آشفته بازار مطبوعات


زمان: اکنون مکان: دارالمومنین قزوین
آشفتگی، همزاد رسانه‌ها شده است. آن گونه که جای ظالم و مظلوم و قاتل و مقتول عوض می‌شود. و این از مصیبت‌های بزرگ جهان معاصر است. امروز خبر و مقاله جای گلوله را گرفته است و ضرورت جهاد تبیین ازیراست. آشفتگی بازار مطبوعات اما پریشانی مضاعف دارد. حفظ منزلت مطبوعاتی که به زیور طبع آراسته می‌شوند در مقابل فضای هیجان‌انگیز مجازی که مجاز به تغییر حال در لحظه شده است؛ از یک‌سو و مشکلات درونی خودش که هر روز بیشتر می‌شود؛ از سوی دیگر روزنامه‌نگاران را با چالشی بحرانی مواجه نموده است. اگر چه روزنامه‌نگار پایدار که دهه‌های پرتلاطم را پشت سر گذارده است به خوبی می‌داند که این نیز بگذرد ...  مساله اول این که فضای مطبوعات دیگر وزانت گذشته را ندارد. زیر پابینانی هستند، تعدادی هم در میان مسئولین، که زمانه طبع را گذشته می‌دانند؛ به مدد آماری که شمارگان مطبوعات را کمتر جلوه می‌دهد! و مخاطب محورانی که کمیت را همه چیز می‌بینند و این را نمی‌بینند که «... یکی مرد جنگی به از صد سوار...» غیر آن، اما لشکر خبرنگارنمایان حاضر در هر مجلسی که بهره‌ای در آن برایشان متصور است؛ بیشتر از هر معاند بیرونی به مطبوعات ضربه زده‌ است. ‌ ویژگی‌های این لشکر بی‌سامان، یکی این است که طلبکارند و نه مطالبه‌گر. دوم اینکه مطالباتشان را به جُوی می‌فروشند؛ که کارتی باشد یا وعده‌ای آگهی. سوم اینکه چرخبالی هستند که می چرخند اما فرودگاهی ندارند. هر پشت بامی را مناسب فرود و صعود می‌دانند. خبرنگارند اما خبرشان جایی درج نمی‌شود. روزنامه نگارند اما در روزنامه‌ای جایی ندارند. دهانند بجای دست و زبانند به جای قلم. اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی تا کی سکوت پیشه می‌کند در مقابل این میدان دارانی که اجازه بروز و ظهور خبرنگاران و روزنامه‌نگاران اصیلی را که با سیلی صورتشان را سرخ می‌کنند و آبرو نگاه می‌دارند؛ نمی‌دهند؟ هر کدام چسبیده‌اند به اداره‌ای که حیات و حیاط خلوت مالی دارد و به کارخانه‌ای یا سازمانی که روابط عمومی و خصوصی دارد. هر از چند گاهی رپرتاژی و به همان زنده‌اند. گاهی حتی رپرتاژ را چاپ نمی‌کنند و فقط می‌چاپند! نمایندگان روزنامه‌های هستند که روزنامه‌شان در محل خودشان دو هفته‌ای یک بار چند صد نسخه چاپ می‌شود و پای مطبعه‌اشان به دکه‌های خودشان هم باز نمی‌شود؛ چه رسد به قزوین و از کاغذ روزنامه جز همان معرفی‌نامه تاخورده و چرک را در قالب نمایندگی ندارند.  امروز انتشار یک نشریه در قزوین هر شماره در نقطه سر به سر حدود ده میلیون تومان هزینه دارد. هزینه‌های خبرنگار و بیمه و چاپ و کاغذ و دفتر و غیره ... اگر هزار نسخه فروش داشته باشند؛ باید هر نسخه را ده هزار تومان بفروشند در حالی که در واقع دو سه هزار تومان می‌نویسند و بعضا رایگان توزیع می‌کنند؛ تا تاوان هزینه‌ها را فقط بدهند. و این نشریات دسترسی راحت و گاهی حتی ناراحت! به آگهی ندارند. اما دختر خانمی که تمام "ثروت" نامشهودش یک برگه تاخورده به عنوان نماینده از روزنامه‌ای است که وجود ندارد و نامش هم به گوش‌ات نخورده است و آدرسی که بن‌بست است؛ در عرض یکسال بیش از یک میلیارد تومان (آری درست خوانده‌اید بیش از یک میلیارد تومان) از همین اداره کل متولی مطبوعات آگهی گرفت تا در خیال، چاپ کند و در واقعیت بچاپد.  اداره کل فرهنگ و ارشاد امروز همه اسباب تغییر و در رأسش مدیر کلی دارد که بتواند فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد. حداقل این است که به نشریات محلی که جوهر قلمشان خون جگر است و هزار تومان هزار تومان، هزینه‌هایشان را جمع می‌کنند؛ اجازه نمایندگی روزنامه‌های سراسری نام‌‌دار و تیراژدار را بدهد که بتوانند آگهی‌های روزنامه‌ای سراسری را چاپ کنند تا از قبل آن بتوانند نشریه‌هایشان را سرپا نگاه دارند؛ اگر انتشار شناسنامه فرهنگی استان برای مسئولین فرهنگی و سیاسی استان اهمیت دارد. نه اینکه یک خانواده نمایندگی ده روزنامه بی‌نام و نشان را داشته، بدون اینکه سواد یک خط نوشتن را داشته باشند. یا روزنامه‌های صوری‌شان در دکه‌های قزوین توزیع شود یا حتی یک خط خبر در روزنامه‌هایی که در قزوین توزیع نمی‌شود؛ داشته باشند. آگهی‌های چند ده میلیون تومانی بگیرند و هر از چند گاهی پنج نسخه از آگهی چاپ شده را تهیه کنند و به ادارات مربوطه تقدیم کنند و به ریش روزنامه‌نگاری نحیف و عفیف این دیار بخندند. این تغییر انقلابی، همتی می‌خواهد تا بر این مشکلات "فائز" آید و امیدواریم.... 

شنبه 21 خرداد 1401
03:31:24
 
 
Copyright © 2024 velaiatnews.com - All rights reserved
E-mail : info@velaiatnews.com - Power by Ghasedak ICT