سعید عاشقی
کارشناس و دبیر نشستهای حافظ/ مولانا پژوهشی حوزه هنری قزوین
"بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افقهای باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید ..."
از استاد دانشمند، فاضل، ادیب و عارف دکتر قاسم انصاری، فراوان میتوان سخنها و خاطرهها گفت و نوشت.
و زهی سعادت که از لطف و عنایت خدای مهربان، در این روزگار وانفسا و کم بهره از دانشمردانی والا مقام و نیکوخصال، فرصت و موهبت آشنایی، همنشینی و همراهی این استاد یگانه و پرفضیلت نصیبم گردید.
اما اولین برخورد و آشنایی بنده با حضرت استاد انصاری برمیگردد به آغازین نشستهای ادبی حوزه هنری قزوین (برههای که زندهیاد فرشاد نادرینیا، اولین بانی و موسس انجمن حافظپژوهی و معاونت فرهنگی حوزه هنری هنوز در قید حیات بودند) و بنده نیز گاه گاهی در جلسات به منظور شعرخوانی حضور میافتم و در جمع مخاطبین و اعضای حاضر در انجمن نشسته بودم .
دکتر انصاری طبق عادت معهود و مرسومی که داشتند در اثنای صحبتهایشان به نویسنده معروف مصری "نجیب محفوظ" پرداخته و مطالبی پیرامون آثار این نویسنده عرب که برنده جایزه نوبل بود، بیان میکردند که در همان حین پرسشی را در خصوص نام یکی از کتابهای اخیر ایشان که در ایران هم توسط آقای یوسف عزیزی ترجمه شده بود مطرح کرده و یادآور شدند:
این کتاب خوبی است حتما بگیرید و بخوانید و اگر هر کس الان اسم همین کتاب نجیب محفوظ را بگوید، یک جلد کتاب از طرف من نیز به عنوان جایزه دریافت خواهد کرد ...
از قضا بنده هم که اتفاقا در دوران دانشجویی این کتاب "روز قتل رئیس جمهور" را خوانده بودم به عنوان تنها فرد حاضر به ارائه جواب، سریع دست بلند کرده و اسم کتاب را گفتم که آقای دکتر انصاری پس از کلی تشویق و ابراز خرسندی، خواستند که برخیزم و خودم را معرفی کنم که ...
القصه از آن روز و سپس ماجراهای دریافت آن کتابی که قرار بود به عنوان جایزه از ایشان دریافت کنم رفته رفته مقدمات آشناییِ بیشتر بنده و کسب فیض از محضر ایشان رقم خورد.
معالوصف این خاطره را بیشتر از این حیث در میان گذاشتم تا بدین بهانه به یکی از شگردها و روشهای مشارکتجویی هدفمند دکتر انصاری عزیز اشاره کنم.
خصلت و خصوصیتی شایسته که اغلب به شکلهای مختلف در قالب معرفی کتاب، شخصیتهای ادبی و تاریخی، بیان تفاوتها و تشابهات میان ادیان و آداب، رسوم و مناسک بین اقوام یا مقایساتی از این دست پرداخته و با طرح پرسشها و به چالش کشیدن مخاطب زمینه و بستر مناسب گفتوگو، بحث و مشارکت حاضرین را فراهم میکردند. به نحوی که گاهی این سوالات و اظهار نظرات تا چندین هفته موضوع مباحثات و ارائهی تحقیقات مکتوب و شفاهی افراد حاضر در انجمن (ازجمله کارشناسان، صاحبنظران و حتی استادانی چون دکتر قافلهباشی، عابدیها، سمیعزاده، علیپور، بخشی، حکاک و سایر علاقهمندان) واقع میشد.
بیهیچ مبالغه و تردیدی دکتر انصاری (که بنده قریب به دو دهه افتخار همنشینی و شاگردی ایشان را داشتم) مصداق یک انسان شریف، نجیب، ادیب و عارف مسلک بود و تا جایی که ایشان را شناخته و درک کردم بر این باورم؛ استاد آنچه را که در مسیر تحصیل و تدریس و اشتغال آموخته و کسب کرده بودند به شیوهای ساده، متواضعانه و خالی از ادعا در مقام عالم و عارفی اهل عمل، در بسیاری از شئون زندگی و مراودات و تعاملات اجتماعی و فرهنگی خود به کار میبستند.
ویژگی بسیار ارزشمندی که لازم است همه ما، به تاسی از ایشان به خصوص در این روزگاران مملو از نقاب و آلوده به وعظ و حرف و ادعا بدان توجه کرده و گفتار و پندار نیکمان را به کرداری نیکوتر مبدل کنیم.
در تمام خلق یک تن صوفیاند
دیگران در سایه او می زیاند ....
روحشان شادمان و قرین رحمت و نام و یادشان مانا و گرامی باد