استاندار محترم در اقدامی شتابزده دکتر میثم پیلهفروش را با حکم خودش و نه وزیر کشور، به سرپرستی معاونت اقتصادی استانداری منصوب کرد.
این درست است که از زمان جابجایی دکتر حبیبی از معاونت اقتصادی به معاونت سیاسی، استانداری عملا معاونت اقتصادی نداشت و آقای قبادی در اندازه کارمندی بود که صبح کارت میزد میآمد و عصر کارت میزد و میرفت.
اما دلیلی قانعکننده وجود نداردکه فردی جوان با دانش تئوریک- البته چشمگیر- بدون حتی یک روز سابقه اجرایی آنهم با حکم انشایی به سرپرستی این معاونت گماشته شود. آن هم توسط استانداری که موضعگیری اش در مورد شرکت شهرکها که کار مدیرش زیرساخت سازی برای صنعت است و نه بازدید گردشگری از نمایشگاهها و کارخانهها، امیدوارمان کرد که ایشان شناختی حرفهای از صنعت و مدیرانش پیدا کرده است.
دوستان پیروز انتخابات در انتصابات نباید مثل ارنج کردن مسابقات فوتبال عمل کنند. برای افراد شغل پیدا نکنند بلکه برای مناصب فرد مناسب پیدا کنند.
چهار نمایندهی همجهت زیر نامهای را امضاء میکنند (که باید بتواند کوه را جابهجا کند) سردار عبدا... عراقی را معرفی میکنند برای استانداری قزوین، تا هم پتانسیل این قهرمان دفاع مقدس را تلف کنند و هم استانداری را معطل نمایند. خوشبختانه عقلای قوم از چنین انتصابی ممانعت میکنند. بعد دوباره نامهنگاری میشود که استاندار قبلی بماند که به دلیل تضاد منافع شدید، قضیه لو میرود. باز هم خدا را شکر. استانداری که هم برای روحانی کار کند و هم برای رئیسی، معلوم است برای هیچ کدام کار نکرده است. البته منظورم فقط استاندار است که نماینده سیاسی دولت است. وگرنه مثلا مدیرکل ارشادی که مدیریتش ربطی به سیاستهای دولت وقت ندارد و انصافا خوب کار کرده است؛ چرا باید تغییر کند؟ چه در مقایسه عرضی با مدیران دیگر مثل مدیرکل صنایع که اگر آقای استاندار دو روز متوالی مدیرکل صنایع را به جلسهای دعوت کند؛ قطعا ایشان یک روزش را در قزوین نیست و معاونش را اعزام میکند؛ و چه مقایسه طولی در کشور. مدیرانی که خوب کار کردند اگر برای جایابی دوستان منتظر ریاست تغییر کنند حقیقتا اسراف در منابع انسانی و خطا است.
مواضع دکتر پیلهفروش در اقتصاد کلان قابل تأمل است. چه در زمان انتخابات که نامزد بودند و چه بعد، با مواضعشان در فضای مجازی آشنایی داریم. جوانی است خوش فکر اما تئوریک . زمانی که گفتند به عضویت مرکز پژوهشهای مجلس گمارده شدند و مشاور قالیباف ، چقدر خوشحال شدیم. جایشان هم همانجا بود. بعد از مدت کوتاهی گفته شد به مشاورت و دستیاری وزیر امور اقتصادی و دارای منصوب شد. اگر چه افراد تئوریک که کارشان مبتنی بر مطالعات پژوهشی است؛ نباید آنقدر سریع در مناصب مختلف جابجا شوند، باز هم در منصب مشاورت وزیر (که نزدیک به شکل اجرایی اقتصاد کلان و گرایش ایشان که توسعه است؛ میباشد) انتصاب بدی نبود. اما انتصاب انشایی ایشان در سمت سرپرستی معاونت اقتصادی استانداری، وقت ایشان را تلف و این معاونت را بیش از دو سال گذشته معطل میکند.
کسی که در بورس و اقتصاد مالی و قواعد مالی بر عملکرد صندوقهای نفتی صاحب نظر است؛ اکنون باید در میدان اجرا راجع به نقدینگی فلان کارخانه و علت افزایش باقی مانده سموم فلفل که موجب برگشت از صادرات شده تصمیم بگیرد. بدون یک روز سابقه تصمیمگیری اقتصادی و اجرایی. در عرض شش ماه سه انتصاب شتابزده برای ایشان داشتند. که بدترینش آخرینش بود. علی القاعده هم ایشان وقت و ظرفیت علمیاش هدر میرود و هم معاونت اقتصادی میدان مناسبی برای آزمون خطا نیست.