی در تهران دیدم. اسمش را یادم نمیاد ولی ژانر کمدی داشت. با این نمایش علاقه‌ای که به تئاتر داشتم هم شدیدتر شد. بعدها دنبال تئاتری شبیه به نمایشی که در تهران دیده بودم در قزوین گشتم که متاسفانه اون‌قدری که تصور می‌کردم داخل قزوین اجرایی نبود. خب تعداد سالن‌های قزوین به‌قدری نیست که بشود چندین نمایش اجرا کرد. در حال حاضر یکی 2 تا سالن اضافه‌شده ولی زمان ما به این صورت نبود؛ کلا یک سالن وجود داشت و همه گروه‌های نمایش باید نوبت می‌گرفتند و صبر می‌کردند تا نوبتشان شود و روی صحنه اجرا کنند. ـ آیا تئاتر را به‌عنوان شغل انتخاب کردید یا در کنار آن به کار دیگری هم مشغول هستید؟ به‌جرات می‌توانم بگویم تنها کسی هستم که در قزوین شغل اصلی‌اش نمایش است. اغلب بچه‌ها در کنار تئاتر به کار دیگری هم مشغول هستند. ولی شغل اصلی من همین حرفه است و حتی وارد مشاغل دیگری هم نشدم! ـ از نظر تامین درآمد و مخارج زندگی با توجه به اینکه این حرفه را به‌عنوان شغل اصلی در نظر گرفته‌اید به مشکلی بر نخوردید؟ این انتخابی که من داشتم به‌معنای درآمد بالایی که در این شغل وجود دارد نیست. در چند سال اخیر با نمایش‌های کمدی و سانس‌های زیادی که داشتیم این حرفه برای من درآمد داشته ولی شاید از این 24 سالی که کار نمایش اجرا کرده‌ام به‌جرات 20 سال به‌صورت مجانی بوده‌ است! من کار استیجی هم انجام می‌دهم. کارهای سفارش متن هم داشته‌ام. حتی متن‌هایی هم برای صداوسیما، رادیو و شبکه نسیم می‌نوشتم. همین برنامه‌های نمایشی چند سال اخیر شاید برای یک ماه مخارج زندگی‌ام را تامین کند. به‌همین خاطر کاملاً این مسئله را قبول دارم که تئاتر منبع درآمدی نیست که کفاف زندگی را بدهد و بتوانیم برای پرداخت قسط، اجاره خونه و سایر مایحتاج زندگی روی آن حساب باز کنیم. ـ به نظرتون با کدوم کار خیلی شناخته شدید که حتی باعث شد از طرف صداوسیما هم سفارش کار بگیرید؟ قطعا هیچ‌کدام از کارهایی که انجام می‌دادم صداوسیمایی نبوده. متاسفانه شبکه قزوین که اصلا بیننده ندارد و اون‌قدری که نمایش‌های ما مخاطب دارد کسی شبکه قزوین را نمی‌بیند! قبل‌از اینکه صداوسیما به من سفارش متن بدهد قطعا دوستان کارهای من را دیده یا نمونه متن‌ها را خوانده بودند و به همین دلیل پیشنهاد سفارش متن برای کارهای نمایش و یا تلویزیون را به من دادند. خودم نمی‌توانم بگویم که کدام متن از کارهایم نسبت به بقیه قوی‌تر است چون این امر کاملاً سلیقه‌ای است و مخاطب باید نظر بدهد. می‌شود گفت نمایش‌های من را دیدن که پیشنهاد همکاری داده‌اند البته این همکاری خیلی قدیمیه و به سال‌های 82 ـ 83 برمی‌گردد. درمجموعه تلویزیونی‌ای به نام خانه ما بازی کردم و می‌شود گفت به نوعی هم در نوشتن متنش دخیل بودم. بعد از این کار کم‌کم پیشنهادهای نوشتن متن و اجرا بیشتر شد. ـ از کارهایی که اجرا کردین تعریف کنید و بگویید که به نظرتون کدام کار موفق‌تر بوده و طبق سلیقه و علایق شما بوده ‌است؟ یک بخش مربوط به نمایش‌هایی می‌شود که خودم ننوشتم و صرفاً اجراشون کردم. بین این نمایش‌ها که گاهی متن خارجی فوق‌العاده‌ای داشتند می‌توانم به 3 شب با مادوکس و باجه اشاره کنم که از نمایش‌های با متن‌های خارجی مورد علاقه من بودند و اجرای آن‌ها به‌سال 79 برمی‌گردد. در بین نمایش‌هایی که خودم نوشتم واقعاً قابل تفکیک نیستند که بتوانم صراحتاً بیان کنم کدام موفق‌تر بوده و یا بیشتر مورد علاقه‌ام بوده‌است. به‌نظر من نویسنده خوب نویسنده‌ای است که متن‌های جدیدش نسبت‌به نوشته‌های قدیمی‌اش چند پله بالاتر باشد. در حال حاضر من نظرم به نمایشنامه سه هیچ است. چون هم نمایشنامه متفاوتی دارد و هم نسبت‌به اجراهای قبلی برای به نمایش گذاشتن فضای قدیم که متعلق به 150 سال پیش قزوین است با چالش‌های بیشتری همراه است. ـ اوقات فراغت شما به چه صورت سپری می‌شود؟ معمولا با کتاب خواندن، فیلم دیدن، نمایشنامه خواندن و نوشتن می‌گذرد. به‌شدت اهل فوتبال هستم. البته خودم بازی نمی‌کنم بیشتر پیگیر اخبار آن هستم. خیلی به طبیعت علاقه دارم اما می‌شود گفت اکثر وقتم را با نوشتن پر می‌کنم. ـ کدام نویسنده‌ آثار و سبک قلمش روی شما تاثیر زیادی گذاشته و علاقه به نوشته‌هایش دارید؟ نمایشنامه‌های نیل سایمون‌رو خیلی دوست دارم. فضای حاکم در نوشته‌هایش باعث تفاوت آثارش با سایر نمایشنامه‌ها می‌شود و این متن‌ها متفاوت و بسیار خاص هستند. ـ با کارهای جدی ارتباط بیشتری برقرار می‌کنید یا طنز؟ جالبه که خودم به شخصه با کارهای جدی ارتباط بیشتری برقرار می‌کنم و علاقه بیشتری هم دارم. اکثر جایزه‌هایی هم که گرفته‌ام برای همین نمایشنامه‌های جدی‌ام بوده‌است. اما تمایل بیشتری به اجرای طنز دارم. اول از همه چون حال بقیه با این نوع کارها بهتر می‌شود و طبیعتاً روی من هم تاثیر مثبتی می‌گذارد و از طرفی ما، در موقعیتی هستیم که نمایش‌های طنز به‌شدت برای مردم ما لازم است و خب استقبال بیشتری می‌شود. چه بسا 8 سالی می‌شود که در این مسیر قرار گرفته‌ام و حالا حالاها قصد ترک این راه را ندارم. ـ نقش سینمایی بوده که به شما پیشنهاد شود یا در سریال‌ها ایفای نقش کرده‌اید؟ فیلم سینمایی خیر ولی چند تا تله فیلم بازی کردم. چند سال پیش هم پیشنهاد بازی سینمایی داشتم و تا مراحل اجرایی هم پیش رفتیم ولی چون رانندگی با ماشین سنگین بلد نبودم کنسل شد. در حد پیشنهاد چند تا کار هم بوده ولی وقتی درگیر نمایش می‌شویم به‌علت وقت زیادی که می‌گیرد نمی‌توانیم نقش سینمایی قبول کنیم. ـ از جوایزی که برای تئاتر موفق به دریافت آن شدید بیشتر توضیح بدین. چند جایزه برای نویسندگی از جمله قصه مانی، که با این نمایشنامه به جشنواره بین‌المللی تئاتر معلولین راه پیدا کردیم و هم در این جشنواره و در جشنواره‌های قزوین موفق شدیم که جایزه بگیریم. تقریباً 8 جایزه بازیگری استانی و منطقه‌ای از جمله: نمایشنامه پایان‌نامه، قهوه قجری، باج، سه شب با مادوکس و سوته‌دلان. ـ این جایزه‌ها چه تاثیری در روند کاری دارد؟ قطعا تاثیر بسیار زیادی دارد. مخصوصاً اوایل کار… به‌عنوان مثال من خودم اگر بخواهم بازیگری برای نمایش‌هایم انتخاب کنم اگر در رزومه‌ی کاری‌اش جایزه‌ی استانی یا بین‌المللی داشته باشد؛ خب نسبت به سایرین در اولویت قرار می‌دهم. ولی هیچ‌وقت این جایزه‌ها دلیلی بر خوب و یا بد بودن بازیگرها نیست. چه بسا ممکن است آسیب‌زننده و بازدارنده هم باشد! از این‌ جهت که برای برخی افراد غرور کاذب به‌همراه می‌آورد و باعث می‌شود که دست از تلاش بردارند. ـ با توجه به اینکه مدت طولانی‌ای هست که در این عرصه فعالیت دارید به نظرتون کار بازیگری چه تاثیری در زندگی شخصی دارد؟ حقیقتش در زندگی شخصی تاثیر مثبتی ندارد. چرا که درگیری زیادی پیش می‌آید و باعث می‌شود از خیلی از مسائل مثل خواب، تفریح و مسافرت یا خیلی چیزهای دیگر بگذریم. من شاید 2 ـ 3 سالی بشود که از قزوین خارج نشدم چون‌که باید هر شب سر صحنه حاضر باشم. ـ با توجه به این سختی‌هایی که گفتید چه چیزی باعث می‌شود همچنان به کار تئاتر و نمایش ادامه دهید؟ اول از همه اینکه من به چشم شغل به تئاتر نگاه نمی‌کنم و همیشه هم تاکید زیادی به بچه‌های تئاتر دارم که تا به چشم شغل به نمایش نگاه نکنید چون تبدیل به علاقه نمی‌شود. بحث بعدی هم موج مثبتی است که از سمت مخاطب دریافت می‌کنیم که تاثیر بسزایی دارد و واقعاً خستگی را از تنمان بیرون می‌کند. ـ اگر کارگردان قدیمی تئاتر به شما پیشنهاد همکاری بدهد و همزمان در یک کار نون و آبدار سینمایی هم از شما دعوت به همکاری بشود کدام را ترجیح می‌دهید؟ بستگی دارد کار کارگردان قدیمی به‌قدری قوی باشد که من را ترغیب کند. قدیمی یا جدید بودن مهم نیست مهم متن نمایشنامه است که وقتی می‌خوانم من را مشتاق به همکاری کند. از طرفی هم باید دید که آیا این فیلم سینمایی به اندازه‌ای هست که دیده شوم یا خیر چه‌بسا پیشنهادهایی هم از سمت سینما داشتم که خب به دلیل اینکه فرصتی برای دیده شدن نداشت قبول نکردم. من ترجیحم این است که حتی اگر نقشم یک خط است تاثیرگذار باشد. ـ کار تئاتر و بازیگری چه سختی‌ها و چالش‌هایی به‌همراه دارد؟ استاد ایزدفر که استاد بنده بودند همیشه یک جمله‌ای داشتند: «بازیگر زمانی به صحنه نمی‌آید که جنازه‌اش بیاید!» یکی از چالش‌های ما این است که تحت هر شرایطی باید روی صحنه حاضر شویم اگر حال بد و ناخوش داریم و نمایشمان یک نمایش کمدی است باید مخاطب را بخندانیم. حتی بازیگری داشتیم که همین پشت صحنه سرم بهش وصل کردیم و بعدش روی صحنه آمده و اجرا کرده است. خودم سر نمایش قبلی روی صحنه دچار مشکل از ناحیه زانو شدم و نمی‌توانستم حرکت کنم. فقط با ایما و اشاره به سایر بازیگران فهماندم که نمی‌توانم حرکت کنم. در وقت تعویض صحنه‌ها اگر فرصتی پیش می‌آمد پشت صحنه می‌رفتم و کیسه آبگرم روی پایم می‌گذاشتم و دوباره برمی‌گشتم. چندین نمایش قبل هم با وجود خونریزی بینی 2 ساعت روی صحنه بازی کردم! این موارد اتفاقاتی هست که در تئاتر خیلی عادی و طبیعیه... ـ علت دیده نشدن زیاد تئاتر در استان‌هایی مثل قزوین چه مواردی می‌تونه باشه؟ متاسفانه قزوین سالن استاندارد متناسب تئاتر ندارد و اصلا حمایتی هم از این مسئله به چشم نمی‌خورد. وقتی حمایتی نباشد بچه‌های تئاتر هم دلسرد می‌شوند. حمایتی که از بچه‌های شیراز و تهران یا سایر کلان‌شهرها می‌شود در شهرستان‌هایی علی‌الخصوص قزوین اتفاق دیده نمی شود. سالن‌ها مثل سالن علامه رفیعی قزوین حتی پارکینگ هم نداردند. همین موضوع باعث می‌شود انگیزه مخاطب برای رفتن به تئاتر کم‌رنگ شده و به‌مرور زمان از بین برود. از طرفی به‌نظر می‌رسد مسئولین تمایل زیادی به اجرای تئاتر و اتفاقات فرهنگی‌هنری ندارند. نمایش شما ممکن است 130 شب هم طول بکشد و عدم حضور حتی یک مسئول این تفکر را قوت می‌بخشد. طبیعتاً این مساله دغدغه مسئولین نیست تا زمانی‌که دغدغه‌مند نباشند پیگیری هم انجام نمی‌شود و تا پیگیری هم نباشد کاری انجام نمی‌شود. برای بحث سالن پیگیری‌های زیادی انجام دادیم حتی امضا هم جمع کردیم و کلنگ ساخت ساختمان جدید برای سالن نمایش هم؛ زده شد. اما در عمل ساخت آن به پایان نرسید. قزوین 2 یا 3 ساختمان نمایش نیمه ساخت دارد که دیگر توجهی به تکمیل آن‌ها نشده‌است و بهانه هرسال عدم بودجه کافی است. خیلی از سالن‌های شهرهایی مثل تهران خصوصی است. در استان ما متاسفانه کسی حاضر به ساخت سالن‌های خصوصی نمی‌شود و وقتی پیشنهاد می‌شود حاضر به همکاری نمی‌شوند. طبیعتاً ساخت برج و پاساژ را به اماکن فرهنگی و سالن‌های تئاتر و سینما ترجیح می‌دهند درحالی‌که اگر در این برج‌ها سالن تئاتر و سینما ساخته شود هم برای تبلیغات تاثیر زیادی دارد و هم افراد زیادی به واسطه رفت‌وآمدی که به این سالن‌ها دارند؛ به سایر مغازه‌های برج و یا پاساژ جذب می‌شوند و ناخودآگاه رونق در آن محل ایجاد می‌شود. متاسفانه این نوع فکر اقتصادی هنوز در قزوین شکل نگرفته‌است. ما حتی سالن اختصاصی هم در قزوین نداریم که فاجعه است. کنسرت‌ها در نمایشگاه بین‌الملل و در سوله برگزار می‌شود! وقتی‌که مخاطب حس کند مورد بی‌احترامی قرار گرفته‌است البته که بازدید از چنین رویکردهایی کاهش پیدا می‌کند. درحال‌حاضر این سالنی که ما در آن اجرا می‌کنیم برای همایش است. نور و فضای مناسب ندارد. سالن استاندارد تئاتر سالنی است که وقتی ما برروی صحنه صحبت می‌کنیم صدا تا آخر سالن اکو شود و مخاطبی که در انتهای سالن نشسته‌است به‌راحتی صدا را بشنود. اما این‌جا از یک‌شنبه که اجرا شروع می‌شود به قدری به حنجره‌ها فشار وارد می‌شود که تا سه‌شنبه ‌شب صداها کاملاً می‌گیرد. ـ یکسری از بازیگران بعد از دوران اوج خودشان به نقش‌های ضعیف رو می‌آورند یا کلا از کار کنار گذاشته می‌شوند و به آن‌ها پیشنهادی داده نمی‌شود به‌نظر شما علت این‌موضوع چیست؟ اکثر این بازیگران هر نقشی را قبول نمی‌کند و شاید چون بازیگران پیشکسوتی هم هستند هرکسی از پس دستمزد‌هایی که می‌گویند برنیاید. ولی این موضوع که از کار کنار گذاشته شوند طبیعی است. سینما بی‌رحم است. حتی بی‌رحم‌تر از تئاتر... چون در تئاتر حتی اگر سن ما بالا برود و قادر به اجرای نمایش نباشیم می‌توانیم بنویسیم و کارگردانی کنیم ولی سینما به این صورت نیست. وقتی آدم‌های جدیدی می‌آیند بازیگران قدیم کنار گذاشته می‌شوند. در انتهای صحبت تنها امیدواریم که مسئولین توجه بیشتری نه تنها به بچه‌های تئاتر بلکه به بچه‌های هنرمند قزوینی داشته باشند. هنرمندان قزوینی نسبت‌به سایر استان‌ها بسیار آرام‌تر هستند و می‌شود گفت حجب ‌وحیای بیشتری دارند و متاسفانه همیشه هم به کم قانع هستند . خواسته من این هست که حداقل مسئولین سری به این سالن‌ها بزنند و به وخامت موضوع پی ببرند خواسته ما لوح و مسایل مالی نیست بلکه، تنها آگاهی از مشکلاتی است که ما شبانه‌روز با آن‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنیم.

سه شنبه 31 خرداد 1401
03:17:42
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT