گفتوگو: رومینا اسماعیلیپور
نقاشان، مجسمهسازان، بازیگران و هنرمندان بسیاری، هنر را تسلی روح و راهی برای نجات و کمک به خود معرفی کردهاند. مرتضی رحمانی هنرمند نقشآفرین تئاتر استان قزوین هم متاثر از این دیدگاه است. او تنها عشق به هنر و نمایش را برای پابرجا ماندن در این رشته کافی و لازم میداند.
متن پیشرو، حاصل گفتوگو با این هنرمند قزوینی است که در ادامه با دیدگاه وی در حوزه هنر، به ویژه هنر نمایش آشنا میشویم.
ـ لطفاً خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید.
بنده مرتضی رحمانی متولد اوایل دهه 60 و بیشتر از 20 سالی میشود که مشغول فعالیتهای نمایش و تئاتر هستم.
ـ در کنار کار تئاتر به شغل دیگری هم مشغول هستید؟
بله، اما شغل دیگری که دارم باز مرتبط با هنر و فعالیتهای فرهنگی است و در مجموعههای فرهنگی دیگری مشغول هستم. از جمله، فعالیت مستمری با مجموعه زندانهای استان قزوین در زمینه فرهنگی دارم.
ـ رشته تحصیلی شما چیست؟ و اگر مرتبط با کار تئاتر نیست چه چیزی موجب تمایل و فعالیت شما در عرصهی هنر شدهاست؟
من ارشد مدیریت فرهنگی و برنامهریزی دارم. هنر را با علاقهای که داشتم انتخاب کردم البته افراد جامعه، هنر را برای امرار معاش انتخاب نمیکنند چون اصولاً چنین امکانی از طریق هنر وجود ندارد! و نمیشود زندگی را تنها با هنر اداره کرد. به همینخاطر به جرات میشود گفت «هنر برای من یک عشق دیرینه است» و همین علاقه برای فعالیتهای هنری و فرهنگی از جانب من کافی است.
ـ چه مدتیست که به کار تئاتر مشغول هستین؟
میشود گفت من از وقتی خودم را شناختم به این مسئله یعنی هنر و اجرا علاقهمند بودم.
ـ از سختیها و چالشهایی که در این زمینه شغلی یعنی تئاتر با آن روبهرو میشوید کمی توضیح بدهید.
با توجه به مسئله امرار معاش از اول اطلاع داشتم که نمیشود تنها با هنر و تئاتر زندگی کرد. به همین دلیل درس خواندم و مشغول فعالیتهای دیگری در کنار تئاتر شدم و تئاتر را بهعنوان محور اصلی اقتصادی زندگیام قرار ندادم. یکی از بدترین و بزرگترین چالشها در این زمینه نداشتن سالن هست و فکر میکنم سالنهای قزوین از کمترین استاندارد لازم نسبت به سایر استانها برخوردار باشند. در حال حاضر دغدغه اکثر بچههای تئاتر همین موضوع است. البته مسئله تبلیغات هم مطرح میشود.
ـ در سالهای اخیر کدام تئاترها را اجرا کردید؟
من تئاترهای بسیاری اجرا کردهام از جمله صبح طلوع میکند، ابراهیم مکی تا کاری از سیروس شاملو. ماداگاسکار، چیزی شبیه زندگی، 2 متر در دو متر، آوای غمگین با خانم متفکر و همینطور چند چرکنویس چروکیده رو در کارنامهی سوابق هنریام دارم. همچنین از نمایشهای کمدی باید به خاله خانباجی، سوپراستار، منو بایرام یهویی، جنجال در عروسی و 3 هیچ که در حال اجراست اشاره کنم.
ـ از مجموعهی «3 هیچ» راضی هستید؟
بله، از 3 هیچ راضیام. تمام اینها به این برمیگردد که از کار چه انتظاری دارم و دنبال چه چیزی هستم.
ـ درمورد جملهای که گفتید کمی بیشتر توضیح دهید؟
یک دورهای محور فعالیتهایم برای راهیابی به جشنواره و کار برای مخاطب خاص بود. حتی مدتی، اجرایی خارج از ایران داشتم که همان اجرای 2 متر در 2 متر بود و حدوداً مربوط به سال 89 میشود. در این نمایش استاد صادقی را همراهی کردم. ایشون همیشه تاکید داشت کسی که تئاتر کار میکند باید ازمسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و سایر مسائل روز جامعه، اطلاعات کافی داشته باشد. که در آن دوران خیلی برای من قابل درک نبود اما بعدها این موضوع برایم روشنتر و ملموستر شد. چون وقتی کسی کار هنری انجام میدهد اگر آگاهی کافی نداشته باشد که چه محصول فرهنگی را باید برای مردمش با توجه به اوضاع و شرایط ارائه دهد محکوم به شکست میشود. در نتیجه نه هنرمند لذت میبرد و نه مردم. مسلماً نیازهای مردم در اینجا ملاک میشود. پس هدف من در حال حاضر رضایت و خواستهی مردم است.
ـ کارهایی که اجرا میکنید برای مخاطب خاص هست یا عامه مردم؟
صددرصد کارهای من برای مخاطب عام هست. مخاطب خاص بستگی به ظرفیت شهر دارد و متغیر است. در حال حاضر در قزوین این تعداد بسیار محدود است. بهعنوان مثال اگر کنسرتی برگزار شود همهی موسیقیدانها و افرادی که در این حوزه فعالیت دارند در کنسرت شرکت نمیکنند . این افراد برای خواننده، مخاطب خاص هستند و خب این وضعیت در رابطه با سایر رشتههای هنری هم به همین منوال مطرح میشود. به همین دلیل اصلا علاقهای برای کارکردن نسبت به خواص جامعه ندارم. چون من خودم را هم از عوام مردم میدانم و نمیتوانم بین خودم و این مردم فاصله ایجاد کنم. بهتر بگویم که این امر، یکی از ویژگیهای کارهای هنری است. البته من متنهای خارجی زیادی کار کردهام و در این زمینه یعنی کار برای خواص مردم هم تجربه دارم اما از اینکه اجرایم برای همه قابل فهم نباشد و اکثریت ارتباط نگیرند حس خوبی بهم القا نمیشود.
ـ در مورد کارکردها و ویژگیهای مثبت تئاتر و اجرا هم لطفا توضیحاتی بدهید.
هنر نمایش کارکرد زیادی دارد. از جمله آگاهیسازی، روشنگری، جریانسازی، تغییر نگرش انسان، تفکر و خیلی موارد دیگر. اما مهمترین کارکرد، شادی و نشاط برای مردم است. اصل هنر نمایش از زمانهای قدیم برای سرگرمی مردم بوده. نمایشهایی ازجمله روحوضی، تعزیه، نقالی و امثالهم... وظیفه اصلیای که برعهده داشتند سرگرم کردن مردم بوده است. از جهت مهم بودن این نمایشها به این مسئله میتوانم اشاره کنم که هر ساله مورد پاسداشت قرار گرفته و جشنوارههای آیینسنتی در این خصوص برگزار میشود.
ـ مخاطبها اکثراً شما را با نقش طنز دیدهاند آیا نقشی که جدی باشد، اجرا کردهاید؟
بله، اتفاقاً تعداد این طور نقشها بسیار بیشتر بوده است.
ـ خودتان بیشتر به کدام نقش علاقه دارید جدی یا طنز؟
بنده بازیگر هستم و مسلماً خیلی تفاوتی برایم ایجاد نمیکند. من حتی در تعزیه هم نقشآفرینی کردهام و نقش شمر را بازی کردم. ولی خب طنز بیشتر مورد توجه من است البته کار جدی هم در برنامههایم قرار گرفته و در آینده حتما روی صحنه از بنده خواهید دید.
ـ سوژهها و نقشهای اجرا توسط چه کسی انتخاب و برنامهریزی میشود؟
ما اتاق فکری داخل گروه تئاتر داریم که در آنجا طرح و برنامهریزیهای نمایش انجام میشود. طرح نهایی توسط آقای محمد بیگی نوشته شده و تبدیل به نمایشنامه میشود.
ـ از اجرای نوروزی که در مجموعه سعدالسلطنه داشتید، رضایت دارید؟
بله ، ولی جریان مستقل رو بیشتر میپسندم.
ـ علایق مردم از نوع و سبک اجرا بیشتر به چه سمت و سویی متمایل شده است؟ و طرفدار چه نوع اجرایی هستند؟
مردم بیشتر اجراهای طنز را میپسندند. جایی که برای مدتی از دغدغهی ذهنی رها شده و اساسا هیچ فکری نداشته باشند. این اجراهای طنز برای مدتی مثل مسکن عمل میکنند و بیشتر درخواستها نسبت به همین نوع نمایش هست.
ـ ابتدای صحبت گفتید که مدتی برای حضور در جشنواره کار کردهاید و هدفتان از تئاتر رسیدن به همین موضوع بوده است. هنوز هم همین هدف را دنبال میکنید؟
خیر، در حال حاضر جشنواره برای من معنی خاصی ندارد و حتی بابت دورانی که مصرانه پیگیر جشنواره بودم، پشیمان هستم و افسوس میخورم!
چون با حضور در جشنواره قرار نیست اتفاق خاصی در زندگی ما ایجاد شود... شاید میشد با مدیریت مناسب جشنواره را به سمت خاصی برد و خروجیای دریافت کرد، اما نشد.
نهایتا الان تصمیم دارم که برای مردم کار کنم و لذت ببرم.