م. برومند
مقدمه
از زمان ورود ارمنیها به شهر قزوین اطلاعات دقیقی در دست نیست. بر پایه پژوهشهای ایرانیها و علاقهمندان ارمنی، با بهرهگیری از پارهای تالیفات و اسناد و مدارک بایگانیهای مختلف، دستاوردهای اندکی فراهم شدهاست. نخستین اطلاعات از کوچ ارمنیها به قزوین را در سال 1605 میلادی نوشتهاند.
در سفرنامه برادران شرلی نیز آمدهاست که در 23 ژوئیه 1638 میلادی سفیر یا فرستاده دولت انگلیس به نام «سِر دِر مرکتن» در قزوین فوت کرده و او را در گورستان ارمنیهای شهر به خاک سپردند و ارمنیها با کشیش خود در این امر هیات انگلیسی را معاونت کردهاند.
شاردن فرانسوی در سال 1674 میلادی در دوره پادشاهی شاه سلیمان صفوی از قزوین دیدن کرده و ارمنیان شهر را چهل خانواده نوشتهاست. جهانگرد دیگر اروپایی به نام کرنی لوبروئن در سفرنامه خود (1707 میلادی) آورده است:
ارمنیان در این شهر زندگی میکنند و دارای یک نمازخانه (شاپل) هستند که از دور شبیه کبوتردان (کبوترخانه) است.
بدین سان روشن است که از سال 1605 میلادی از زمان کوچ ارمنیان به قزوین تا سال 1707 میلادی، شهر قزوین یک سده پذیرای مهاجران ارمنی بودهاست و این مهاجران مسیحی در شهر شیعی ـ اسلامی قزوین، به گونه یک اقلیت دینی دارای محله و اماکن زندگی و کلیسا و گورستان ویژه بوده و با داشتن مشاغل و حرفههایی چند، در آرامش زندگی کرده و فرزندانشان نیز از آموزشهای قومی، دینی و زبانی برخوردار شدهاند. مورخان ایرانی نیز بر این قول بودهاند که (ارمنیان ظاهرا از زمان شاه عباس دوم به قزوین آمدهاند) و سال بنای کلیسای قزوین به نام کلیسای هریپسیمه مقدس را سال 1676 میلادی تشخیص دادهاند.
نقش پررنگ بازرگانان ارمنی قزوین
نقش بازرگانی ارمنیان قزوین بسیار چشمگیر بوده، در دوره ناصری، «هارتون تومانیانس» و پسرانش در قزوین تجارتخانه و صرافی داشتند و با روسها و بانک استقراضی نیز در ارتباط بودند. «آرامیان» و «بدل آرزومانیان» هم که از بازرگانان بنام بودند، در قزوین دفتر و دستگاه داشتند. در کتاب «سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین» تالیف پرویز ورجاوند آمده است:
دهه آخر سده نوزدهم معرف دوران فعالیت قابل توجه ارمنیها در قزوین است. در این دهه تنی چند از بازرگانان ارمنی نقش مؤثری در داد و ستدهای بازرگانی، به ویژه با روسیه، برعهده داشتهاند. تجارتخانههای برادران تومانیان [تومانیانس] آرارات، برادران برخورداریان (سیمون و میکائیل خان) و برادران آرزومیان به کار صادرات خشکبار و وارد کردن پارچه و ظرفهای چینی میپرداختند.
«آدریس خان» ملقب به (تاجر باشی) «سهراب خان، هاکوپ خان و کاراپت خان» نیز از جمله بازرگانان مشهور ارمنی ساکن قزوین بودند. نامههای متعددی با مهر برجسته از شرکت تجارتی برادران تومانیان [تومانیانس] در آرشیو کلیسای وانک وجود دارد.
حضور ارامنه در قزوین و ایران فقط مختص به بازرگانی نبوده و در بسیاری از رشتهها از جمله پزشکی، گیاه شناسی، عموم رشتههای هنری میتوان تاثیر ارامنه را مشاهده کرد.
حقوقدان قزوینی؛ همنبرد مشروطه خواهان
دکتر الکساندر آقایان، یکی از شخصیتهای معروف حقوقی ایران بود. او از استادان مدرسه عالی حقوق و دانشکده حقوق در سالهای 19 ـ 1309 (ه.ش) و یکی از وکلای مشهور دادگستری بود که در امور حقوقی و فنون وکالت بسیار چیره دست و مشهور خاص و عام بود.
دکتر آقایان در سال 1268 هجری شمسی در قزوین به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی و ابتدایی را در همین شهر به پایان رساند و برای تحصیل دوره متوسطه به اروپا رفت. پس از پایان دوره متوسطه، بلافاصله وارد دانشگاه شهر لوزان سوئیس شد و به فراگیری علم حقوق پرداخت. در همین دوران بود که با چهرههایی مانند ابوالقاسم فروهر، علی اکبر داور و ساگاتیاد دوستی پیدا کرد. پس از اخذ درجه لیسانس از دانشکده حقوق لوزان، در تحولات مشروطیت (1300 ـ 1299 ش.) به ایران بازگشت.
هنگامی که مجاهدین گیلان به سمت تهران در حرکت بودند تا با سرنگونی "محمدعلی شاه" قاجار پادشاه مستبد اساس مشروطیت ایران را پایهریزی کنند، الکساندر آقایان در دستهای از مجاهدین که تحت فرماندهی "یپرمخان ارمنی" بودند، حضور داشت. دکتر آقایان در ماجرای فتح تهران مینویسد: "پس از آنکه مجروحین را به مریضخانه بردم برای آنکه از اوضاع تهران مطلع بشوم، گوشی تلفن را به سیم تلفن میان تهران و قزوین وصل کردم و دو نفر از مجاهدین را که زبان روسی میدانستند، مامور کردم که به مکالماتی که میان سفارت روس و اداره راه شوسه تهران به پهلوی میشد، گوش بدهند، زیرا بیم آن میرفت که سفارت روس به قشون روس که وارد گیلان شده بود، دستور بدهد که از عقب سر اردوی ملی رهسپار تهران بشوند و مانع ورود مجاهدین به تهران گردند، ساعت هفت صبح بود که از سفارت روس به اداره راه انزلی خبر دادند که مجاهدین وارد تهران شدند، سرعت حرکت مجاهدین به طرف تهران نقشه روسها را خنثی نمود و فرصت برای آنها باقی نگذاشت که مانع ورود قشون ملی به تهران گردند. (مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج 6، ص 1118، تهران).
عباس مبارکیان در کتاب «چهرهها در تاریخچه نظام آموزش عالی حقوق و عدلیه نوین» در مورد دکتر الکساندر آقایان نوشته است:
در انقلاب مشروطه، از همکاران نزدیک و صمیمی یفرم خان و در سازماندهی نوین نظام قضایی دادگستری، مشاور علی اکبر داور بود. پس از چند سال، برای تکمیل تحصیلات حقوقی خود به اروپا رفت و درجه دکترای حقوق را از دانشگاه بلژیک گرفت و مجددا به ایران برگشت. در این دوران به وکالت دادگستری پرداخت. پس از تشکیل دانشکده حقوق، نزدیک به یک دهه استاد درس حقوق جزا (بعد از رفتن دکتر فرانسیس آدولف پرنی مشهور به موسیو پرنی) بود.
مبتکر تاسیس شرکت سهامی بیمه ایران
او مبتکر بسیاری از ایدههای علمی و حقوقی سالهای 20 ـ 1315 (ش.) بود که ازجمله مهمترین آنها میتوان به: تاسیس و راهاندازی شرکت سهامی بیمه ایران، تاسیس نخستین شرکت باربری بینالمللی ایران (در کوچه ممتاز بین لالهزار و سعدی)، انعقاد اولین قرارداد بینالمللی ترانزیت ایران با ترکیه، ابداع و راهاندازی نخستین موسسه و دفتر حقوقی در ایران (به شکل امروزی)، تأسیس و رایج کردن دفتر ثبت علایم و اختراعات و مواردی دیگر اشاره کرد.
دکتر آقایان، یکی از خدمتگزاران صدیق و دلسوز مشروطه و ایران بود. او در دوره پنجم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد و عضو هر دو مجلس موسسان بود. تبحر او در امور حقوقی و فنون وکالت مایه اعجاب دیگران میشد. مدافعات او در محاکمات تاریخی تیمورتاش، نصرتالدوله و سرپاس مختاری، معروفیت فراوانی دارد. او انسانی اخلاقی، مهربان و دارای خوی پسندیده و رفتاری با نزاکت بود و تمام شاگردانش او را دوست میداشتند.
دفاع از دکتر بهرامی یکی از 53 نفر
در سال 1314 که از گروه کمونیست 53 نفر دستگیر و زندانی شدند، دکتر آقایان وکالت "دکتر بهرامی" یک از اعضای 53 نفر را به عهده گرفت. "جهانشاهلو افشار" در خاطراتش (کتاب ما و بیگانگان، ص 92، ورجاونه، 1380) دفاعیات دکتر آقایان را کلی و علمی میداند و میگوید که او فقط به شکل دادگاه اعتراض داشت. دکتر آقایان در دفاعیاتش تعجبش را از این نکته بیان میکند که نخستین بار است که من در کشورمان میشنوم و میبینم، گروهی جوان غیر از کتاب درسی کتاب دیگری نیز خواندهاند. نه تنها شما نباید این جوانها را زندانی کنید، بلکه باید به اینها جایزه هم داد تا دیگر جوانان به خواندن کتاب تشویق شوند و به دانش روی آورند و دانشمند شوند. دفاعیات دکتر آقایان در همان روز به پایان نرسید و بقیه آن برای روز دیگر باقی ماند؛ اما گویا پس از آن صحبتها آن روز از سوی دستگاه شهربانی به او تذکر داده شده بود و دنباله صحبتهای او گرمی و استدلال گذشته را نداشت و در پایان جلسه دادگاه برائت متوکلین خود را خواستار شد.
جلال عبده که خود در این زمان دادستان نظامی وکلا بوده شرح جریان را در خاطراتش میآورد، دکتر آقایان اظهار داشته بود که داشتن کاپیتال (سرمایه) کارل مارکس جرم نیست و حاکی از فعالیتهای صاحب کتاب در ترویج عقاید اشتراکی نمیباشد. ماموران شهربانی به عنوان تماشاچی، دادگاه علیه او گزارش میدهند و "متین دفتری" وزیر دادگستری جلال عبده را مامور تعقیب این موضوع میکند. عبده مینویسد: لطفی متذکر شد که بعضی از وکلا از جمله دکتر آقایان از حدود خود خارج شده و باید تنبه شوند" عبده بعد از بررسی پرونده در گزارش خود در مورد دکتر آقایان مینویسد: "کاپیتال مارکس یک کتاب علمی، تحقیقی و درسی است و در امتحانات دکترای اقتصاد دانشکده حقوق و اقتصاد در پاریس تجزیه و تحلیل نظرات مارکس؛ از جمله سوالات ممتحنین میباشد و خود او نیز علاوه بر مطالعه در میان کتابهای خود یک نسخه از آن را نیز با خود به ایران آورده است و گذشته از همه اینها وکیل مدافع اصولا نسبت به اظهاراتی که حین دفاع مینماید، مصونیت دارد.
دکتر الکساندر آقایان در سن 73 سالگی بر اثر ابتلا به سرطان مری، در دوشنبه شب نهم اردیبهشت ماه 1342 در تهران بدرود حیات گفت. پیکرش در گورستان کلیسای ونک تهران به خاک سپرده شده است.
فرزندی که جنون ثروت و قدرت داشت
فیلیکس آقایان فرزند "الکساندر آقایان" در سال (1297 ش) در تهران به دنیا آمد. پس از تمام کردن تحصیلات ابتدایی و متوسطه مانند پدرش راهی سویس شد و دکترای خود را در رشته حقوق و قضا از «دانشگاه لوزان» گرفت.
او مشاغلی مانند: رئیس شرکت بیمه "بریتیش اورسینر بازرگانی"، رئیس "فدراسیون اسکی"، نماینده شورای ملی و سنا را به عهده داشت. فیلیکس آقایان عضو "حزب ایران نوین" بود که در یکی از اسناد ساواک نام اعضای فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین در مجلس شورای ملی برده شده است.
وی قبل از آن هم سابقه عضویت در "حزب ایرانیان" را داشت. طبق گفته اسناد ساواک او طرفدار غرب به ویژه انگلیس بود و تحت حمایت آنان مدارج ترقی را طی کرد؛ اما فردوست در خاطراتش اینگونه میگوید: «دکتر فیلیکس آقایان بزرگترین قاچاقچی ایرانی مواد مخدر و یک از مهمترین قاچاقچیان بینالمللی بود و او در حد عجیبی از مسایل ایران و سیاست بینالمللی و تشکیلات خفیه سیا و «اف، بی، ای» و مافیا اطلاع داشت، زیرا در ردههای بالای این سازمان بهترین رفقا را به ضرب پولهای کلان به دست آورده بود» و خلاصه آنکه او در قاچاق مواد مخدر روی دست "اشرف" زده بود و رو به هیچ فردی نمیداد. برادر کوچتر او هم جزو هیات رییسه توزیع مواد مخدر در آمریکای مرکزی و جنوبی بود.
یکی از اسناد ساواک که در کتاب خاندان پهلوی به روایت اسناد ساواک موجود میباشد، در مورد فیلیکس بدین شرح نوشته است: «مجله آمریکایی ساگا در نوامبر 1973 ماجرای دستگیری اشرف پهلوی را در نوامبر 1961 شرح داد و نوشت: در سال 1961 در ایران حدود 18/6 تن تریاک کشف شد و دولت ایران که طبق معاهده بینالمللی 1961 موظف بود میزان تریاک مکشوفه را به کمیسیون ویژه سازمان ملل گزارش دهد، میزان تریاک مکشوفه را فقط نیم تن گزارش داد. کمیسیون ویژه سازمان ملل در اینباره از نماینده ایران توضیح خواست؛ ولی پاسخی دریافت نداشت. محمودرضا برادر ناتنی شاه در یکی از کلوپهای شبانه تهران پرده از راز تریاکهای مکشوفه برداشت و گفت که مواد مخدری که توسط ژاندارمری و شهربانی کشف میشود، پس از مدتی به مقر اشرف پهلوی حمل میگردد و سپس در داخل یا خارج کشور به فروش میرسد که محمودرضا پهلوی به دلیل این افشاگری مورد غضب مافیای ایران قرار گرفت و به دستور فیلیکس آقایان، سرلشگر کوچک پاسدار (افسر مستقل شده از ارتش به ژاندارمری که مدتها فرماندهی نواحی ژاندارمی گیلان و باختران را به عهده داشت)، او را در یک کاباره تهران به شدت کتک زد». (جمشید لاریجانی، جمشید دقلوی میرپنج، ص 342، تهران، علم، 1376).
از سرنوشت دقیق فیلیکس آقایان اطلاعاتی دقیق در دسترس نیست وحتی مشخص نیست که بعد از فرار از کشور در کجا ساکن شد و آیا هنوز زنده است یا نه. آن چه مسلم است او تفاوتهای زیادی با پدرش داشت. پدری که چهرهای آکادمیک داشت ولی او فقط یه ثروت و قدرت فکر میکرد و بعد از ورود به باندهای مخوف قاچاق مواد مخدر سبب شد تا نام پدرش تحت شعاع قرار بگیرد.