نفیسه کلهر
یک عکس از یک توییت قدیمی گرفته بودم که مدتها در گالری گوشیام خاک میخورد. در توییت نوشته بود: «تو مهمونیهای خانوادگی از دخترها به عنوان خدمتکار استفاده نکنید! در حالی که پسرها نشستن و هیچ کاری نمیکنند! رو پیشونی دخترها ننوشته کار خانه وظیفه اونهاست. کار خانه زنانه نیست.»
این بار که موارد اضافی را از گالری گوشیم حذف میکردم، این توییت را نگهداشتم و نظر دیگران را در موردش پرسیدم. بین جوابها چند دیدگاه متفاوت وجود داشت که در ادامه این مطلب عینا آوردهام.
ـ نه به زنسالاری
مجید، مرد پا به سن گذاشتهای است که بارها «نه به فمنیسم» را از زبان او شنیدهام. فارغ از اینکه این کمک کردن در کار خانه و پذیرایی از میهمانها ربطی به فمنیسم دارد یا نه نظرش را خیلی محکم و تند میگوید: «رو پیشانی هیچ پسری هم ننوشته وظیفه درآمدزایی بر عهده پسرهاست. روی پیشانی هیچ پسری هم ننوشته باید سربازی اجباری برن. روی پیشانی هیچ پسری ننوشته برای تشکیل زندگی باید خانه و ماشین داشته باشد. روی پیشانی هیچ پسری ننوشته در درآمدزایی و تشکیل زندگی باید به تنهایی بار زندگی را به دوش بکشد. روی پیشانی هیچ پسری ننوشته مهریه، نفقه، اجرتالمثل و هزار تا کوفت دیگه باید بدهد و...»
در جوابش مثال میزنم از زنانی که دوشادوش مردان کار میکنند و در تامین درآمد خانواده شریکند. حتی چه بسا زنانی که به تنهایی بار مالی خانواده را به دوش میکشند.
ـ موافقان
رحمان میگوید درستش این است که همه کمک کنند، اما کار خانه آنقدر سخت است که هیچ مردی نمیتواند از پسش بربیاید.
بهنام معتقد است که مقصر نسل قبلی است: «خود خانمها همیشه پیشقدمند برای کارهای خانه و وظیفه خودشان میدانند. بهتر است اول در میهمانیهایی که بزرگترها حضور ندارند، مردان کمک کنند و بعد که عادیتر شد در بقیه مجالسی که بزرگترها هم هستند این کمک عادیتر بنظر میرسد.» میپرسم آیا نسل قبل را مانعی برای این کمک میداند؟ و میگوید: «قطعا، خصوصا مردانی که خودشان در کارهای خانه کمک نکردهاند. مطمئن باشید پسر هم از پدر یاد میگیرد. متاسفانه در بسیاری از خانوادههای ایرانی خصوصا آنهایی که ادعای روشنفکری هم دارند پدر نقش بسیار کمرنگی در کارهای خانه دارد و معمولا یا مقابل تلویزیون است و یا یک گوشه کتاب و روزنامه میخواند.»
جمیله هم میگوید که همیشه با این موضوع برخورد داشته و به شوخی و جدی همیشه تذکر داده ولی به ندرت گوش کسی بدهکار بوده است. هرچند اشاره میکند که اگرچه بعضی کارهای خانگی وظیفه زنان است و مردها در انجام آن کمکی نمیکنند اما بعضی از کارهای خانه هم هست که وظیفه مردان است: «بردن زباله تا سر کوچه، حمل کیسههای خرید و وسایل سنگین و... مثلا یک شوفاژ خیلی سنگینی طبقه بالا بود و همه وظیفه پدر و برادرم میدانستیم که باید آن را جابهجا کنند. شوفاژ آنقدر سنگین بود که موقعی که حتی سه نفری آن را حمل میکردند هم برایشان سخت بود. اما چون وظیفهشان بود دو طبقه آن را بردند پایین.» ادامه میدهد: «شخصا حاضرم توی مهمونی کمک کنم اما هیچکدام از این کارها را انجام ندهم.» از او میپرسم آیا تقسیم این وظایف در خانواده بین زن و مرد برابر است، کمی فکر میکند و میگوید نمیتواند جواب دقیقی بدهد.
امیرحسین هم معتقد است: «تلقی خانمها به عنوان خدمتکار و آشپز و پرستار بچه و... تقصیر آقایان نیست و واقعیت اینه که خود خانمها تاثیر بیشتری در این مرزبندی دارند. همه افراد جامعه مسئول رفع این نابهنجاریهای جامعه در این زمینه هستند و هرگونه مرزبندی در بین زن و مرد جهت برطرف شدن این تبعیضات عین تبعیض هستند.»
مجتبی میگوید: «خانمها چه مادر و چه همسر و چه دختر، نوکر و خادم ما نیستند که تا یک مهمان آمد پایمان را روی پای دیگر بیندازیم و فقط او کار کند.»
ابراهیم به مورد قابل توجهی اشاره میکند او که از خانوادهای سنتی است، میگوید در خانواده او اگر مردی در کار خانه به همسرش کمک کند، با الفاظ بد خطاب میشود و مردانگیاش زیر سوال میرود و همین باعث شده تا مردان در کار خانه مشارکتی نداشته باشند.
مهرآفرین اما برعکس ابراهیم از خانواده متجددتری است؛ اما او هم از گزند حرف مردم در امان نیست. او تعریف میکند که همیشه کار خانه و پذیرایی از میهمانان را بین دختر و پسرش تقسیم میکرده است اما دیگران به او خرده میگرفتند که «به پسرت کار یاد نده، فردا ازدواج میکند و میرود برای زنش و خانواده زنش کار میکند.»
نبی یک روانشناس است؛ او میگوید: «خوشبختانه نسل به نسل این تفکر در حال کمرنگتر شدن است که کار خانه زنانه است. اما نیاز به فرهنگسازی دارد. در زمینههای دیگر هم همین است، مثلا طبق قانون اساسی وظیفه تامین جهیزیه بر عهده مرد است؛ اما اینطور جا افتاده که دختر باید جهیزیه بیاورد و نمونههای مشابه دیگر کم نیستند.»
ـ موافقم اما تنبلم
بابک که هنرمند است و انتظار میرود جزو قشر روشنفکر جامعه باشد، نگاهی منتقدانه به نحوه تربیت دختران دارد و این را تحمیلی از سوی جامعه سنتی میداند: «دخترها از اول برای کارهای خانه پرورش داده میشوند؛ علاقهمندشان میکنیم و پرورششان میدهیم تا کار خانه را انجام دهند اما نحوه تربیت پسرها اینطور نیست.» هرچند بابک معتقد است که محیط میتواند تاثیر این مسئله را کمرنگ کند: «مثلا ما یک خانواده سنتی هستیم که نحوه تربیتمان اینطور بوده؛ اما برادر من هم که در همین خانواده بزرگ شده، در کنار همسرش و پا به پای او کار خانه را انجام میدهد حتی بهتر از همسرش.»
اما بابک اعتراف صادقانهای دارد که بسیار قابل توجه است: «اما انجام این الگوها و کمک به خانمها برای ما مردها هزینه دارد، راحتتر است که بگوییم موافق این مسئله نیستیم. چون اینکه بلند شویم و کمک کنیم و پا به پای خانمها کار کنیم سخت است و من خودم شخصا هم آنقدر شجاعت ندارم که بخواهم بلند شوم و این بیعدالتی را بشکنم و از این رانت استفاده بگذرم.»
او میگوید: «من تا جایی که مجبور نباشم کاری کنم سمت عدالت بین جنسیتها هستم و از نظر فکری موافقم با این قضیه، حتی به نظرم مهمتر از رفتن خانمها به استادیوم احقاق این حق است اما تنبلی مانع است برای اینکه خودم بخشی از این تغییر باشم.»